[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Printable View
نقل قول:
فرار از تلخی حتی اگر حقیقت باشد و شوق رفتن به سوی شیرینی حتی اگر دروغ باشد.
فیلمش دقیقا یادم نیست ولی یه همچین دیالوگی داشت :نقل قول:
من دوست ندارم دروغ بگم ولی واقعیت اینه که همه دوست دارن دروغ بشنون ...
+
پولی که پرداخت میکنند ، هزینه ی شنیدن دروغ به باورپذیرترین حالت ممکنه ...
به نظرم همیشه نباید به دروغ های شیرین به چشم منفی نگاه کنیم.نقل قول:
در جاهایی دروغ شیرین = امید به زندگی.
خیلی جاها انتظارات ما از آدمی که کلی بدبختی تو این دنیا میکشه زیاده، مثلا اون پسر بچه ای که سرطان گرفته و سرش رو تراشیده.
حقیقت تلخ اینست که وضعش خرابه و ممکنه بمیره.
اما دروغ شیرین اینست که پدر و مادرش هم سرشون رو میتراشن و کنارش میشینن و میگن چیزی نیست، ببین ما هم مو نداریم، موهامون در اومد خوب میشیم.
اگر دروغ شیرین، جنسش و هدفش خوب باشه من میرم تو اون مغازه حرید میکنم تا مغازه ای که حقایقی تلخ بدون ذره ای امید میفروشه.
یاد این دیالوگ افتادم : من همیشه راست می گم حتی وقتی دروغ می گم! ال پاچینونقل قول:
نظر خودم : انسان درمانده به هر ریسمانی چنگ میزنه... تا سختی بالا رفتن از صخره رو به جون نخره... امید، لبحند، معجزه و ... در لحظه به هر قیمتی...
*نقطه اوج صف زنی هست که کودکی رو همراه می بره و باقی بزرگسالان همین کودکان سالهای گذشته هستند...
من یک منفی بینهایت تا مثبت بی نهایت خیلی عجیبی تو این عکس میبینم !!
اولین چیزی که به ذهن دوستان میرسه چیه؟
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من دو حالت از این عکس میبینم:
1 ) این چکمه هایی که اون روش خوابیده مربوط به پدر اوست و تنها حس اون از محبت پدری خوابیدن روی چکمه های زبر پدرش است. که این قانون بی رحم جنگ رو نشون میده. ( حالت منفی )
2 ) محبتی در این کودک نهفته است که حتی با چکمه و پلاک جنگی پدرش چنان انسی گرفته که گویا خود پدرش است.
( حالت مثبت )
بخواد یا نخواد ، زندگیش از همون اول گره خورد به چکمه و نظامی گری ... این درحالیه که هنوز هیچ انتخابی نکرده ....نقل قول:
ارتباط دادن وقایع قابل کنترل به قضاو قدر و سرنوشت از پیش تعیین شده
مقاومت در برابر تغییر
اعتقاد به خرافات
قدرت و چیرگی زیاد تفکر انفعالی
این دریا و طوفان و اون کشیش ها و مرد بینوا منو یاد مرحوم مغفور توماس جفرسون انداخت که فرمود :نقل قول:
یك ماهی به انسانی بدهید و او را یك روز سیر كنید.
به او یك مذهــب بدهید، تا دم مرگ گرسنگی خواهد كشید و برای یك ماهی دعا خواهد كرد.