اى يك دله صد دله ، دل يك دله كن
مهر دگران را ز دل خود يله كن
يك لحظه به اخلاص بيا بر در ما
گر كام تو بر نيامد آنوقت گله كن
Printable View
اى يك دله صد دله ، دل يك دله كن
مهر دگران را ز دل خود يله كن
يك لحظه به اخلاص بيا بر در ما
گر كام تو بر نيامد آنوقت گله كن
آدم به جرم خوردن گندم
با حوا
شد رانده از بهشت
اما چه غم
حوا خودش بهشت است…
تو مثل خواب نسیمی به رنگ اشک شقایق
تو مثل شبنم عشقی به روی پونه ی عاشق
تو مثل دست سپیده پر از تولد نوری
تو مثل نم باران لطیف و پاک و صبوری
تو مثل مرهم یاسی برای قلب شکسته
تو مثل سایبان امیدی برای یک دل خسته
تو مثل غنچه لطیفی به رنگ حسرت شبنم
تو مثل خنده ی یاسی و مثل غربت یک غم
تو مثل جذبه ی عشقی در انتظار رسیدن
در امتداد نوازش گلی ز عاطفه چیدن
تو مثل نغمه ی موجی غریب و آبی و ساده
شبیه شاخه گلی که افق به چلچله داده
تو مثل چکه ی مهری ز سقف سبز صداقت
تو مثل گریه ی شعری به روی صفحه ی غربت
تو مثل لذت رویا تو مثل شوق نگاهی
هزار مرتبه خورشید و صد افق پر ماهی
تو مثل لطف بهاری پر از شکوفه خواندن
تمام هستی من شد میان شعر تو ماندن
تو مثل هرچه که هستی مرا به نام صدا کن
برای این دل سرگشته وقت صبح دعا کن
دوستت دارم
و پنهان کردن آسمان
پشت میله های قفس
آسان نیست.
شبیه ات نیستی تو
خودت باش
می خواهم دوست داشتنت را ادامه بدهم
از ظهر تا دم غروب طول کشید
دشتی را شخم زدم تا دفنش کنم
بد عادت شده بود
جلوتر از من راه می رفت تا زودتر به تو برسد
سایه ام را می گویم
که خواب دیده بود تو به دیدارش آمده ای ....
و چشم های تو قصه ای
که ماه را برای شنیدنش هزار و یک شب خوابانده ام
تا لبریز حوصله ی ماه فرصتی نمانده
چشم هایت را نبند
سرم را بالا می گیرم
آسمان دنیا وقتی تو نیستی خاکستری ست
من این رنگ را نمی خواهم!
تو که باشی دنیا یاد می گیرد رنگ دیگری به آسمانش بزند
حالا هر رنگی / حتی نارنجی
تو بگو که وقت خوابمون
چه کسی مداد رنگیش رو برداشت
و فاصله ها را پر رنگ کرد...؟
دوست داشتم یادت هست؟
گفتم دوست دارم
و تو گفتی کوچکی برای دوست داشتن
رفتم تا بزرگ شم
اما آنقدر بزرگ شدم
که یادم رفت دوست داشتم ...