دوست , من دست تو را مي جويم
و تو را مي خوانم
هق هق ٍقلب من از دوري نيست
درد من , از دل ٍبي هق هق ٍتوست...
Printable View
دوست , من دست تو را مي جويم
و تو را مي خوانم
هق هق ٍقلب من از دوري نيست
درد من , از دل ٍبي هق هق ٍتوست...
تو مثله درياي آبي که هميشه پر زماهي
تو مثله جنگله سروي که هميشه استواري
تو مثله کوههاي دنيا که بزرگ و پر غروري
تو مثله شب پر ستاره تو مثله روز پر زنوري
يك روز ز بند عالم آزاد نيم
يك دم زدن از وجود خود شاد نيم
شاگردي روزگار كردم بسيار
در كار جهان هنوز استاد نيم
مردم دانا اندوه نخورند بهر دوكار
آنچه خواهد شدنا و آنچه نخواهد شدنا
ای همدمیم،سنی قانه غرق ایلر
گئل ترپتمه یارالانمیش کؤنلومو
آیری دوشموش وطنیندن،ائلیندن
همدردیندن آرالانمیش کؤنلومو
خسته ویدادی(xəstə Vidadi
وقتی قراری ما بین ِ نگاه ِ من
و بی اعتنایی نگاه ِ تو نیست، [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ساعت به چه کار ِ من می اید؟
می خواهم به سرعت ِ پروانه ها پیر شوم!
من گؤرموشم بو غربتین دادینی(چشیده ام طعم غربت را)
یانیب- یانیب چوخ چئکمیشم اودونی(سوخته ام در آتشش بارها)
غملنیرسن هر گؤرنده شادینی(غمگین خواهی شد وقتی که خاطره ی شادش در ذهنت مجسم می شود)
بیر گون اولور وطن دئییب آغلارسان(روزی خواهد شد که وطن خواهی گفت و گریه خواهی کرد)
ن
خسته ویدادی
نگین خام عشق است گوهر دل و نیست
به غیر حرف وفا نقش آن نگین ما را
بلاگزینی ما اختیاری ما نیست
خدا نداده دل عافیت گزین ما را
ای همدمیم گئل کی گئدر جان دورماز( همدمم بیا که جان منتظر نخواهد ماند)
سنسیز توتماز سؤیله مه یه دیللر هی(بی تو زبانم قدرت حرف زدن ندارد)
کسیلیبدیر،یوخدور صبرو قراریم(رشته ی صبرم بریده شده)
بیر ساعتیم اولوب أوزون ایللر هی(یک ساعتم شد سالهای طولانی)
خسته ویدادی
یه روز یه باغبونی
یه مرد آسمونی
نهالی کاشت میون
باغچۀ مهربونی
می گفت سفر که رفتم
یه روز و روزگاری
این بوتۀ یاس من
می مونه یادگاری