تن زن چو به زير فلک بی باکی / می نوش چو در جهان آفت ناکي
Printable View
تن زن چو به زير فلک بی باکی / می نوش چو در جهان آفت ناکي
يه روز به خوابت مي رسم
تو جاده هاي زندگي
باز سر راهت مي رسم
خيال نكن يادم ميره
قولي كه تو بهم دادي
عشق خيلي پاك و با صفاست ؛
اينو خودت يادم دادي
به خاطر اين " ى " خيلي فكر كردم
يک چند به کودکی به استاد شديم / يک چند ز استادی خود شاد شديم
( اگه اشتباه بود معذرت ، ساعت 3 مشاعره كردن همين ميشه )
ميتونم تو لحظههاي بيكسيت، واسه تو مرحم تنهايي باشم
ميتونم با يه بغل ياس سفيد، تو شبات عطر ترانه بپاشم
ميتونم از آسمون قصهها، واسه تو صد تا ستاره بچينم
ميتونم حتي اگه دلت نخواد، واسه تو روزي هزار بار بميرم
ميتونم با يه سلام گرم تو، تا ابد زندگيمو آبي كنم
ميتونم رو شونههاي مردونت، دردامو با هقهقم خالي كنم
ميتونم با تو به هر جا برسم، توي خواب اسمتو فرياد بزنم
ميتونم قصهي ديوونگيمو، توي كوچههاي شهر داد بزنم
ميتونم تا به هميشه پا به پات، توي هر قصه كنارت بمونم
ميتونم زير پر ستارهها، واست از ليلي ومجنون بخونم
ميتونه نگاه مهربون تو، منو تا مرز شقايق ببره
ميتونه قشنگي برق چشات، منو از ياد حقايق ببره
ميتونه دستاي تو رو شونههام، خبر از يك شب يلدا رو بده
ميتونه بوسهي تو رو گونههام، واسه من نويد فردا روبده
ميتونه صداي گرم خندههات، همه قصههامو رؤيايي كنه
ميتونه گرماي مهربونيهات، همه زندگيمو مهتابي كنه
ميتونه وجود سرد و خستمو، شوق ديدار تو مبتلا كنه
ميتونه حس غريب بودنت، درداي زندگيمو دوا كنه
ميتوني توخستگيهاي تنت، به من و شونهي من تكيه كني
ميتوني با يه نگاه زير چشم، دل كوچيكمو ديوونه كني
ميتونن رازقيياي باغچهمون، تا هميشه بوي دستاتو بدن
ميتونن حتي اگه خودت نگي، واسه من از عشق تو خبربدن
ميتونن همه تو اين شهر بزرگ، منو ديوونهي عشقت بدونن
بذاراز اينجا به بعد مردم ما، منو مجنون تو شعرا بخونن
...
نرو دستم به دامانت نگو ديگر نمي آيي
كه مي ميرم غريبانه امان از درد تنهايي
حضور التماسم را ببين در خيس چشمانم
بمان با اين من تنها در اين احساس رويايي
صداي پاي دلتنگي هراس لحظه هاي من
تويي آرام چشمانم حضوري بس تماشايي
كوير خشك و تب ديده پر از روياي بارانم
بزن اي نم نم بارن تو كه اعجاز دريايي
بهار من بمان با من خزان را سخت مي ترسم
بمان با من كه مي پوسم در اين زندان تنهايي
شكوه اشك چشمانم تو را من دوست دارم
لطيفي چون دل حافظ پر از احساس نيمايي
شرمنده بابته پست بي ربطم
يه سوال از فريد عزيز
اين شعر رو كي خونده ؟
نقل قول:
نوشته شده توسط Farid007
سلام رامبد جاننقل قول:
نوشته شده توسط wookman
اين رو محسن يگانه جديد خونده
آهنگ " رو تو كم كن " اينم لينك دانلود با كيفيت بالا
اون فاصله خالي اخر لينك رو بردار و گرنه File Not Found ميده !کد:http://www.ahanghaa.com/musics/Iranian%20Musics/M.Yeganeh/roo%20to%20kam%20kon%20%20%20{%20www.Ahanghaa.com%20}.mp3
البته پست من هم چنان با ربط نيست ولي دوستان ببخشند ... !
نقل قول:
نوشته شده توسط k@vir
يكي درد و يكي درمان پسنده
يكي وصل و يكي هجران پسنده
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسنده
ويرايش: يادم اومد!! :laughing: :happy:
هنگام سپيدهدم خروس سحری / دانی که چرا همیکند نوحهگری
سلام
.....
یه شب مهتاب ، ماه میاد تو خواب
منو می بره ، کوچه به کوچه
باغ انگوری ، باغ آلوچه
دره به دره ، صحرا به صحرا
اونجا که شبا ، پشتِ بیشه ها
یه پری میاد ، ترسون و لرزون
پاشو می ذاره ، تو آبِ چشمه
شونه می کنه ، موی پریشون
یه شب مهتاب ، ماه میاد تو خواب
منو می بره ، تهِ اون دره
اونجا که شبا ، یکه و تنها
تک درخت بید ، شاد و پرامید
می کنه به ناز ، دستشو دراز
که یه ستاره ، بچکه مثِ
یه چیکه بارون ، به جای میوه ش
نوکِ یه شاخه ش ، بشه آویزون
یه شب مهتاب ، ماه میاد تو خواب
منو می بره ، از توی زندون
مثِ شب پره ، با خودش بیرون
می بره اونجا ، که شبِ سیا
تا دم سحر ، شهیدای شهر
با فانوسِ خون ، جار می کشن
تو خیابونا ، سر میدونا :
عمو یادگار ، مردِ کینه دار
مستی یا هشیار ؟ خوابی یا بیدار ؟
مستیم و هشیار ، شهیدای شهر
خوابیم و بیدار ، شهیدای شهر
آخرش یه شب ، ماه میاد بیرون
از سر اون کوه ، بالای دره
روی این میدون ، رد میشه خندون
...
نشنو از ني، ني حصيري بي نواست
بشنو از دل دل حريم كبرياست
====================
به مژگان سيه كردي هزاران رخنه در دينم
بيا كز چشم بيمارت هزاران درد برچينم
تا زهره و مه در آسمان گشته پديد / بهتر ز می ناب کسی هيچ نديد
دوش ديدم كه ملايك در ميخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند
اگه اشتباه ننوشته باشم
ديدي كه يار جز سر جور و ستم نداشت / بشكست عهد و ز غم ما هيچ نداشت
تنهايي درخت را
پرنده هايي كه رفته اند
پر نمي كند
كسي از راه مي رسد
با دست هايي زرد
تا شايد آرامشي را به درخت هديه كند
اما درخت دورتر از هميشه مي ماند
و برگهايش را گريه مي كند
دل دله ديوونه ي منه
عشقت تو سينه ي منه
دنيا تو دستاي منه
وقتي نگات ماله منه
قرارمون تو بارون
دوباره ديدنمون
گرفتنن دستاي تو و
دوست دارم ها منه
مي خوام برات بميرم
پيشم بمون عزيزم
بمون عزيزم!
من اينجا چون نگهبانم تو چون گنج
تو را اسودگي بايد مرا رنج
===================
(اينم به دليل علاقه ي وافر! دوباره مي نويسم!)
مرا مي بيني و هر دم زيادت مي كني دردم
تورا مي بينم و ميلم زيادت مي شود هر دم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جانا سري بدوشم و دستي به دل گذار
آخر غمت بدوش دل و جان كشيده ام
تنها نه حسرتم غم هجران يار بود
از روزگار سفله دو چندان كشيده ام
بس در خيال هديه فرستاده ام بتو
بي خوان و خانه حسرت مهمان كشيده ام
...
مرو راهي كه پايت را ببندند
مكن كاري كه هشياران بخندند
در حال و هوای جبهه بی باک شدی
از گرد و غبار زندگی پاک شدی
دیدی که زمین لایق دل بستن نیست
دل کندی و رهسپار افلاک شدی
رفتی به نماز جبهه با نیت عشق
ماندی به اقامه با تمامیت عشق
در خط خطر عشق به داد تو رسید
تکبیر تو جان داد به حیثیت عشق
...
نقل قول:
نوشته شده توسط Dianella
فکر کنم این تکراری باشه :)
نقل قول:
نوشته شده توسط saye
شرمنده ديگه بعد از 100 صفحه يه خورده سخت ميشه :blush: :rolleye:
خوب اين چه طوره؟ :happy:
ما آزموده ايم در اين شهر بخت خويش
بيرون كشيد بايد از اين ورطه رخت خويش
نقل قول:
نوشته شده توسط Dianella
خوبه ولی دیگه باید با ق میگفتید :rolleye:
...
شايد اينو تو نفهمي,حس من از جنس نوره
شور وحشي جووني, از دل من ديگه دوره
تو پر از شور و نشاطي, واسه من نبض حياتي
توي اين غروب حسرت, آخرين راه نجاتي
توي روياهاي دورت, خواب آهو رو مي بيني
شاپرك تو باغ رويا, گل آرزو مي چيني
اما روياي جووني, ميره از ياد تو روزي
مثل امروز من اونروز, تو خودت بايد بسوزي
تو ببين نياز قلبم, به تو و طراوت توست
لمس شيطون نگاهت, به تو و لطافت توست
دل خستمو مي توني, جون تازه اي ببخشي
تو شب قطبي ستاره, تو مي توني بدرخشي
تو بلنداي نگاهت , وا مي شه پراي بستم
اون عقابم كه تو پرواز , مرز ترديدو شكستم
نگير اين حس قشنگو , تو بذار تا جون بگيرم
پر بگيرم از زمينو , راه آسمون بگيرم
گل من يه عمري گل باش , به صفا و لطف و پاكي
خوبي تو سربلنديست, واسه اين غريب خاكي
فرصت پريدنم رو , نگير از اين مرد عاشق
بي تو مي ميره دل من , توي زندون دقايق
تو شباي بي پناهي , عاشقت رو تنها نگذار
بيا و ستاره اي شو , واسه اين چشماي بيدار
با نگاه آبي تو , غرق مهربوني مي شم
راهي قصر محبت , شهر همزبوني ميشم
يه عقاب سركشم من , توي آسمون اميد
كه از اون بالاها تنها, خونه عشق تو رو دي
...
اين به جاي اون تكراريه بودش.
اينم با "ق" :
قافله سالار عشق ميرود از اين ديار
برده ز دل عاشقي، سوخته گيسوي يار
======================
اينم از "ي":
يا بده جامي و از ساغر بنوشانم دمي
يا فدايم كن به چشمت تا دم صبح ازل
آخه شعر از "ل" نداريم كه
من چي بگم ؟؟؟؟
منظورم از حافظ و جامي و يك خوره از فردوسي بلدم
دوستان "ل" بديد لــــطـــــفـــــاً
منتظرم
لحظه لحظه با غمت سر مي كنم
آخ چه فايده كه يادت نمي ياد
غربتم قد چشات گنگه عزيز
اي عزيزترينم از من مگريز
توي تنگ تنگ چشماي دلم
هرچي كه مي خواي بريز غصه نريز
-----------------------------------------------
اگه خوب نبود ببخشيد!آخه منم از ((ل)) بلد نبودم گفتم اين از هيچي بهتره كه!!
موفق باشيد.
با سلام
اين هم با ز
ز دست ديده ُ دل هر دو فريــــــاد
كه هر چه ديده بيند , دل كند يــاد
بسازم خنجري نيشش ز فولــــاد
زنم بر ديـده تــا دل گــــردد آ ز ا د
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] . [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] . [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
(از اين به بعد منم ميشم هم كيشتون)
دل ما را که ز مار سر زلف تو بخست
از لب خود به شفاخانه ترياک انداز
ملک اين مزرعه دانی که ثباتی ندهد
آتشی از جگر جام در املاک انداز
زين همرهان سست عناصر دلم گرفت
شير خدا و رستم دستانم آرزوست
=====================
واعظان كين جلوه بر محراب و منبر مي كنند
چون به خلوت مي روند آن كار ديگر مي كنند
مشكلي دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمايان چرا خود توبه كمتر مي كنند؟
(حافظ)
ديوانه چون طغيان كند زنجير و زندان بشكند
از زلف ليلي حلقه اي در گردن مجنون كنيد
با سلام
دلي دارم چو مرغ پر شكسته
چو كشتي بر لب دريا نشسته
هرکس به تمناي کسي غرق نياز است
هر کس به سوي قبله خود رو به نماز است
سلام
...
تنهاييم به عيش جهاني برابر است
من در ميان تيرگي تنگناي خويش
پر مي زنم ز شوق كه اينجا چه دلگشاست
سر خوش ، از اين سياهي و شادان از اين مغاك
فرياد مي كشم كه از اين خوبتر كجاست ؟
خفاش خو گرفته به تاريكي ي غمم
پرواز من به جز به شبانگاه تار نيست
بر من متاب ، آه ، تو اي مهر دلفروز
نور و نشاط با دل من سازگار نيست
...
ترسم کز اين چمن نبری آستين گل
کز گلشنش تحمل خاری نمیکنی
در آستين جان تو صد نافه مدرج است
وان را فدای طره ياری نمیکنی
(حافظ خدابيامرز)
یاد باد یاده گذشته شاد باد این دل زرد و تهی در حسرت دیدار باد
یاد روزایی که کوچه زیر سایه ی تنم بود
مهربون درخت عاشق مست عطر نفسم بود
سهم من از بوسه ی باد چی بگم ای داد و بیداد
همه زردی و تباهی مردن و رفتن از یاد.
...
دوباره دلم گرفته
صداي گريه بارون
تو خيابون دم گرفته
با نگاهت قلبمو ازم گرفتي
اينم بمونه
با غرورت منو دست كم گرفيتي
اينم بمونه
...
هلال ماه
نيم رخ توست
تقويم تاريك آيينه
مكمل من
به چهارده كه مي رسي
تمام شب باراني ام
لبخند آيينه
چوب خطش را
سلام مي گويد.
دام ها بينم به راه تو نهان××××رفتنت باشد همان, مردن همان
نتوان دل شاد را به غم فرسودن / وقت خوش خود بسنگ محنت سودن
کس غيب چه داند که چه خواهد بودن / می بايد و معشوق و به کام آسودن
نشسته ماه بر گردونه عاج .
به گردون مي رود فرياد امواج .
چراغي داشتم، كردند خاموش،
خروشي داشتم، كردند تاراج ...
....