سيامك جان سلامنقل قول:
دستت درد نكنه
خيلي خش بود من خو حض بردم
ماشالا.... ها والا ... نه والا...:31:
Printable View
سيامك جان سلامنقل قول:
دستت درد نكنه
خيلي خش بود من خو حض بردم
ماشالا.... ها والا ... نه والا...:31:
ادامه » صنایع دستي استان يزد
شعربافی: از مهمترين صنايع دستي يزد، شعربافي و محصولات مختلف اين صنعت است. شعربافي در ابتدا توسط زنان انجام مي شد، اما رفتهرفته اين هنر به يک كار كارگاهي و مردانه تبديل شد. تا چند سال پيش صداي كار دستگاههاي شعربافي در بيش تر كوچههاي يزد شنيده میشد. كارهاي شعربافي متنوع و دستبافتههاي آن عبارت اند از: ترمه زریبافی، شمد، دستمال، مخمل، دارايی، چادرشب، قناويز و دندانی.
ترمه: ترمهبافي در استان يزد سابقهاي بيش از دويستوپنجاه سال دارد و همواره جزو سوغات مهم اين شهر و يكي از اقلام صادراتي آن بوده است. ترمه پارچهاي است در نهايت زيبايي كه تار آن از ابريشم طبيعي و پودش از ابريشم نخ، پشم و كرک الوان است. در گذشته ترمه را با دست میبافتند، از اين رو به آن «انگشتباف» نيز میگفتند. اما در حال حاضر توليد آن نيمه دستي است. انواع ترمه عبارتند از: شال چارقدی، شال بندی، شال راهراه، شال محرمات، شال اتابكی، شال كشميری، شال رضايی، شال اميري و شال يزدی. معروفترين نقشهاي ترمه عبارتند از: طرح جام، بته كشميری، بته اژدری، رضا تركی، گلزار، قاب قرآن، خجسته،تاجي و نقوش جديد.
زریبافی: زریبافي از بافتههاي قديمي است كه قدمت آن به دوره ساسانيان میرسد. در گذشته مراكز عمده توليد آن شهرهاي اصفهان، ابيانه، يزد و كاشان بود.
شمد: نوعي پارچه ابريشمي است كه به عنوان روانداز در فصل تابستان استفاده میشود. شمد اغلب داراي نقشهاي ساده و چهارخانه است.
دستمال: دستمالبافي در كارگاههاي كوچک صورت میگيرد. دستمال يزدي در ابعاد و طرحهاي متنوع در تمام نقاط كشور خريدار دارد. معروفترين طرحهاي دستمال يزدي عبارت اند از:عشايری، ابريشمی، مرسريزه. در حال حاضر، ماده اوليه اين بافتهها ابريشم مصنوعي (ويسكوز) است.
مخمل: توليد اين پارچه به طور دستبافت در يزد انجام میشود. در بافت مخمل يزدي از ابريشم استفاده میكنند.
دارايی: دارايي از بافتههاي زيبا و ويژه يزد است. براي تهيه دارايی، نخهاي تار را قبل از بافت به روشهاي خاصي رنگ میكنند، به طوري كه پس از بافت، نقشهاي متنوعي در آن پياده میشود. ماده خام دارايي قبلاً ابريشم خالص بود و اكنون ابريشم مصنوعي است.
چادرشب: در يزد و اردكان دو نوع چادرشب بافته میشود. گونه نخست، نازک و نقشدار است و به چادر شب رختخواب پيچ معروف است. گونه دوم، ضخيمتر بوده و براي حمل علوفه و فرآوردههاي كشاورزي به كار مي رود و به آن چادرشب بياباني میگويند.
قناويز: قناويز از پارچههايي است كه با ابريشم بافته میشد و امروز به فراموشي سپرده شده است.
دندانی: دنداني يا گل خورد پارچهاي است كه بافت آن ساده به نرمي رسد، اما زحمت بسيار دارد. اين پارچه به پارچه جامه زرتشتيان شهرت دارد.
گيوهبافی: بافتني و سرگرمي زنان روستايي هنگام فراغت از كار است. زنان با استفاده از نخ پنبهاي و سوزن گيوه میبافند. در مناطقي مانند تفت، مهريز، خوانزا، نير، بهاباد هنوز گيوهبافي ادامه دارد. پس از آن كه بافت رويه گيوه توسط زنان به اتمام رسيد، مردان كار دوخت آن را انجام میدهند. به اين عمل تختكشي میگويند. در گذشته تخت گيوه را از چرم و لته (پارچههاي سر قيچي) درست میكردند؛ اما در سالهاي اخير از تخت لاستيكي استفاده میكنند.
حصيربافی: حصيربافي يا بافت بوريا كه با استفاده از الياف درخت خرما است، در مناطق مختلف استان يزد چون بافق، طبس، بهاباد، مباركه و ورستاني «زردين» اردكان رواج دارد. مهمترين مراكز توليد اين صنعت در مناطق طبس و بافق متمركز است. انواع توليدات حصيري عبارت اند از: انواع كلاه، بادبزن، جارو، سبد و پادری.
خورجينبافی: لبافي يا خورجينبافي از ديرباز در شهرهاي اشكذر و اردكان رواج دارد. خورجين بيش تر مورد استفاده روستاييان است. ماده اوليه خورجين، نخ پنبه است كه آن را مانند زيلو بردارهاي عمودي ميبافند و نسبت به زيلو نقش كم تري دارد.
روفرشی: پارچه نخي يا پنبهاي ضخيمي است كه به صورت راهراه در رنگهاي سياه و سفيد و يا آبي و سفيد بافته میشود.
سفره: پارچه چهارگوش پنبهاي است كه توسط زنان روستا بافته و رنگ رزي میشود. از اين بافته براي سفره خميري يا موارد ديگر استفاده میكنند.
احرامی: پارچهاي است پنبهاي در اندازههاي 100×70 سانتي متر كه براي مصرف حجاج بافته میشود.
از ديگر صنايع دستي استان میتوان به قلمزنی، شيشهگری، چرمسازی، موتابي و نمدمالي اشاره كرد.
ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد
اقا هيچ كه مره راهپيمايي؟
من امرو رفتم با چند تا از دوستام .نقل قول:
اقه حال داد .:46:
یتا گروه اورده بودن شیپورک مزد شعر به لاله در خون خفته را مخوندن.:21:
فکر کنم یکی از تفریحات یزدی جماعت، رفتن به راهپیمایی، روضه و مراسمات اینچنینی باشه!
راسم ميگي خوبه خو ني؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مانم رفتم همراه زيرو سكتور و بقيه فاميلا.............
روضه خشه راهپيمايي علاوه تر خشه....................
مگم سناتا اين اواتارت منو ياد قبرسون مندازه (ببخشتا)
منم موافقمنقل قول:
اگه نگاتيوش كني عين عكساي رو سنگ قبر ميشه :31:
اينم نمونش
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
1.نقشه خیابونهای یزد رو دارید؟؟ آدرس بدید ممنون میشیم..
2. کرایه تاکسی مسیرهای مختلف یزد رو اگر بذارید :11:
منم دارم میام یزد ...
خيلي خوش اومدينقل قول:
چن تا آدرس برا نقشه يزد:
نقشه يزد برا موبايل:کد:http://yazdchto.ir/SC.php?type=component_sections&id=29&t2=HL&sid=54
www.yazd.com/images/Map/YazdCityMapMidRes.jpg
کد:http://yazdchto.ir/SC.php?type=component_sections&id=29&t2=DT&sid=62
اقا مس اين كه اگه من نباشم اي تاپيك زير گله نه
چرا هيش تاتون نميد اههههههههههههههههههه.
هییییییییی یادش به خیر که جوونیام همرا سوناتا ((و دوستان دیگه)) تاپیک زیر گل که چه عرض کنم تو آسمونا نگه داشته بودم :27: ((به جزء اون چند روزی که جوک و اینا مزاشتم رو مگم))نقل قول:
سوناتا دیگه قرار ملاقات نهشتی:31:
آره احتمال زیاد همین طوره .نقل قول:
ولی من یزدی نیستم.
من راهپیماییش رو هستم (البته با چند تا دوست با حال و شوخ)نه چند تا بچه آخوندک.:27:
ولی اونای دیگش رو نیستم.:41:
واقعن که :13::13::13::13::13::13::13::13:نقل قول:
من رو این چیزا خیلی حساسم.نمیدونستم اینقد برو بچ تا پیک بی........ هستند.
من دوست دارم آواتورم این یا هر چیز دیگه ای باشه به کسی چه ربطی داره:5:(ببخشتا)
در ضمن این یکی از طراحی های خودم هست .اجازه نمیدم کسی به من یاکارای من توهین کنه.
ای بابا این یزدیا که خیرشون به کسی نمیرسه .حتی یه تاپیک پکسنی.نقل قول:
نه همون قرار مون که دو نفری بودیم کافیه.
در ضمن دوستان من دیگه بسمه.هر چی پست گذاشتم .آخه نه که خیلی ازم تعریف میشه منم تشویق میشم.
من دیگه نمیام زیاد تاپیک ماهی یه دفعه میام .برای تجدید دیدار با دوستان.که نگید بی معرفتم.:10:
تعداد پستها 210 پست در چهار ماه.(برای حسن نیت)
اههههههههههههههههه
اهههههههههههههههههههههه
سناتا جون ببخشد چرا نا راحت ميشي من كه حرف بدي نزدم خوب همون اول مگفتي كار خودته
قهر نكن ديه اه .چرا مسله بچكا شدي من كه از تو كوچيكترم قهر نمكنم
راستيييييييييي قرا ر كجا هه
قضيه چيچيه هان
كجا هه
من و زيرو سكتور هم چون بيكارم ميم
[نقل قول:
quote=Persian Warrior;2116073]اههههههههههههههههه
اهههههههههههههههههههههه
حرف راست رو میگن از بچه باید بشنوی:20:نقل قول:
سناتا جون ببخشد چرا نا راحت ميشي من كه حرف بدي نزدم خوب همون اول مگفتي كار خودته
کی گفته من قهر کردم ؟ فقط یه مقدار زیادی بدم اومد.:13:نقل قول:
قهر نكن ديه اه .چرا مسله بچكا شدي من كه از تو كوچيكترم قهر نمكنم
خیلی هم بر و بچ تو تاپیک فعالن که دیگه قرارهم بزاریم.من که به حساب خودم میخواستم ماهی یه دفعه به تاپیک سر بزنم حالا اوندم دیدم یک پست بعد از پست من گذاشته شده.:13:نقل قول:
راستيييييييييي قرا ر كجا هه
قضيه چيچيه هان
كجا هه
من و زيرو سكتور هم چون بيكارم ميم
قرارمون 3 آذز فکر کنم بود که فقط من و حسین رفتیم.:41:
در ضمن سوناتا نه سیامک..
سناتا چه كنم ديه اينجا شبات قبرسون نمده خود قبرسونه نه؟:19::13:نقل قول:
معلوم ني كجا هسن...........:13:
اخرشم نگفتي كجا كجا كجا كجا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:20:
تازه اون بچه ايم كه توگفتي به بچه 4 ساله ها مگن ولي من 15 سالمه روشن شدي؟:27:
اي تاپيك يزد بيا بالا بيا بالا ...................................
بالا بالا بالاتر از ابر هم بالاترنقل قول:
هرچي بالاتر بهتر
هرچي بهتر زيباتر
» موسیقي و نمایش هاي محلي استان يزد
مردم يزد به دليل موقعيت اين شهر و اطلاق نام «دارالعباده» به آن، كم تر به موسيقي توجه نشان دادهاند. بيش تر كساني كه صداي خوب و خوش دارند، هنر خود را از طريق مجالس عمومي روضهخواني و مداحي عرضه میكنند. از طرفی، چون فضاي جغرافيايي اين شهر در مقايسه با موقعيتهاي جغرافيايي هم جوار، از طراوت و نشاط چنداني برخوردار نبوده، مردم آن كار و تلاش را بر تفريحات ديگر ترجيح دادهاند. تنها سازي كه در يزد به عنوان ساز بومي و محلي نواخته میشود «عربانه» است. عربانه همان دايره است كه يزدیها در مجالس شادماني و عروسي مینوازند و سايرين با كف زدن و گاهاً با خواندن ترانههاي محلي و رقص اين ساز را همراهي میكنند.
بازیهاي محلي استان يزد که در طول سالیان مختلف در این خطه رایج بوده است امروزه کم تر رواج دارد و مهم ترین این بازي ها عبارت اند از:
حوضك حوضکابيزه(بازي مخصوص کودکان)، کولي گرفتن(نوعي بازي زورآزمایي است)، اسابدو، اساي زنجيرباف، درنگ درنگ، لشكركشي (كشتی)، كلاغ پر پر، غزغزک، يغل دوغل، دزد و جلادبازی، چشم قايم بازی، شيطان بازی، خرک بازی، پرپرک، پالكي اک، كولوغک، كرتک بازی، اتلک توت تلک،ترش ترشک، گو، اين چي شبيه؟، آغل بازی، گوبيگير بالا بيا، گرگم به هوا، گوي و چفته بازی، برفي قته لولو، حمون ما مورچه داره، بلالک، باقلا به چند من؟، بقچه بازی، لپر انداز لپرالتلنگ، اوستا بدو، گندم گل گندم، تو رو نه بازی، اتوک كلی، كل بازيک، كره خرک، پشه كش، تلجهی، شاالا يا قرعهكشی، چرخ و چاهوک، دم دوک بازی، اساي لنگ سرتراش، پهلوان بازی، هندونه بری، شيطونبازي و اضاف بازی.
» لباس هاي محلي استان يزد
آثار باستاني به دست آمده در سراسر استان يزد سوابق زندگي در اين منطقه را به سالهاي بسيار دور میرساند. اين آثار خود به عنوان بهترين راهنماي ما براي شناخت چگونگي زندگي اسلاف در اين آب و خاک است. پوشاک يزديان در گذشتههاي دور نيز بر اين شناخت میافزايد.
پوشاک مردان يزدي موارد زیر را شامل مي شده است. پيراهن مردان از جنس چلوار يا مكمل بود يک نوع پارچه نازک سفيد با آستين گشاد كه مچ نداشت با يقه زبانهدار كه از روي شانه بسته مي شد.
تنبون: شلوار مردانهاي كه جنس آن از چلوار سفيد، كرباس رنگ سره، متقال بود كه به جاي كمربند و زيپ و دكمه داخل بند گاهش بند میكشيدند.
شال: مردان به جاي كلاه امروزي شال ميبستند كه انواع مختلف داشت شال هراتي حاشيهدار، شال شير و شكری.
عرقچين: عرقچين از پارچه چلوار بود كه دور آن را با قلم نقش و نگار میكشيدند و دستدوزي میكردند. بهترين نوع عرقچين فلفل نمكي بود.
قبا: قبا لباس تابستاني بود كه از پارچه چلوار آبي يا شكري رنگ دوخته میشد.
ارخالق: لباسي از جنس نخي يا ابريشمي بود كه معمولاً زير قبا میپوشيدند.
ردا يا عبا: معمولاً مردان روي قبا به تن میكردند كه هم نازک و هم كلفت بود.
لباده: فراخ و بلند بود و مردان كه در برخي از اوقات به تن میكردند.
شال كمر: مردان معمولاً روي لباس شال كمر میبستند كه از جنسهاي مختلف از جمله شال ترمه، شال چلوار، شال سفيد مكمل، شال سبز جنس رفس، دبيت.
كفشهايي كه مردان قديم در يزد میپوشيدند شامل گيوه ملكي سفيد رنگ، گيوه چينی، نعلين كه از چرم خوب زرد يا سفيد، نخودي رنگ بود.
پوشاک زنان يزدي نیز شامل موارد زیر مي شده است. پيراهن بانوان در دورههاي گذشته كوتاه بود و تا روي زانو میآمد. جنس آن بيش تر از چيت و آستين اين پيراهن گشاد بود، دور بقيه آن يا بند میكشيدند و يا با قيطون به جاي دكمه گره میزدند و زير آن شلوا پا میكردند كه جنس اين شلوارها شلر مشكی، پارچه مي و گاندي يزدي بود.
شليته: يک نوع دامن پرچين كه معمولاً از پارچه چيت گلدار بود.
چارقد: زنان يزدي از روسري استفاده نمیكردند بلكه به جاي آن چارقد میبستند كه معمولاً مثلثي بود و انواع متعددي داشت از جمله تور مرواريد، تور اشرفی، تور خياباني يا عاليم پسند و چارقد چيتدار گلدار.
چاقچور: چاقچور شبيه دامن شلواري است كه دو تا پاچه دارد كه دور مچ پاچين میخورد كه با كفي و روپايي بسته میشد كه معمولاً از پارچه مشكي يا آبي بود.
چادر: در گذشته چادر زنان از پارچه پشمي بود كه در زمستان و از پارچههاي فاق يا مسی، تافته مشكي يزدي در ايام ديگر استفاده میكردند.
كفش هايي كه زنان قديم میپوشيدند میتوان، نعلين، ساغری، پاشنهدار، ارسی، پاشنه صناری، ترا،گالش، گالش نو سرج، راسي و گيوه را نام برد.
روبند: روبند معمولاً پارچه چلوار سفيد دراز و باريک بود كه تا حدود كمر میرسيد كه از روي چادر با قلاب به روسري بسته میشد.
پيچه: پيچه از موي اسب مشكي بافته میشد كه كوتاه به اندازه صورت بود.
پوشاک مردان زرتشتي شامل پنج تكه است و عبارت اند از: سربند، پيراهن زير، پيراهن رو، شلوار و كفش.
سربند: به طور كلي سربند مردان زرتشتي به چادر شب معروف است و طبق رنگ و نوع بافت، هر كدام اسم خاصي را به خود گرفته است. مانند: چادرشب خرده نباتی، چادر شب وزيري كه معمولاً با نخهاي پنبهاي بافته ميشود و زمينه آن چهارخانه و تركيبي از رنگهاي حنايي، سفيد، قرمز، عنابي و مشكي است.
پيراهن زير: اين پيراهن از پارچه سفيد كتاني با آستين كوتاه و قد كوتاه تهيه میشود و يقه آن در جلو نيمدايره و چاكي دارد. لباس زير به سده هم معروف است.
پيراهن رو: پيراهني يک دست سفيد از پارچه كتاني است. يقه پيراهن گرد و چاكي در وسط،جلو يا در كنار گردن دارد كه با دكمه بسته میشود. قد پيراهن تا بالاي زانو بوده و در دو طرف جيب دارد و شالي دور كمر روي آن بسته میشود.
شلوار: شلوار مردان زرتشتي به غير از رنگ كه سفيد بود،تفاوت ديگري با شلوار مسلمانان نداشت.
كفش: كفش مردان زرتشتي شكل خاصي نداشت و معمولاً از نوع كفشهاي موجود در بازار بود.
پوشاكي كه زنان زرتشتي از آن استفاده میكنند؛ عبارت اند از: كلاهک، سدره (پيراهن زير)، پيراهن مولی، روسری، شلوار و كفش.
كلاهک: كلاهک زنان زرتشتي از پارچههاي الوان و زري تهيه میشود و از لحاظ تركيب و تزيينات شبيه كلاههاي زنان بندري است.
سدره: پيراهني است گشاد با آستين كوتاه و بدون يقه كه از پارچه سفيد دوخته شده و زرتشتيان آن را زير لباسهاي ديگر میپوشند. جلو سدره از گريبان تا سينه چاك دارد و در زير چاک كيسه كوچكي به نام «كيسه كرفه». به معني ثواب و كار نيک قرار دارد. واژههايي كه در اوستا براي سدره آمده، «هومنو» و «ستره» است. به معني لباس نيکانديشی. سدره جامه ستايش و بندگي اهورامزدا و به منزله زره و جوشني است كه پوشنده را از شر تمايلات نفساني و صفات نادرست حفظ میكند.
پيراهن مولی: پيراهني يقه گرد با آستينهاي راسته و سرآستين حاشيهدار است كه معمولاً در پشت و جلو چاكي كوتاه دارد. دامن اين پيراهن فراخ است و معمولاً پايين و دور تا دور آن را حاشيه میدهند. اين پيراهن از زير سينه تا پايين با تكههاي مختلف تركيب میشود.
روسری: پارچهاي رنگين با نقش و نگار و به طول سه متر و نيم و عرض يک متر است. آن را روي كلاهک میگذارند و براي ثابت ماندن بر سر، روي آن را با دستمال كلاغي میبندند.
شلوار: پاچههاي شلوار را از تكههاي باريک پارچههاي الوان و نقش و نگاردار میدوزند و بدين ترتيب جلوه خاصي به شلوار میدهند. دم پاي شلوار را نيز به وسيله بند و به دور ساق و مچپا جمع میكنند و كمر آن ليفي است.
» سایر ویژگي هاي فرهنگي استان يزد
ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد
شاید این خبر بد نباشه:
از بدشانسی کسانی که انتخابات را برگزار میکنن، امروز یزد پر از گرد و خاک شده و چنان بادی داره میوزه که نگو.
البته به نظر من باز هم برای اونایی که پای صندوق هستن میصرفه. یه روز میان پا صندوق یه سی الی چهل تومنی میگیرن تازه کلی هم احساس غرور میکنن که در انجام این وظیفه ملی سهیم هستن!
دقیقا درسته. به نظر من یزد کمترین فعالیت را در زمینه موسیقی در کل کشور داره.نقل قول:
مردم يزد به دليل موقعيت اين شهر و اطلاق نام «دارالعباده» به آن، كم تر به موسيقي توجه نشان دادهاند.
شاید به همین خاطر "چاووشی خوانی های" یزد معروف میباشدنقل قول:
بيش تر كساني كه صداي خوب و خوش دارند، هنر خود را از طريق مجالس عمومي روضهخواني و مداحي عرضه میكنند.
آی گفتی! منتها بدیش اینه که الان که دیگه مثل قدیمها خیلی با مشکلاتی مثل خشکسالی و ...مواجه نیستن ولی این عادت یعنی - همش به فکر کار بودن- توشون جا افتاده و ول کن هم نیستن. این عادت و رویه از یک نظر مفید هست و اون اینکه باعت رشد اقتصادی یزدیها میشه.نقل قول:
از طرفی، چون فضاي جغرافيايي اين شهر در مقايسه با موقعيتهاي جغرافيايي هم جوار، از طراوت و نشاط چنداني برخوردار نبوده، مردم آن كار و تلاش را بر تفريحات ديگر ترجيح دادهاند.
شاید به همین خاطره کهنرخ بیکاری در یزد خیلی کمه و مردمش از تمکن مالی بیشتری نسبت به سایر استانها برخوردارند
اما از طرفی این روحیه ژاپنی! باعث شده که از خیلی جهات دیگه مردم یزد رشد پیدا نکنن. از جمله مسائل هنری و ورزشی و ...
اگر تعادلی در این میان برقرار بشه واقعا عالیست.
عربونه همان دایره هست. که به نظر من کلا سازهای کوبه ای در نقاط کویری بیشتر استفاده میشه ومن شخصا معتقدم که در مناطق کویری از نظر روحی و احساسی سازهای کوبه ای ارتباط بیشتری با انسان بر قرار میکنند.نقل قول:
تنها سازي كه در يزد به عنوان ساز بومي و محلي نواخته میشود «عربانه» است. عربانه همان دايره است كه يزدیها در مجالس شادماني و عروسي مینوازند و سايرين با كف زدن و گاهاً با خواندن ترانههاي محلي و رقص اين ساز را همراهي میكنند.
sise جان سلام
بازم دم خودت گرم كه يه سر ميزني
» سایر ویژگي هاي فرهنگي استان يزد
مردم استان يزد به زبان فارسي رايج، با پارهاي ويژگيهاي گويشي سخن میگويند. برخي ويژگیهاي گويشي در ميان شهرستانهاي اين استان محسوس است. زبانشناسان نيم زبانهاي (لهجههاي) جديد ايراني را به دو دسته باختري و خاوري تقسيم كردهاند. لهجه يزدي جزو نيمزبانهاي مركزي دسته باختري است كه در بخش باختري فلات ايران، تا حدود مرزهاي عراق رواج دارد.
در بيش تر نيمزبانهاي مركزي از جمله لهجه شيرين يزدی، اثر آميختگي كم تري با زبان عربي ديده میشود. زرتشتيان يزد به زبان نياكان خويش ـ زبان فارسي دري ـ سخن میگويند. زبان زرتشتيان يزد به دليل پارهاي عوامل اجتماعی، فرهنگي و اقتصادي آميختگي بسيار با زبان فارسي پيدا كرده،به طوري كه آهنگ ناتوان شدن و حتا، فراموش شدن آن روز به روز تندتر مي شود؛ ولي گونه زبان دري برخي از روستاهاي يزد از جمله روستاي «زينآباد» كه كم تر زير رخنه اين عوامل بوده، پاکتر از گونه ي دري شهرستان يزد باقي مانده است.
دو بيتیهاي يزدي بخش مهمي از ادبیات شفاهي و عامه ي مردم استان يزد را تشکیل مي دهند.
لالاييهاي يزدي نیز بخش دیگري از ادبیات شفاهي مردم استان يزد را تشکیل مي دهند. برخي از آن ها در زیر آورده مي شود.
ـ لالا لالا گل زيره / چرا خوابت نمیگيره / بخواب اين نازنين من/ ننه قربون تو ميره / لالا لالا حبيب من / به درد دل طبيب من.
ـ لالا لالا گل فندوق / بابات رفته سر صندوق / لالا لالا گل پونه / بابات حالا میياد خونه.
ـ لالا لالاعزيز ترمه پوشم / كجا بردي كليد عقل و هوشم / لالا لالا گل باغ بهشتم / براي بابات كاغذ نوشتم / نور ديده من عزيزه / دو چشمونش شو و روز سرمه ريزه.
ضربالمثلها:
ـ او كج نی، نو كجه
(Owkajni; Nowkaj _ e/a)
نو عبارت است از آبراهه زيرزمين يا آبراهه قنات. اين ضربالمثل را براي اثبات امري میگويند كه از اصل و منشأ اشكال داشته باشد. نظير ضربالمثل معروف «آب از سرچشمه گلآلود است».
ـ ارسي پايين كرده، تيجرم كشيده
(Orosi pain kerde/a tijiram kashid _ e/a)
اين ضربالمثل بيان حال شخص بد اخلاق و اخمويي است كه روزنهاي براي برقراري ارتباط باز نگذاشته است.
ـ اين روزا زودي حوض پر مشه
(in ruza zudi howz _ es por meshe/a)
در بيان حال كسي گفته میشود كه وضع و حال مساعدي دارد و بخت با او يار است.
ـ ترمه كه كهنه مشه، پالون خر لر مش
(tteme/a ke kone /a mese palune /a xar _ ela lor mese a)
در بيان گذر عمر و رسيدن به سن كهولت و پيري است. همچنين در بيان حق ناشناسي نيز به كار میرود.
ـ خدا شترلوک را نصيب كلاغ كور مكنه
(Xoda sotor _e/a luk ra nasib e/a kelag _e/a kur mokone/a)
به كسي میگويند كه ثروت بادآوردهاي نصيبش شده و يا از بخت مساعد، نصيبي يافته است و شايستگي آن را ندارد.
ـ شولي به سرم ريز كه مجال خوردنم نيس
(Suli be sar_om riz ke magal_e xordanom nis)
شولي غذاي سنتي و مورد علاقه مردم يزد است. در بيان حال كسي است كه انجام كاري را میخواهد و فرصت آن را ندارد.
ـ گرمي گفته تا هند مبرمت، سردي گفته تا در خونه
(garmi gofte/a ta hand membaram_et sardi gofte/a ta dar_e/a xune/a)
» درباره شهرستان ابركوه
شهرستانابركوهدر يك صدوچهل كيلومتري باختر شهرستان يزد قرار دارد. مركز اين شهرستان، شهر ابركوه با وسعت شش كيلومتر مربع است و بيشتر اهالي آن به كشاروزي اشتغال دارند. ابركوه يكي از شعب راه ابريشم است كه در گذشته آباد و پر جمعيت بود. نام آن در منابع قديم و جديد به صورتهاي «ابرقو»، «ابرقويه»،«برقوه» و «دركوه»آمده است. در نزديكي ابركوه تپههاي سياهرنگي وجود دارد كه به آن «تل خاكستر» نيز ميگويند. برخي از مردم معتقدند كه آتش «ابراهيم(ع)» در اين مكان افروخته شد و عدهاي نيز آنها را به آتش «سياوش» نسبت ميدهند. اگرچه اين روايات جنبه افسانه دارد، اما «سرو پنج هزار ساله» ابركوه نشاه از قدمت و ديرينگي اين شهر ميدهد. از صنايع دستي اين شهرستان مي توان كرباسبافي، گليمبافي، صابون شيري را نام برد. قالي بافي از قديمي ترين صنايع دستي رايج در اين شهرستان است اغلب زنان اين شهرستان به قالي بافي اشتغال دارند و طرح هاي مختلف نايين و اصفهان و كاشان در اين شهرستان رايج است. اين منطقه از مكانهاي ديدني متعددي برخوردار است كه گنبد عالي، مزار پير حمزه سبزپوش، مقبره حسنبن كيخسرو، گنبد سيدون و گنبد گل سرخي، قطبيه، مسجد حاجي كامل،امامزاده احمد بن جعفر(ع)، منارههاي مسجد نظاميه، مسجد جامع ابرقو، مسجد بيرون يا مسجد امام رضا(ع)، پريشك يا پير صدق، پير حسين، مقبره اشرفالدوله حسن بن شمسالدين مهر، امامزاده عباس بنعلي بنالحسن بنعلي ابيطالب(ع)، يخچال دوره قاجاري، تلهاي خاكستري، بيبي سارا خاتون، بناهاي كوه صفه، بادگيرها، محلههايقديمي چون:درقلعه،بنادان،جرمدين، فاييه، جهانستان، دروازه ميران. گلكاران، نظاميه، طاووس، بازار، پشت آسياب، محله خواجه از جمله مهمترين آنها به شمار ميآيند
» درباره شهرستان بافق
شهرستان بافق با مركزيت شهر بافق، در فاصله يكصدوبيست كيلومتري جنوبخاوري يزد و در ارتفاع 927 متر از سطح دريا قرار دارد. مردم بافق علاوه بر استفاده از خرما، از الياف و شاخه هاي اين درخت پادري، بادبزن، كلاه حصيري، ريسمان تهيه مي کنند. مهم ترين صنايع دستي اين شهرستان را قاليبافي، صابون پزي، كرباس بافي، جارو، بادبزن، حصير و پادري تشكيل ميدهد كه به مناطق ديگر نيز صادر مي شود. به علت وجود درختان خرما در اين منطقه؛ صنايع دستي وابسته به نخل در اين شهرستان رونق فراوان دارد. همچنين اين شهرستان به لحاظ وجود معادن غني بسيار داراي اهميت بوده و شغل بسياري از مردم آن معدنكاري است. شهرستان بافق از مكانهاي تاريخي و ديدني متعددي برخوردار است. امامزاده عبداللهبن موسيبنجعفر(ع)، مسجد جامع (قرن 12 هـ.ق)، مسجد سراستخر، مسجد امام حسين(ع)، مسجد حاج حسين، مسجد چهارده معصوم(ع)، مسجد فاطميه بافق و مسجد فاطميه آهنشهر، مسجد صاحبالزمان(ع) مباركه،حسينيه امامزاده و مسجدحاجي سيد حسن از جمله ديدني هاي اين منطقه محسوب ميشوند.
مکان هاي ديدني و تاريخي
آرامگاه عبدالله، باغ تيتو، پير مراد، چشمه پيروزي، خانه هاي پيشين، خانه هاي وحشي بافقي، قاضي مير جعفر، قلعه كافر، مسجد جامع، مدرسه علميه و محله لرد از مهمترين مكانهاي ديدني و تاريخي شهرستان بافق به شمار ميآيند.
صنايع و معادن
از معادن بافق مي توان معدن آهن چغارت، در 14 كيلومتري شمال خاوري شهر بافق، معدن آهن چادرملو، معدن آهن سه چاهون، معدن ناريگان و معدن سرب و روي كوشك در شمال خاوري شهر بافق و معادن زير زميني مس، سرب، روي و زغال سنگ را نام برد.
کشاورزي و دام داري
جايگاه جغرافيايي اين ناحيه سبب شده كه هميشه دستخوش كم آبي باشد. شوره زارها نه تنها با خاك هاي شور و قليايي خود، عامل ركورد كار كشاورزي مي شوند، بلكه كاهش بازدهي فرآورده هاي كشاورزي را به دنبال دارند. با وجود اين شغل بيش تر مردم بافق كشاورزي بوده است. از مهم ترين فرآورده هاي كشاورزي اين شهرستان مي توان گندم، جو، پنبه، روناس، نارنج، پسته و خرما را نام برد که هرساله مقداري از اين فراورده ها به نقاط ديگر صادر ميشود. نخلستان هاي بافق بيش از 400 هزار اصله درخت خرما دارند، كه در شكوفايي اقتصاد آن تأثير زيادي داشته اند.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان بافق در جنوب خاوري استان يزد و در كنار راه آهن تهران – كرمان قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان اردكان، از باختر به شهرستان هاي يزد و مهريز، از جنوب به استان كرمان و كوير لوت و از خاور به كوير لوت محدود مي گردد. آب و هواي شهر بافق، در تابستان ها گرم، اما در زمستان ها ملايم تر از ديگر نواحي استان يزد است. ريزش باران بيش تر در زمستان و بهار روي مي دهد. در بخش باختر و جنوب خاوري بافق تپه هاي ريگ روان وجود دارد، كه بلندي آن ها از چند متر تجاوز نمي كند. بزرگترين نمك زار استان يزد، يعني كوير درانجير و در شمال باختري اين شهرستان، در اثر شوراب هاي رود شور به وجود آمده است. مراتع شهرستان بافق از گونه فقير است و بودن تبخير و نامناسب بودن ميزان بارندگي سبب شده است، كه مراتع خوب نيز دوام چنداني نداشته باشند. مراتع لرد شيطور جزو بهترين مراتع استان يزد مي باشند. طبق سرشماري سال 1375جمعيت شهرستان بافق 41835 نفر شامل 9027 خانوار بوده است، كه از اين شمار 20738 نفر مرد و 21097 نفر زن بوده اند. مردم بافق سخت كوش، متدين، ميهمان نواز، پاك انديش، آزاده و وطن دوست هستند. بافقي ها ايراني الاصل و آريايي نژادند و به زبان فارسي و لهجه شيرين محلي سخن مي گويند. همه مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري مي باشند. فاصله هوايي بافق تا تهران 599 كيلومتر و فاصله زميني آن تا يزد 117، تا چغارت 7، تا زرند 157، تا تهران 794، تا اردكان 17 كيلومتراست. با گشايش راه آهن بافق – بندرعباس و انجام طرح راه آهن بافق- مشهد، اين شهر از جايگاه اقتصادي ويژه اي برخوردار شده و رونق تازه اي يافته است.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
بافق از شهرهاي پيشين و تاريخي استان يزد به دليل جايگاه طبيعي، جغرافيايي و ارتباطي خود در دوران هاي گوناگون مورد توجه بوده و بارها مورد چپاول سركشان و كشورگشايان قرار گرفته است. اين شهرستان پيش از اسلام جزو قلمرو هخامنشيان، اشكانيان و ساسانيان بوده است. در روزگار ساسانيان منطقه يزد، از جمله شهر بافق رو به آباداني نهاد و از جايگاه ويژه اي برخوردار شد. بافق، در روزگار عثمان بن عفان به دست مسلمانان گشوده شد و در نيمه دوم سده سوم هـ. ق، يعقوب ليث صفاري بر اين منطقه دست يافت. در روزگار ديلميان، فخر الدوله ديلمي و از سال 536 تا 718 هـ . ق اتابكان يزد بر اين ناحيه حكومت كردند و نماينده اي به بافق فرستادند. در زمان آل مظفر، صفويان و حاكمان دوره تيموري، شهر بافق گسترش يافته و آباد شد. در حمله افغان ها به ايران، به مردم منطقه يزد، از جمله شهر بافق خسارت وارد شد و اين شهر، به قلمرو محمود و اشرف افغان درآمد. در دوره نادرشاه افشار و جانشينان او، شهر بافق تابع ايالت يزد بود و محمد تقي خان و بازماندگانش بر اين ناحيه حكمراني داشتند.
شهرستان اردكان
ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد ادامه دارد
جان senjed1349
يكمي هم در مورد مركز آموزش خاتمي بنويس ...
بد شهري دارين ( از نظر آب و هوا ) خيلي داغونه !!! (البته نسبت به آب و هواي گلستان)
مردمش هم كه چي بگم ..... :40::40::40::40::10:
1.همون جایی که سربازها به خودشون میگن : ......(این کلمات بر پایه حروف مقطع روی لباس سربازها ساخته شده. )نقل قول:
2.هواش داغون نیست وحشتناکه!
3.مردمش خوووووووووووووووووووووووو وووووب!:31:
xmanp30 غزيزنقل قول:
متاسفانه من اطلاعاتي از مركز آموزش خاتمي ندارم و:41:
خوشبختانه پي اونجا به تنم ماليده نشده:31:
ولي اميدوارم از مردم يزد خاطره خوبي داشته باشي:10:
بچوکا سلام من امرو مخاسم یتا تایپک بزنم که یزدیکا را جمع کنم دیدم sise زده گفتم دمش گرم باااا من وحید 17 سالومه بچه ناف یزد(باغگندم) که حالا دیگه اومدم شهرک دانشگاه کاری دارد نشکتون شم بای بای
سلام ...
آقا ما هر آدرسی می پرسیدیم جواب درستی نمی دادن !!!
با لباس آشخوری هم بودیم که هیچی .... کرایه ها دوبل !!!
اما روزگاری داشتیم ... اون 2 ما هی که اونجا بودیم .... در کل شهر خوبیه...
اولا ساناتا نه و سوناتانقل قول:
دوما سوناتا نه سیامک
سوما بچه بچه است سن چه فرقی داره.منم هنوز بچه هستم.
چهارما سعی کنید برای بالا اوردن تا پیک از یه موضوعی یاد بشه.
تا بعد از عید بای
در ضمن دوستان به خصوص جلال جوون و محمد رضا جوون ببخشید که من کم فعالیت شدم.زندگی اجازه نمیده:19:
4 شنبه سوری چه کار کردِد؟
چار شنبه سوری جاتون خالی اقه خش بود که نگو الکی هی آمبولانس خالی مرفتن که بترسونون نمیدونه ما چه تیره ی هستم
به نظر شما بهترین جا واسه سیزده رفتن کجا هست؟
سیدجعفر:31:
نایین بهترین جاست
البته تا بیایید سیزده تموم شده
دروازه قرآن هم خوبه:31:نقل قول:
شما هم بیاین یزد تو وسط راه همدیگه را میبینیم:46:نقل قول:
اگه خواستی تک من بزن (تک زنگ بزن) من سیارما(نوعی موتور) روشن مکنم مث جت میام:27:
سلام دوستان عزیز یزدی
لطفا در نظرسنجی شرکت کنید.
نقل قول:
کد:http://www.forum.p30world.com/showthread.php?t=208473
من که اندازه پنجاه نفر تو این نظر سنجی شرکت کردم معلومه دیگه کی میبره استقلال
خب من به این نتیجه رسیدم که خونه خودمون بهترین جا هست واسه سیزده !!!