واسه اونایی که اولویت اولشون قیافه ی طرف مقابله : " دل بستن به کلاغی که دل داره بهتر از دل بستن به طاووسیه که فقط ظاهر زیبا داره "
Printable View
واسه اونایی که اولویت اولشون قیافه ی طرف مقابله : " دل بستن به کلاغی که دل داره بهتر از دل بستن به طاووسیه که فقط ظاهر زیبا داره "
سلام . بعضیها میگن خانومها قبل از ازدواج نگرانِ آینده هستند , آقایون بعد از ازدواج .
نقل قول:
بله درسته ماسک زدن و فیلم بازی کردن شده زرنگی و کسی که بخواد خودش باشه و مثل آدم رفتار کنه میشه یه اح ... که همه میخوان ازش سو استفاده کنند
کم کم که به خودت بیای می بینی یا باید تو هم نقاب بزنی یا باید همیشه بازنده باشی
وجدان خوبه انسان بودن هم از اون بهتر ولی واقعیت تلخ جامعه چیز دیگه ای رو نشون میده حالا هر که مرده عمل خلاف آب شنا کنه ایول داره
من به صراحت میتونم بگم 95درصد روابط ما توی این جامعه فقط بر اساس دروغ و نقش بازی کردن شکل گرفته و با هزارجور برچسب شرعی و عرفی و مثلا اخلاقی براش اسم پیدا میکنیم و توجیه میکنیم که ما ادم سالمی هستیم و مشکل از ما نیست.
توی روابط عاطفی و ازدواج اگر صداقت داشتی و خود واقعیت رو نشون دادی که تمام تفکرات و تمام ضعفها و کاستیها و همینطور محاسنت رو بروز دادی صددرصد بر به مشکل خواهی خورد چون ما عادت کردیم به شاهزاده قصه ها و اگر نقصی وجود داره باید هرجور شده روش سرپوش گذاشت و توجیه کرد که من مشکلی ندارم و کافیه بگی که نقصی وجود داره اونوقته که طرف مقابلت فقط دنبال نقص تو در ادمهای دیگه میگرده و خوداگاه و ناخوداگاه میره به طرف یکی دیگه و فقط این توی که شکست میخوری.
توی جامعه ما صداقت و خود واقعی رو نشون دادن هیچ جایی نداره و کسی که دنبال موفقیت توی این موضوع هست فقط باید راهکارهای سرپوش گذاشتن و نقاب زدن رو بلد باشه تا بتونه برای کسی وجود داشته باشه و بمونه، که اگه این راه رو بلد نبودی همون اول کار چیزی بجز یه شکست خورده در برابر اقرار به واقعیت و داشتن صداقتت نخواهی بود.
شاید مرتبط با تاپیک نباشه
اما به نظر من تظاهر بحث شده، ناشی از اعتماد به نفس پائین و عاری دونستن خویشتن از کمالاته!! چه ادبی گفتم! :n02:
وقتی من به عنوان یه انسان خودم رو از محسنه خالی ببینم مجبور به تظاهر می شم. و اگه فکر می کنید برای یه رابطه موفق باید تظاهر کنیم این مسآله اشتباه بلکه باید 1- کمالات و نکات مثبت رو توی خودمون تقویت کنیم. و 2 -خودمون رو دست کم نگیریم و به نکات مثبتمون بپردازیم.
دوستان بحث جالبی رو شروع کردن...البته من دنبال این نیستم ک بگم دروغ و ریا تو جامعه هست یا نیست...
ما باید بحث رو به سمتی ببریم ک نتیجه بشه این رفتارهای زننده چقدر تو زمینه ازدواج نقش داره...
دیدم پسرهایی رو ک برای بدست اوردن یه دختر از هیچ دروغی دریغ نکردن...تا دلتون بخواد نداشته هاشونو با دروغها و وعده های الکی سرپوش گذاشتن...و خانمهایی رو دیدم ک برای بدست آوردن مرد مورد علاقشون حتی از حیثیت خودشونم مایه گذاشتن
همه این موارد باید ریشه یابی بشه...شاید انتخابهای غلط و یا آمیخته با خواسته های نفسانی هست ک باعث میشه این رفتارهای غلط بیشتر و بیشتر تکرار بشه
اگه یه آقا پسر بتونه هوس و شهوت رو درنگاه اول کنترل کنه دیگه مجبور نیست برای رسیدن به این خواسته نامشروع دست به کارهایی بزنه ک شاید نتونه کنترلش کنه...
من با ادمهایی که تکلیفشون مشخصه و خودشون هم میدونن که کی هستن و چیکار دارن میکنن زیاد کاری ندارم، مثلا کسی که به قول دوستان هر دروغی میگه یا عملا و روشن تظاهر میکنه و کسی هم ازش بپرسه خواهد گفت من برای هدفم(که حالا این هدف بدست اوردن یه نفر برای هر دلیلی) دارم اینکارو میکنم.
من بیشتر منظورم روی کسانی هست که واقعا فکر میکنن کار درست و خوبی رو انجام میدن و اونها خودشون رو فرشته روی زمین هم احساس میکنن.
مثلا دختر یا پسری که در طول عمرش تا حالا دست هیچ کسی از جنس مخالف رو (حتی اقوام نزدیک) لمس نکرده ولی همون ادم 30 نفر رو به اسم داداش و ابجی و دوست اجتماعی باهاشون ارتباط داره و توی نت و تلفن و محیط دانشگاه و محل کار و غیره ساعتها و حتی تا ساعت 3صبح هم همصبحتی داره باهاشون(حالا هر صحبتی مهم نیست) ولی برای کسی که ادعای عشق و محبت از نوع عاشقانه باهاش داره(حالا این طرف مقابل همسر یا نامزد یا دوستپسر هیچ فرقی نداره) ساعتی کمتر از اون داداشها و ابجیها و دوستهای اجتماعی وقت میزاره.
حالا این ادم با کمال سربلندی پیش خودش احساس مریم مقدس بودن رو داره و فکر میکنه که خیلی انسان پاک و سالم و باوفا و دارای تمام فضایل خوب هست که همه باید عاشقش باشن و یه فرشته هست که پاکترین فرشته ها به پاش هم نمیرسن.
ولی درمقابل کسی که با صداقت اشتباهات و نقصهایی که داره رو میگه همین که از خودش گفت تمام خوبیهاش فراموش میشه و دیده نمیشه و تبدیل به ادم بدردنخور و ناقص میشه که ارزش عشق و دوست داشتن رو نخواهد داشت.
این چیزی هست که در جامعه ما نهادینه شده که نباید بزاری کسی نقص یا کاستی تورو بفهمه و هرجوری شده باید طرف مقابل رو یا گول زد و نزاشت حقیقت رو بفهمه یا اگر حقیقتی اشکار شد با هزاران دروغ بدتر روش سرپوش گذاشت.
من همین طور دارم بحث رو از عنوان اصلی تاپیک دور تر می کنم.
به نظر من جامعه ما اگر قبلا جامعه خوبی بوده به خاطر اخلاقیات بوده. و شاید اخلاقیات به طرز نگران کننده ای داره از سرزمین ما کوچ می کنه!
به نظر من اخلاق به شدت متأثر از وجدان هست و به صورت جمعی همراه با یک سری از آداب فرهنگ رو تشکیل می ده.
چیزهایی که سالیان دراز از دین ما نشأت می گرفته و پدران ما به خاطر آدم خوب بودن در چهارچوب دین حرکت می کردند و سعی می کردند آدمهای خوب و با اخلاقی باشند.
اما خوب هر مسأله ای آفات خودش رو داره و همون طور که فکر می کنم اکثرتون با من توی این مسأله اتفاق نظر داشته باشید، سطحی نگری و سیاسی کاری و تسامح و تساهل و خیانت در دین، منجر به هر چه دور شدن ما از دین و در نتیجه اخلاقیات شده. (این رو از لحاظ سیر تاریخی عرض کردم. وگرنه شناخت و وجدان از راه های دیگه ای هم می تونه بوجود بیاد که جامع ترین بیان صحبت از فطرته که این بخش رو ادامه نمی دم)
اما ما چی ؟؟
تجربه تلخ بزرگترهای ما و یا خود ما از اخلاقیات یکی از بزرگترین عوامل دور شدن ما از این مسیر هست. چرا که وقتی ارزش های یک جامعه پولدار بودن و نه خوب بودن باشه و از طرفی برخی بخواهند با استفاده از اخلاقیات ضعف های خود را کتمان کنند، جامعه و ما خواه یا ناخواه ارزش های خود را عوض می کند.
به عنوان مثال در کودکی به ما توصیه می کردند که نسبت به دوستانمان رئوف باشیم و خوراکی ها و اسباب بازی هایمان را با دیگران تقسیم کنیم. اما امروزه خانواده ها به این بهانه که کودکشان متکی به خود باشند، سعی می کنند به او بیاموزند چگونه با سایرین حسابگری کندو در صورت لزوم به دوستش بزند و تمام مقدمات یک زندگی فردی را برای او فراهم می آورند.
رفتار فروشنده های بازار موبایل یا پایتخت هنگامی که شما خسته از کلاس یا سرکار برای خرید محصول رفته اید کاملا قابل مقایسه با زمانی است که لباس های منظم تری را هنگام گردش های دوستانه به تن کرده اید. شعار های ورزشگاه ها و بد دهنی های که به عنوان و با اصطلاح خفن بازی در بین برخی از ما رواج یافته. و قص علی هذا
البته یه چیزی رو من بگم. فرق هست به اعتراف به ضعف ها و بیان ضعف ها برای گفتن من همینم که هستم.نقل قول:
مثلا شاید دوست شما خیلی نسبت به خانومای دیگه حسودی بکنه و توی بحث بگه :ببین من حسودم! (دیدم که می گما!) یا یکی می گه من زود عصبانی می شم از اولش هم که بهت گفتم.
یا مثلا یه بنده خدایی به من می گفت من اصلا نمی تونم بپذیرم که کسی نصیحتم کنه!! من با خودم فکر کردم که حتما آدم فضول اطرافش زیاده که تو کارش دخالت کنه بهش گفتم آره شما راست می گی بعضی بزرگ ترها به خودشون اجازه می دن توی هرکاری که بهشون ربط نداره دخالت کنن و آدم رو نصیحت کنن و اعصاب آدم رو خورد کنن. وگرنه کیه که از مشورت با یه آدم کاردان، دلسوز و خوب بدش بیاد؟ با کمال تعجب بهم گفت نه من دوست دارم کار خودم رو بکنم و از نصیحت هیچ کسی خوشم نمیاد.
و تمام این ها فرق می کنه با بیان این ضعف ها که من مثلا وضع مادیم اینه یا این که تحصیلاتم این قدر پائینه و یا این که فلان ضعف اخلاقی رو دارم و دارم روش کار می کنم!
سلام دوست عزیز امضاتونو خوندم حالم گرفته شد خدا پدرتون رو بیامرزهنقل قول:
از دوستان هم معذرت میخوام اسپم زدم ولی عزیزان برای سلامتی همه پدرا و مادرا یه صلوات بفرستید
اللهم صل علی محمد و ال محمد
کاملا درسته حرف شما و اونکه میگه من همینم که هستم یا من نصیحت رو قبول ندارم کلا، این خودش نقصه که باید اصلاح بشه و روی این نمیشه حرف زد.نقل قول:
من دقیقا منظورم همونه که مثال زدی خوده شما مثلا وضعیت مالی یا تحصیلی من اینطوریه یا مثلا من این مشکل رو دارم و باید درست کنم، ولی همین گفتن این حرفها باعث میشه طرف مقابل ما چون ضعف شخصیت داره تمام اون چیزهایی که گفتیم رو بره و در دیگران دنبالشون بگرده و همین باعث میشه که به سمت کسایی دیگه ناخوگاه یا خودگاه کشیده بشه و حتی اگه عضق و علاقه ای وجود داشته قبلا دیگه کمرنگ بشه و از بین بره.
دلیل همچین چیزی هم فقط ضعف شخصیت ادمها و همینطور عادت به شنیدن دروغ و ظاهر سازی هست که باعث میشه کسی همچین ظاهر سازی و دروغهایی رو انجام نمیده برای ما عجیب باشه و فکر کنیم این ضعفها چقدر بزرگ هست چون ما در دیگران کم میبینیم همچین ضعفی.
نقل قول:
اگر کسی بی تجربه باشه چه طوری میخواد فرق بین تظاهر کردن و واقعیت رو متوجه بشه ؟
دقیقا این وقتهاست که طرف گول میخورهنقل قول:
از روی سادگی جواب بله رو میده و بعد میبینه که سرش تا ارنج کلاه رفته
وقتی توی جامعه گرگ ها هستی اگر گوسفند باشی میخورنت
در کل همه ی اینهایی که گفتید از بی عرضه گی و خوب تربیت نکردن جامعه امروز است که متاسفانه نسل گذشته مرتکب این اشتباه شده و امروز هم خودشان را به نابودی کشاندند هم جوان های بی گناه را
عجب زمونه ای شده...! همه داریم می نالیم...یکی نمی یاد بگه آقا من ازدواج کردم و الانم زندگیم خوشه دل ما یکم امیدوار بشه!
تا پول و شغل نداری ازدواج نکن .... زن گرفتن که عروسک بازی نیست ....
زن خرج داره . اونم دخترهای امروزی ..... هر روز خرج داره ...طرف میره موهاشو مش میکنه بالای 200 هزار تومن ....
اگه دستت تو جیب باباته هیچوقت زن نگیر به نظرم ........... اگه میخوای جلوی زنت سرت بالا باشه اول شغل بعد ازدواج .........
در جواب یکی از دوستان! من ازدواج کردم. دلم هم خیلی خوشه. یک پسر 3 ساله هم دارم و خدا رو شکر راضی هستم
يحتمل شما خانوم هستيد ؟؟؟:n08:نقل قول:
يه سري قيمتاش به روز نيست !! واسه آرايشگاه عروس، اينجا پسردايي ما 1/5 ميليون پياده شد !!نقل قول:
يا مثلا گروه موسيقي ديگه توي در و دهات هم زير 1 تومن نميگيرند !!!:n08:
اینها بستگی داره چجوری بخوای عروسی بگیری.من الان 100 تا ارایشگاه خوب میشناسم که هزینه اش زیر 1 میلیون تومان هست .واقعا هم کارشون عالی هست فقط اسم و رسم ندارند
هزینه تالار هم بستگی مستقیم به تعداد مهمان ها دارد.ما خودمون برای عروسی فقط فامیل های درجه 1 رو دعوت کردیم.دیگه پسرخاله ی پسر عموی من به من چه ربطی داره که دعوتش کنم!
برای ماشین عروس هم اون موقع همه جا بالای 150 بود ما کل تهران رو گشتیم یه جا پیدا کردیم 60 تومان(البته میدونم الان قیمت ها خیلی بیشتر شده)ولی منظورم اینه که اگر ادم بخواد به حرف این و اون گوش کنه همه دار و ندارش رو باید برای عروسی خرج کنه
سلامنقل قول:
يحتمل شما خانوم هستيد ؟؟؟:n08:
ایشون رو من نمی دونم ولی من پسر هستم و راضی هستم، در وهله هایی ممکن است شک هایی داشته باشم یا بعضی مسائل باشه که نشان دهنده خیلی قضایا هست که اینجا جای صحبتشون نیست ولی کلیت امر رو که در نظر می گیرم کاملا راضی هستم
متاهل شدن همیشه فراز و نشیب هایی داره، از مسائل مالی گرفته تا بحث های مربوط به مشکلات خانوادگی، دو طرف، مشکلات مربوط به تفاوت های روحی و جسمی دو طرف و خیلی مسائل دیگر
در واقع ازدواج همین هست ! هیچ کس ازدواج ایده آلی نداره که بگه الان داماد یا عروس شدم و تا آخر خوب به خوبی و خوش پیش رفت و فلان بهمان !
خیر چنین نیست ! ازدواج یک رابطه است که در اون دو جنس مخالف هستند و چون دو طرف سلایق و اخلاق ها و روجیه متفاوتی دارند همیشه اصطحکاک هایی این وسط دیده میشه
مهم اینه که کی مرد باشه این وسط به خوبی روابط رو مدیریت کنه ! اون زوج موفق هست !
حالا کسی که بتونه قدرت مدیریت داشته باشه کم شده نه کسی که پول نداره ! چون بعد مالی یک وجه از زندگی رو در نظر می گیره که همون هم به مدیریت بر می گرده !
ازدواج هم ماجرای مخاطره انگیزی است که نیاز به شجاعت بیشتر داره
به نظر من کسایی که مدام مینالن (از جمله خود من!) اکثراً مجرد هستن و از یه سری مسائل مربوط به ازدواج ترس دارم. حالا این مسائل یا اقتصادی هست، یا اجتماعی، یا عشقی یا ترس از خیانت یا ...
نمیدونم چند نفر متاهل توی این تاپیک مینویسن، ولی فکر میکنم اکثریت متاهلین از ازدواجشون راضی باشن.
مشکلات اقتصادی که همیشه هست، چه با همسر چه بدون همسر.
اما مشکلات دیگه ای که دوستان مثال زدن و من هم خیلیاشون رو قبول دارم، به نظر من یه مقدارش مربوط به این میشه که ما همه جامعمون رو نمیشناسیم و هر کس با یه تعداد محدودی دختر و پسر ارتباط داشته (و یا نداشته) و این رو به کل جامعه بسط میده و قضاوت میکنه.
اینطوری چهره ای از دختر یا پسر توی ذهنش میسازه، حرفایی که از دیگران هم میشنوه میذاره روش و ...
مطمئناً تا موقعی که اینطور فکر کنیم، واسه ازدواجمون زوده.
اما یقیناً روزی میرسه که همه حرفایی که الان میگیم رو یادمون میره!
ممنون جالب بودنقل قول:
یک سری آمار بر اساس نظرخواهی چهارگزینه ای از 770 نفر از جوانان 15 تا 29. فکر نمیکنم زیاد قابل استناد باشه.
و البته علت دخالت وزارت ورزش و جوانان رو در مسائل مربوط به ازدواج درک نکردم.
مقاله ای که تابناک به نقل از ایسنا بنویسه در همین حد میتونه باشه!
با سلام .
یه فایل از استاد حورایی هست چون مرتبط با مسائل خانواده میشه اینجا میزارم . هم تصویریش هست هم صوتی . فرصت کردید گوش بدید .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
===================================
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
========================================
سید مجتبی حورایی
متولد 1348
------------------------
روان شناس
مدرس با سابقه حدود 20 سال از سال 1371 تاکنون در تهران و مشهد و ...
نویسنده و محقق
سردبیر مجله راز
مشاور و کارشناس تربیتی صدا و سیما
------------------------
کلاسها و دوره ها آموزشی :
NLP و روان شناسی موفقیت
ازدواج موفق
خانواده موفق
تربیت فرزند
------------------------کتاب های تالیف شده :
اعتماد به نفس در ده روز (چاپ چهل و یکم)
صمیمیت ، نفوذ ، تاثیرگذاری (چاپ سی و ششم)
همه چیز با خدا ممکن است (چاپ سی ام)
مطالعه موفق + تمرکز (چاپ بیست و نهم)
دوستی های قبل از ازدواج (چاپ ششم)
یوسف قهرمان خوبی ها (چاپ دهم)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چه تایپیک جالبی خیلی خوب که بچه ها به این فکر افتادن خیلی خیلی خوب...
راستش من الان متاهل هستم متولد 66 هم هستم...اولش خیلی سخت بود ولی الان رو روال افتاده
البته به این گفته هم هیچ عقیده ای ندارم که هرکس نان داد دندان داد
با سلام .
این ها ادامه فایل های قبلی هست .
قسمت سوم : راه های جلب رضایت همسر
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
===============================
قسمت چهارم : راه های ابراز محبت به همسر
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
منم نگفتم که باید حتما عینه دیگران رفتار کردش و اینم گفتم اگر بین همچین افرادی باشی و بتونی مثل انسان رفتار کنی عالیه البته اگر بقیه بهت اجازه بدن مثل انسان رفتار کنی
در ضمن یادمون هم نره همه اون آدمهایی که الان شاید گرگ شدن یا بهتر بگیم از انسانیت فاصله گرفتن از اولش اینطوری نبودن زندگی توی جامعه ای که گرگ بودن براشون افتخار هستش باعث میشه کم کم تغییر کنی بازم میگم اگر کسی بتونه انسانیت خودش رو حفظ کنه کارش درسته .
دوستان عزيز ما ديروز رسما رفتيم خواستگاري و خلاصه بله نهايي رو گرفتيم، در مورد ميزان مهريه هم صحبت شد و با 150 سكه به توافق رسيديم. فكر كنم زياد نباشه با استانداردهاي الان !
من تو یک فروم انگلیسی سوال مشابهی رو مطرح کردم. توجهتون رو به جوابهاب سایر فرهنگها جلب میکنم.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هرکس دندان دهد نان دهد ،نقل قول:
اما ، من ازدواج نمیکنم چون ازدواج خیلی ترسناک مثل قلقلک بی خطره اما زجر کش میکنه ، وااای :n21:
دوستان عزیز:
انسان تازمانی که ازدواج نکرده(مردها):n02:یه مشکل داره
اما امان از روزی که ازدواج کنه !میشه هزار تا مشکل:n24::n25::n28::n27::n22::n04::n30:
بخدا نه من آدمی بودم که تو مجردی با هر کسی باشم یا ...ولی از زمانی که ازدواج کردم از هز طریقی نگاه میکنم میبینم هیچی توش نیست
دخترای امروز هم که ماشاا... تو خونه پدرشون چشم به در دوختن یکی بیاد بگیرشون امان از روزی که اون مرد .....بشه بره در اون خونه دیگه پدرشو میسوزن کاری می کنن که آدم بگه عجب غلطی کرد و اینجا از اون جاهایی هست که نه راه پس داری نه پیش!:n24:
نقل قول:
درباره قسمتی که Bold شده :
خانمی که بشینه یکی! بیاد بگیرش مال عهده ناصرالدین شاه بود .. مال کسی بود که حقوق خودشو نمیدونست
و یکی! که قرار هست بیاد همچین خانمی رو بگیره خودش یکی! هست که کمتر خانم امروزی به عنوان مرد ایده آل قبولش داره پس این یکی ها برای هم جفت خوبی میشن .
یک خانم امروزی حقوق خودش رو میشناسه برای حق خودش احترام قائله برای حق همسرش احترام قائله و وظیفه خودش و همسرش رو میدونه یک خانم امروزی و یک آقای امروزی هم جفت مناسبی هستن
برای هم .چون طرز فکر مشابه هم دارن و به فکر هم احترام میذارن.
این مشکلی که میشه 1000 تا درباره خانم های متاهل هم میتونه صدق کنه و مختص آقایون نیست دلیلش هم همون نا دیده گرفتن حقوق متقابل هست برای همین برای فرد ازدواج کرده راه پس و پیش باقی نمیمونه
(البته برای یک انسان به قول شما امروزی همیشه یه راه حلی هست )
نظر من اینه : فردی که ازدواج کرده وقتی به مشکل میرسه توو ازدواج ،یا معیار ازدواج برای انتخاب طرف مقابل از اول ایراد داشته یا خود فرد ایراد داره که نمیتونه خواسته ها و حق طرف رو درک کنه و بهش احترام بذاره
V E S T A جان اگه براتون ممکنه زن امروزی و مرد امروزی رو تعریف کنید
من چیزی به اسم مرد امروزی و رن امروزی نمیشناسم این تعریفی بود که آقای royaye_talkh55 فرمودن برحسب گفته ی ایشون جواب دادم
من فکر میکنم این احساسی اقای royaye_talkh دارند یه احساس زودگذر باشه...یه وقت هایی که زندگی سخت میشه معمولا اقایان این احساس رو پیدا میکنند که شاید ازدواجشان درست نبوده ولی خیلی زود فراموش میکنند ...
به هر حال الان هر کسی یه معیاری برای ازدواج داره...این که یک خانم بعد از اتمام درسش نتونه بره سر کار دلیلش این نیست که نشسته منتظر شوهر.اولا خیلی وقت ها اجازه اش دست خودش نیست.ثانیا کار مناسب که محیطی مناسب برای یک خانم داشته باشه واقعا کمه.و کلی دلیل دیگه...
الان هم وضعیت جوری نیست که بشه یک طرفه قضاوت کرد.الان درسته دخترانی هستند که توقعشان بالا هست ولی پسران زیادی هم هستند که توقع بالایی دارند.این دو گروه هم هیچ وقت ازدواج نمیکنند یا اگر ازدواج کنند به احتمال زیاد ختم به خیر نمیشه.چون اولا تفاوت فرهنگی زیاد میشه.ثانیا یک ادم مگه چند وقت میتونه توقعات زیاد یک نفر دیگه رو بر اورده کنه؟
به هر حال کسی که ازدواج خوبی داشته باشه از هر نظر با همه ی مشکلات در اخر راضی هست چون ازدواج همیشه یه سری مزیت هایی داره که مجردی نداره
ماههاس كه اين تاپيكو پيگيري كردم و غرق در تعجب هستم
عواملي مثه شرايط بد اقتصادي كشورمون و همچنين قرن بيستم و يكم و روابط اجتماعي و تفاوت ديدگاهها باعث شده درصد ازدواج تو كشور ما پايين بياد.....ولي اگر كسي دليل و چرايي....ازدواج رو در خودش ببينه ميتونه با توانايي هايي كه داره ازدواج و زندگي درخور شان خودش رو داشته باشه....
وگرنه بعضي دلايل مثه اينكه دختراي امروزي فلان شدن و پسرا بهمان شدن و خيانت و ...... هميشه وجود داشته و داره و شما هستين كه بايد از بين اينا دختر يا پسر خوب يا منطقي تون رو انتخاب و زندگي خوبي داشته باشين(هميشه هم پيدا ميشه ولي اگه به اندازه خودتون بخواهيد)
+
خلاصه خواستم بگم اگر كسي ميل به ازدواج داشته باشه با وجود تمامي موانع فيزيكي و اجتماعي و ....ميتونه ازدواج كنه و هر كسي هم نخواد اگر هيچ مانعي هم جلوش نباشه باز ازدواج نخواهد كرد
.
شاید اصل مطلب این باشه که شما گفتید. ولی برای افراد جامعه باید یک شیوه ی regular که همون ازدواج هست رو تجویز کرد یا خیر؟ قطعاً بله.نقل قول:
انسان تازمانی که ازدواج نکرده(مردها):n02:یه مشکل داره:n24::n25::n28::n27::n22::n04::n30:
اما امان از روزی که ازدواج کنه !میشه هزار تا مشکل
وگرنه متأسفانه بدلیل نداشتن سواد علوم بیولوژیک/تغذیه ی سنگین و نامناسب/پیروی از فرهنگ اجتماعی رایج و فرهنگ شخصی هرس نشده/عدم مراقبه ی ذهنی/ضعف ایمان و عقیده به انواع و اقسام انحرافات جن سی و اخلاقی می افتند.چقدر به چشم دیدم...
این یک واقعیت بدیهیه که کسی که فقط و فقط علم کامپیوتر یا هنر یا دین یا ادبیات یا... خونده و نرفته عمیقاً بیولوژی رو از پایه(فرض کنید بیولوژی سلولی-مولکولی تا شناخت ارگانیسم بدن) برای چند سال متمادی مطالعه کنه دید بسیار بسیار متفاوتی به ارضای غریزه، به ازدواج، به انسان، به جامعه، به علم، به خدا و... داره. اصلاً شهوت رو جزء جدایی ناپذیر خودش میدونه.خودش رو مقهور عالم طبع میدونه و مثل نیاز به خوراک و نیاز به اکسیژن برای هر بشری ارضای غربزه رو لازم و واجب میدونه.فکر کنم بیش از 95 درصد کسانیکه این سطور راقم رو مطالعه میکنند هم چنین گمانی رو دارند.
در حالیکه با رعایت نکات بالا(بخش رنگی) بعد از مدتی میتونه به جایی برسه که حداقل بفهمه که چطوری میتونه خودش رو از غرایز و شهوات جدا کنه و در مراحل بعدی اینکار براش ملکه میشه
اینا درس اخلاق نیست و بنده هم معلم اخلاق نیستم واقعیاتیه که بنده شخصاً مدتهای طولانی روی تک تک اونا توی زندگیم تجربه و مطالعه کردم و اگه هیچی نفهمیده باشم حداقل این رو یقین پیدا کردم که بشر خیلی فراتر از اینهاست و از شعور من بالاتر.
ولی خب نمیشه به اکثریت افراد جامعه که اصولاً این راه رو نرفتند و این محاسبه رو نکردند یا نمیخوان برن و یا باور ندارند و یا اگرم ذهناً بپذیرند باز پای رفتنش رو به هزار دلیل ندارند نمیشه ترک دنیا رو به این معنی خاص توصیه کرد تا بقول شما از دردسرهای ازدواج هم رها شن.اتفاقاً بدتر به هزار انحراف دیگه می افتند و بعد از دو دهه هدر دادن عمر تازه میرسند سر خان اول... شوخی نیست.زندگی اکثر افراد مجرد رو ببینید چقدر کثیف و درهم هست... تازه این ظاهر زندگیشونه... باطنش بماند.
وگرنه در همین فروم بارها دیدم کسانی دم از علاقمندی به ازدواج می زنند که من شخصاً برای نسلی که از اونا میخواد بوجود بیاد بیشتر متأسف میشم تا برای خودشون.ولی مگه میشه این رو بهشون گفت؟ میگن e مگه ما چمونه؟! خیلی هم خوبیم! از تو بهتریم! و....
بله اینها+اکثر افراد باید ازدواج کنند.«باید». باید این راه رو هر قدر هم مشقت براشون داشته باشه برن.حداقلش اینه جلوی همه تا بخشی از انحرافات و عواقبش گرفته میشه یا نه؟
هرگز انسانها در یک سطح از تعالی فکری و معنوی نیستند و نمیشه نسخه ی یگانه ای براشون پیچید.
ممکنه بگید پس چرا بزرگانی که معنای هستی رو چشیدند و حاکم بر غرایز بودند هم ازدواج کردند. جواب این خیلی مفصله.بخشی از اون الگو دادن به سایرین بوده.مسائل بیشتر دیگه ای هم هست که نه زبانی برای گفتن و نه گوشی برای شنیدنش هست.
ناگفته نماند یک دهه قبل یکی از اساتید بنده که بتازگی از تدریس توی روسیه برگشته بود یکبار بمن گفت تو حیفه از دواج کنی چون از کار و فعالیتی که الان داری خواهی افتاد...! با اینحال بنده با اینکه مثل بوعلی ازدواج نکردم و عمرم جز مدتی که خواب بودم یا توی این فرومها وقتم رو تباه کردم تابحال باقی عمرم عمدتاً صرف مطالعه و کار و فعالیت علمی شده ولی بدلیل رعایت میکروسکوپی خیلی خیلی نکات که خودش مثنوی هفتاد من کاغذ شود، شکر خدا تابحال رضایت اخلاقی و روحی قابل قبولی دارم و از هم قطارانم که اغلب از استادان باسوادی هستند هم به اعتراف دیگران در زندگی شخصی و اجتماعی خیلی جلوتر افتادم اما اگه کسی بمن بگه نمیخواد ازدواج کنه حتی از گفتن این حرف هم نهی اش می کنم تا چه برسه عمل به اون. البته هر شخصی در این دنیا ضامن و مسوول زندگی خودش هست و در عوالم بعد هم پاسخگوی اعمال و افکار خودش...
طولانی شد.عذرخواهی میکنم.
این حرفم گرچه ممکنه تکراری باشه ولی بنظرم رمز دوام و بقای ازدواج، دو چیز: یکی گذشت داشتن در همه حال(ولو گذشت همیشه یک طرفه و از جانب شخص شما باشه) و دیگری رعایت احترام و ادب با همسر در اعلا درجه ی خودش هست.نقل قول:
عده ای مدتی که از ازدواجشون گذشت و حرارت اولیه خوابید، و وقتی تدریجاً متوجه شدند که همسرم هم موجودی غیر کامل، با نیازها و معضلات بیولوژیکی مثل خودم بلکه گاه بدتر از خودم و.... و.... هست تدریجاً حس احترام به همسر رو هم از دست میدند. حس میکنند تصورشون از جنس مخالف یک سراب بوده...
اینجاست که اگه گذشت دائمی و احترام و ادب در وجودشون از قبل ملکه نشده باشه دارید می بینید و بخوبی می دونید که تدریجاً زندگی شون به چه سمتی میره.
این همونیه که در صفحات ابتدایی تاپیک عرض کردم: به حکیمی گفتند از چه وقت باید به فکر (همسرداری) و تربیت فرزند بود، جواب داد از 15 سال قبل از ازدواج.
چرا؟ چون ضرورتاً صفاتی بتدریج باید در فرد ملکه شده باشه و این 15 سال اشاره به همون هست.
اصلا یه سوال
مگه آدم نمیتونه خودش تنهایی زندگی کنه؟
راستش من شما ها رو نمیدونم ولی من یکی که به ازدواج اصلا نیازی ندارم -و البته فکر نکنین من از دخترا کینه دارم- که اصلا هم ندارم فقط نیازی به ازدواج کردن نمیبینم
اصلا چرا باید ازدواج بکنم؟