سلام
وای که چقدر دلم برای همگی تنگ شده بود.
چه خبر از رمان جدید
کسی رمان نداره؟
تابستون تموم شد یک فکری بکنید.
Printable View
سلام
وای که چقدر دلم برای همگی تنگ شده بود.
چه خبر از رمان جدید
کسی رمان نداره؟
تابستون تموم شد یک فکری بکنید.
خوش به حالت ناراحتیت از تموم شدن تابستون به خاطره رمانهنقل قول:
من چی بگم که نه برای پروژه ام #c خوندم نه فلش رو که می خواستم کدنویسیش رو یاد بگیرم یاد گرفتم:18:
ولی راستی اینجا از رونق افتاده :41: باید یه فکری براش بکنیم
منم موافقم ولی بقیه همکاری نمی کنند البته شاید هم به خاطر اینه که جوابات قانع کننده است و بحث ادامه پیدا نمی کنهنقل قول:
بگو چه قدر صرف نوشتن هر کدوم کردی از وقتی که تو مغزت شکل گرفتن
برای رز سفید هفت سال چون اولین کارم بود و باید اطلاعات جمع می کردم برای شیطان کیست چهار سال وبرای رانده شدگان دو سال!ببینید اگه کسی می خواد چیزی بنویسه می تونم راهنمایی کنم احساس خوبیه نوشتن!
این مدتی که گفتی صرف نوشتن شده یا از وقتی که داستان رو تو ذهنت پرورش میدادینقل قول:
بگو چه جوری می نویسی مثلا تصمیم میگیری که برم ادامه داستانم رو بنویسم یا مثل الهامه خودمونه خودش باید بیاد
Western jan salam azizam man nemitoonam Farsi benevisam, chon man too Iran zendegi nemikonam
ghorbanet
neveshtehat aleeye
ممنون عزیز.هر کجا هستی امیدوارم شاد وسلامت باشی.اما هبوط جان...اون مدت که گفتم کل زمانی کی صرفنقل قول:
کتاب شده هم درخشیدن فکر هم نوشتن و...همه چی ,مثلاً تایپ شیطان کیست هفت ماه طول کشید و اما اهام
خانم نیاد نمیشه!باید یک شوقی یک جرقه ای باشه در حقیقت من چند تا پروژه دارم یعنی طرح و چهارچوب داستانها
حاضره فقط کمی هیجان ودلیل لازمه شروع کنم همین کتاب چهارمم(سرزمین سایه ها)تاحدودی در ذهنم کامل شده
شخصیتها هم ساخته شدند و حتی موضوعات و حوادث رو هم خلاصه وار نوشتم اما...؟حوصله ندارم این الهامه نمیاد!من حتی طرح کتاب پنجمم رو هم دارم اما...؟!؟!نمی دونم چکار کنم یعنی به خودم میگم چرا بنویسم که؟
چقدر جالبه آدم رو جاذبه یه داستان که همش در سرزمین وجود خودته وادار به نوشتن کنهنقل قول:
آندره ژید میگه : آنچه را بنویس که دیگری نمیتواند به خوبی تو بنویسد
western عزیز تو هم بنویس چون کسی به خوبی تو نمیتونه زندگی ویرجینیا رو شکل بده
راستی یه چیزی نمیدونم انگیزه ننوشتن تو مثل عین القضاه یا نه ولی من که خیلی بهش نزدیکم
هر چه مینویسم پنداری دلم خوش نیست و بیشتر آنچه در این روزها نبشتم همه آن است که یقین ندانم که نبشتنش بهتر است از نانبشتنش
.
.
.
چون احوال عاشقان نویسم نشاید
چون احوال عاقلان نویسم هم نشاید
و هر چه نویسم هم نشاید
و اگر هیچ ننویسم هم نشاید
و اگر گویم نشاید
و اگر خاموش گردم هم نشاید
و اگر این واگویم نشاید و اگر وانگویم هم نشاید...
و اگر خاموش شوم هم نشاید!
رساله ی عشق عین القضاه همدانی