مگر نسیم سحر بوی زلـــف یار من است!؟
که راحت دل رنجـــور بی قــــــرار من است!
به خواب در نرود چشم بخـت من همه عمرگرش به خواب ببینم که در کنار من است!!
...
سعدی
Printable View
مگر نسیم سحر بوی زلـــف یار من است!؟
که راحت دل رنجـــور بی قــــــرار من است!
به خواب در نرود چشم بخـت من همه عمرگرش به خواب ببینم که در کنار من است!!
...
سعدی
توانا بود هر که دانا بود . زدانش دل پیر برنا بود (نخندینا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
درخت شايد و اما عقيم مي ماند
دوباره روي دلم بذر كاش مي ريزم
تو را كه مي نگرم با عروج چشمانم
غزل به پنجه ي پيكر تراش مي ريزم
من از ياد عزيزان يك نفس غافل نيم اما
نمي دانم كه بعد از من كسي يادم كند يا نه؟
«رهي» از ناله ام خون مي چكد اما نمي دانم
كه آن بيدادگر ، گوشي به فريادم كند يا نه؟
هوا بس ناجوانمردانه
گــــــــــــــــــرم است!
(تو عسلویه، صبح و ظهر و شب، فرقی نداره!)
هواي عاشقي تارا هواي ديگري داردنقل قول:
سكوت چشم هاي تو صداي ديگري دارد
چرا يك شب فقط يك شب نمي آيي به خواب من
خيالت شايد اين شب ها سراي ديگري دارد
دوست گرامی لااقل چند خطی از شعر زمستان را بگذار، نه یک خط!نقل قول:
در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست
هر جا که هست پرتو روی حبیب هست
تو گفتي دوستت دارم، ببين، از من مشو دلگير
دروغ از تو شنيدن هم صفاي ديگري دارد
خدايا گر چه كفر است اين، ولي باور كن اين شب ها
دلم كافر شده زيرا خداي ديگري دارد
اندر دل بي وفا غم و ماتم باد
آن را كه وفا نيست ز عالم كم باد
ديدي كه مرا هيچ كسي ياد نكرد؟
جز غم كه هزار آفرين بر غم باد
ديگه دوست پيدا نکن يه وقت منو گم ميکني
بعدميگم شايد داري بهم ترحم ميکني
به کسي نگاه نکن آدما طاقت ندارن
عاشق چشات ميشن ولي محبت ندارن
وقتي مهموني ميري موتو پريشون نکني
بچه هاي مردم و يه وقتي مجنون نکني