در ازدحام بی تپش شهر گم شدیم
شهری که طعمه ی طمع نام و ننگ شد
گهواره ای پر از نوسانهای کودکی
زیر فشار خاطره ای مرده تنگ شد
باور نمی کنید که از خون بچه ها
یک آسمان زنگ زده غرق رنگ شد
Printable View
در ازدحام بی تپش شهر گم شدیم
شهری که طعمه ی طمع نام و ننگ شد
گهواره ای پر از نوسانهای کودکی
زیر فشار خاطره ای مرده تنگ شد
باور نمی کنید که از خون بچه ها
یک آسمان زنگ زده غرق رنگ شد
دیو نامحرم کی دوتماز اسم اعظمدن خبر
اهرمندن رحمت رحمان اومارسان،نه عجب!
(دیو نامحرم که از اسماء اعظم خبری نداشت/از اهریمن، رحمت رحمان چشم داری،عجب است!)
NƏSİMİ
بی تو هفته های من پرِ غصه و غمن
پرِ غصه و غمن بی تو هفته های من
نيمهء گمشدهء من گمشده تو روزگارم
اونکه تا ابد بمونه تا هميشه در کنارم
پس کجاست همسفر من
اونکه قلبمو ببينه؟
اونکه گرمي وجودش,
توي قلبم من بشينه؟
اونکه در لحظهء غمهام
واسه عشقش بيقرارم
اونکه توي بي کسي هام
شونه هاشو کم ميارم؟
مست جام حسن یارم وز دو چشمش پر خمار
ساقیا این مست را پیمانه ی دُردی بیار
نسیمی
رعد فریاد کنان، نعره زنان
تکه ای ابر برید
عارفی در به در، از غرقه ی شوق
عطش لاله ی سرخ
خشم و بی رحمی شلاق سکوت
و سرانجام دلی خسته ز گفتار کهن
نه قده ر وار ایسه عؤمرون،گزه سن مستانه
بو جهان باغینا بیر سرو خورامان اولاسان
(هر قدر که عمرت باقی است مستانه بگردی/بر این باغ جهان،سرو خرامان باشی)
نباتی
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند!
در خيل نيك نامان ما را گذر ندادند
گر تو نمي پسندي تغيير ده قضا را
ای جان حزین!بو ناله دن بیر ال چک
قوی تونگو یئره پیاله دن بیر ال چک!
سیندیر قلمی،داواتین آغزین مؤهر ائت
بو هامی یالان مقاله دن بیر ال چئک!
(ای جان حزین از این ناله دست بردار/بگذار زمین و از این پیاله ی شراب بگذر!/قلم را خرد کن و در مرکب دان را مهر کن!/از این مقاله ای که سرتا پا دروغ است دست بردار!)(ک)
حکیم نباتی