ممکنه ولی خیلی خیلی شبیه اون صحنه ی ارباب حلقه ها بود شاید اونجا که غباری از خاک در هوا پخش میشه رو با صحنه ی بازی خدای جنگ کنار هم گذاشتن اخرشم شد این.نقل قول:
Printable View
ممکنه ولی خیلی خیلی شبیه اون صحنه ی ارباب حلقه ها بود شاید اونجا که غباری از خاک در هوا پخش میشه رو با صحنه ی بازی خدای جنگ کنار هم گذاشتن اخرشم شد این.نقل قول:
نه اقا اینتر درست میگه من اون تریلر رو هم دارم یه تیزر 30 ثانیه ای که فقط 5 ثانیه کریتوس در اون حضور داره و بقیه اش همو صحنه هایی که تو روز حسرت نشون دادن(دریا و موج آب و اینا)
صد رحمت به فیلم هندی
خب پس ما که ندیدیم ولی شما دیدین پس راسته قبول. بالاخره هر چی بود کار خودشون نبود.نقل قول:
متوجه شدید که این جمله فریده"خیلی خوشحالم که نتایج آخرین آزمایشت مثبت بوده,تا یکی دو ماه دیگه از تخت میای پایین ,خدا رو شکر"بعدا صداگذاری شده بود و معلوم بود که جزو سکانس نبوده و در سکانس ضبط شده در اون لحظه سکوت بوده و در فیلنامه که مربوط به این سکانس بوده نبوده.چون وقتی این جمله رو فریده گفت صورتشو نشون نمیداد و صداشم به محیط نمیومد معلوم بود استودیویی هست.
به احتمال زیاد بعد از تموم شدن ضبط و اینها گفتن این جملرو رو این سکانس بذاریم تا سریال پایان خوشی داشته باشه و مسعود برای همیشه فلج نباشه.
سيروس مقدم: خواستم آخرت را يادآوري كنم
كارگردان مجموعه تلويزيوني «روز حسرت» گفت: بايد بتوانيم آخرت آدمها را ياد آوري كنيم. اگر اين معرفت به درون آدمها برگردد ساخت سريالهايي با اين مضامين، تاثيرات اجتماعي بيشتري را برجاي ميگذارد.
در نشست خبري بازيگران و عوامل سريال «روز حسرت» كه توسط خبرگزاري فارس برگزار شد، سيروس مقدم درباره انتخاب موضوع «برزخ» براي اين سريال گفت:سوالي كه اين روزها خيلي از من پرسيده ميشود كه جاي تعجب دارد، اين است كه با توجه به شرايط فعلي جامعه، شما همه مسائل را رها كرده و به موضوع برزخ چسبيدهايد؟ در پاسخ بايد بگويم كه اگر كمي ريشهيابي كرده و عميقتر به اطراف خود نگاه كنيم،متوجه توجه به ماوراء در كنار بخش عمدهاي از ناهنجاريها، سوء تفاهمات، رفتارها، بياحترامي به حقوق ديگران، تصاحب كردن اموال هم، خيانت در امانت، طلاق، اعتياد و ... مي شويم و خيلي به هم مربوط هستند.
وي افزود: جايي ناهنجاري رشد ميكند كه اخلاق نزول كرده باشد و معنويت كمرنگ شده باشد.به همين دليل نه تنها ساخت چنين سريالهايي با اين مضمون ضروري است و وقفه و تلنگري بر آدمهاست كه ببينند واقعا چه كردهاند و در كجا ايستادهاند و ميخواهند در آينده به كجا بروند؟ به خود آوردن اين افراد، برگشتن به لحظاتي كه فكر ميكردند عين ثواب را انجام ميدهند ولي عدهاي را كباب ميكردند و ... است. همه اينها دست به دست هم ميدهند كه اتفاقا نياز جامعه را به چنين آثاري بيشتر حس كنيم.بايد بتوانيم آخرت آدمها را ياد آوري كنيم. نگوييم دنيا همين جاست و توبه را نگذاريم براي دقايقي كه پلكهايمان بسته ميشود و بگويم خدايا ما را ببخش. اگر اين معرفت به درون آدمها برگردد ساخت سريالهايي با اين مضامين، تاثيرات اجتماعي بيشتري را برجاي ميگذارد تا اينكه صرفا به شيوه قصهگويي بخواهيم اين مسائل را مطرح كنيم.
تفكرات فانتزي را در ساخت سريال لحاظ نميكنيم
كارگردان سريال «روز حسرت» درباره اختياراتي كه از سوي سازمان صدا و سيما براي به تصوير كشيدن برزخ در اختيار داست نيز اظهار داشت: من برداشتهاي ذهني خود را به عنوان نماينده فكري پروژه ارائه نميدهم و به همراه گروه به دنبال درستترين راه ميگرديم.در زمان شروع كار هم گفتيم چقدر مدرك، اطلاعات و ذهنيت نسبت به اين مقوله وجود دارد؟ از كمدي الهي دانته درباره برزخ منبع وجود دارد تا معادشناسي آقاي تهراني به همراه برداشتهاي شخصي بسياري از علما و برداشت شفافي از قضيه وجود ندارد.
وي تصريح كرد: ما در راه ساخت عموميترين برداشت و طرز فكر را استريليزه ميكنيم، بار زيبايي شناسي ميدهيم و تمثيل گرايانه استفاده ميكنيم. به دور از اينكه به فانتزي نزديك شويم و براي اينكه او را دچار پيچش و سردرگمي نكنيم،مستقيمترين راه را انتخاب ميكنيم. يعني برزخي كه در ذهنيت مردم شكل گرفته در طي سالها ساخته شده و ما به سراغ نمادهايي مانند بيابان و برهوت و جنگل و آبشار ميرويم. اين به اين دليل است كه ميخواهيم بگوييم ما سريعترين و صريحترين راه را انتخاب ميكنيم كه زود از آن بگذريم و به قصههاي اجتماعيمان برسيم.
وي گفت: اين چيزي كه درباره روز حسرت در سريال ميبينيد، طرز فكر سيروس مقدم نيست. شايد تصور خود من از عالم برزخ خيلي شخصي، فانتزي و رويارويي باشد كه حتي ديگران را هم بخنداند.
نگذاشتهايم به «اغماء» نزديك شويم
كارگردان مجموعه «اغماء» در ادامه گفتوگو با فارس درباره شباهتهاي «روز حسرت» با «اغماء» و كمكهايي كه اين مجموعه به ساخت «روز حسرت» كرد، اظهار داشت:اغماء و روز حسرت دو دنياي كاملا متفاوت هستند.به همين خاطر از روز اول توافقي كه بين ما اتفاق افتاده بود، اين بود كه از هر چيزي كه ايجاد تشابه و تكرار موضوع ميكند در روز حسرت پرهيز كنيم. از اغماء تنها چيزي كه باقي مانده بود، بنده و آقاي افخمي نويسنده متن بوديم.
وي ادامه داد: در بخش تصويري كار نيز از بازيگر مشترك، فضاسازي مشترك، استفاده از ترفندهايي براي ايجاد وهم، نورهاي آنچناني و.... پرهيز كرديم و تلاش كردم كه اين اتفاق بيافتد.
مقدم گفت:البته اين بدان معنا نيست كه اغماء مسير اشتباهي را طي كرده است. به اين معني است كه مسير اغماء آن جنس كار را ميطلبيده و مسير روز حسرت اين جنس كار را ميطلبد.اغماء از نقطه ديد يك نگاه شيطاني است و من آن داستان را از ديد يك شيطان ميديدم و در روز حسرت از ديد افراد فرشته وار داستان را روايت ميكردم.در نهايت در روز حسرت به سراغ روشي كه در اغماء داشتم، نرفتم و چشم اندازهاي تازهاي را انتخاب كردم.
يك گروه بازيگران سريال را انتخاب ميكنند
كارگردان مجموعه تلويزيوني «نرگس» درباره انتخاب بازيگران سريال «روز حسرت» نيز گفت: شيوه انتخاب بازيگران تمام پروژههايي كه من كارگرداني ميكنم به اين صورت است كه اعتقاد به انتخاب تنهايي ندارم. معتقد به دخالت يك گروه در انتخاب بازيگران هستم كه حق دارند صاحب نظر باشند.
وي تصريح كرد: مانند نويسنده كار كه وقتي متني را مينويسد، تصورات ذهني راجع به تك تك شخصيتهايي دارد كه در حال خلق آنهاست و اين افراد را در كنار خود ميبيند. شبكهاي كه كار را سفارش داده نيز حق طبيعي دارد كه اعمال نظر كند. به دليل اينكه ويترين شبكه خود را به ما ميدهد. ناظر كيفي و تهيهكننده كار نيز داراي نظر هستند و در كنار آنها گروه دستيارهاي من.
مقدم افزود: ما هميشه با اين تركيب انتخاب بازيگر ميكنيم و براي نمونه مثال بزنم كه برخي از نقشهاي ما اولين انتخابهاي ما بود ولي بعضي از آنها بعد از كليد خوردن كار نيز انتخاب نشده بودند. به دليل اينكه نميتوانستيم نظراتمان را يكي كنيم و جاهايي هم كه به اجماع مي رسيديم آن بازيگر براي ايفاي نقش نبود و يا نميتوانست در اختيار پروژه باشد. مثل نقشي كه خانم كياني (معصومه) بازي كرد. در مقابل ما درباره نقش خانم شريفينيا (فريده) سريع به انتخاب قطعي رسيديم. ولي در مورد خانم كياني اينگونه نبود.
شيوه ساخت از توليد به مصرف كار دشواري است
سيروس مقدم درباره شيوه از توليد به مصرفي كه در كارهاي مناسبتي باب شده است نيز گفت: من مشكلي با اين شيوه كار ندارم به اين دليل اينكه به لحاظ كارگرداني و هنري به من كمك بسياري ميكند. من با تمام وجود درگير يك قصه،آدمها، ديالوگها و... هستم و احساس ميكنم اين قصه را زندگي ميكنم و جزئي از زندگيام ميشود كه بسيار برايم لذتبخش است.
وي تصريح كرد: يكي از نكاتي كه رسالت ما محسوب ميشود، اين است كه در زماني كه كارمان را نمايش ميدهيم ،آن چنان مخاطبمان را جذب كنيم كه احساس كند در آن قالب قرار گرفته و جزيي از قصه است.من خودم روزهايي حاج رضا ميشوم، لحظاتي نرجس، دقايقي مسعود و .... و با آنها زندگي مي كنم.
وي با بيان اينكه نكته بعدي اين است كه رج نميزنم، عنوان داشت: در اين روش مجبور نيستم سكانس يك از قسمت اول را بگيرم، بعد به هنرپيشه بگويم حالا اين مسائل را در ذهن خود بازي كن كه در قسمت سيام قرار است يك چاقو به شكمت بخورد و تو بايد در اين حس باشي.قصهام را به ترتيب ميگيرم و بازيگر من قصهاش را به ترتيب بازي ميكند و امتياز هنري بزرگي است.
مقدم ادامه داد: براي بازيگر هم در اين ريتم تند، توليد راحتتر است. در اين كارها رياضتي است كه من آن را از جواني هم دوست داشتم. فكر ميكنم خدا مرا امتحان ميكند. ميخواهد ببيند از توان و صبوري و انرژي من و در واقع استعدادهايي كه به من داده چگونه استفاده ميكنم.به همين دليل خويشتن داري جزء لاينفك كار است.
كارگردان مجموعه تلويزيوني«روز حسرت» ادامه داد: اما به لحاظ توليدي اعتراف ميكنم كه كار سختي است. لوكيشنها بايد تمام وقت در اختيارم باشد. بارها بايد به لوكيشنها برويم و بياييم و بازيگرها تا حدودي نميدانند در قسمت بعدي بايدچكار كنند.با توجه به اين سرعت خواه ناخواه درصدي از كيفيت افت ميكند و سرعت كمي با بيدقتي همراه است. ولي احساس ميكنم فوايدش خيلي بيشتر از مضراتش است.
بيگناهي چهره بازيگر نقش «معصومه» اهميت بسياري داشت
وي درباره شخصيت «نرگس» و رفتارهاي دوگانه او در مقابل فرزندش و همچنين انتخاب «ليندا كياني» براي بازي نقش معصومه نيز گفت: ما براي اينكه شخصيت نرگس خيلي آسماني و دست نيافتني به نظر نرسد، نقطه ضعفهايي در او قرار داديم. مثلا در ارتباط با پسرش، ميتواند رفتار ديگري هم داشته باشد ولي اين ارتباط جدي است و او مسبب روي تخت خوابيدن عروس خود را پسرش ميداند. از آن طرف خرده ميگرفتند مگر ميشود اين شخصيت اشتباه داشته باشد؟ من خودم نفهميدم كه بالاخره شخصيت را بايد بدون عيب گذاشت يا اينكه اگر عيب دارد، خوب است!
وي ادامه داد: نقش معصومه نيز يكي از كم حجمترين نقشهاي قصه ما بود ولي يكي از سختترين نقشهاي فيلمنامه بود. اين كه ما دختري را در عين شادابي با لباس عروسي ميبينيم و در ادامه داستان او همسر خود را مي بخشد و بخشش و عفو را در او ميبينيم.
ضمن اينكه بعد ظاهري و فيزيكي ليندا كياني براي اين نقش مناسب بود.
مقدم گفت: سن ليندا كياني كاملا سن فيلمنامه بود و يك بيگناهي و معصوميت در نگاهش بود كه ما براي قصهمان خيلي به آن نياز داشتيم. بخش دوم كه بخش اجرايي و به شدت سخت بود، اين بود كه ما در يك قسمت يك انسان را از شادابي به مرحلهاي برسانيم كه ديگر حركت ندارد و اين قضيه را كاملا حس كرده و با آن ارتباط برقرار كند.
اگر زمان داشتم برخي سكانسها را دوباره ميگرفتم
مقدم درباره ناهماهنگي بازي پوريا پورسرخ و وجود حركات اضافه در بازي اين بازيگر گفت: برخي از دوستان در ساير كارهاي خود اين شانس را دارند كه ماههاي پيش توليدشان طولاني است و متن كامل و زمان خوبي دارند. حتي در مورد پيش توليد صحنهها را با حضور بازيگران و با هندي كم ميگيرند و بر اساس آن تغيير دكوپاژ و تصحيح ديالوگ ميكنند و مجددا در برنامهريزي كار را ميسازند.
وي افزود: من تا به حال اين فرصت را در كارهاي خود نداشتهام و به همين خاطر ما با تيم بازيگري رو به رو هستيم كه اندوختههاي قبلي خود را با خود وارد كار ميكنند. بازيگرها به هر حال در نقشهاي مختلف چيزهايي را كسب كردهاند و انواع و اقسام ريزه كاريهاي حسي را دارند. طبيعتا در چنين پروژههايي براي انطباق بازيگر با شرايط و نقش جديد در فيلمنامهاي كه قرار است بازي كند يك پروسهاي طي ميشود.
مقدم تصريح كرد:بعضي از بازيگران اين ويژگي و توانايي را دارند كه اين انطباق را به سرعت انجام ميدهند و خود را به سرعت با نقش جديد خود هماهنگ ميكنند و خود را در اختيار تيم سازنده قرار ميدهند ولي برخي ديگر تجارب و شكستهاي و موفقيتهاي قبلي خود را به عنوان پشتوانه به همراه ميآورند.مثلا در مورد نقش معصومه، براي اينكه خانم كياني خود را از مهتاب ساعت شني دور كند و به معصومه برساند زمان به زمان احتياج داريم. به همين دليل شما ميبيند كه سكانس آخر سريال آن بياني است كه من تأييد ميكنم و بيان قسمت اول به شيوهاي بود كه اگر من فرصت داشتم دوباره آن را تصحيح ميكردم.
مقدم ادامه داد: يا در مورد شخصيت پورسرخ، او به دليل ناكاميهايش در سريال سال قبل به شدت وحشت داشت و اسم ريش كه ميآمد، احساس ميكرد به شخصيتي تبديل ميشود كه پارسال بازي كرده و مردم آن را نپذيرفتهاند. اما بعضي مسائل به خودي خود بد نيست و شكل استفاده آن است كه خوب يا بد ميشود.اين پروسه در طول كار اتفاق افتاد و در قسمتهاي بعدي ميبينيد كه آقاي پورسرخ كاملا در اختيار نقش قرار گرفته است.
حضور بازيگردان تاثير مثبتي بر كار ميگذارد
سيروس مقدم درباره استفاده از بازيگردان در مجموعه روز حسرت نيز گفت: بازيگرداني را در كارهاي قبلي من آقاي سنگ چاپ انجام مي داد ولي بازيگردان در اين كار ضرورتش از جايي حس شد كه همگي به اين نتيجه رسيديم كه اگر قرار باشد به دليل حجم بالاي كار، دو گروه شويم بايد بازيهاي گروه 2كنترل شده و همخوان با گروه يكي باشد به همين دليل به بازيگردان احتياج داشتيم.
وي افزود: مثلا خانم كياني خيلي دير به گروه پيوست و نياز بود كه يك فرد متمركز با خانم كياني كار كند. بازيگردانيها هم با همفكري بود و به اين گونه نبود كه خانم نصيرپور برداشت شخصي خود را از نقش به بازيگر بدهد. همفكري ها انجام ميشد و نتيجه به بازيگر ميرسيد كه فكر ميكنم اتفاق بسيار خوبي بود.
اگر پايان سريال كليشهاي بود آن را نميساختم
كارگردان مجموعه تلويزيوني «روز حسرت» درباره پايان شتاب زده و كليشهاي سريال نيز گفت:اگر فكر ميكردم پايان سريال كليشهاي است شما يك پايان ديگر ميديديد. من پلان به پلان فيلمنامه را در شرايط سخت و با باور و ايمان گرفتهام و اگر غير از اين بود شور و حال ابتداي كار را در انتها نميديديد.
وي افزود: با اين تفاوت كه ما در ابتدا زمان بيشتري داشتيم و يك پلان از فيلمنامه دور از واقعيات ذهني من ساخته نشده و حتي در قسمت پاياني سريال ما شاهد دو سكانس درخشان بوديم كه يكي خواب ديدن نرجس درباره مادر فريده بود و ديگري زماني بود كه مسعود ميخواست بچهاش را ببوسد اما قدرت اين كار را نداشت. من در اين سكانس هرچه توانايي ذهني داشتم به كار بردم تا اين سكانس به شكلي كه شما ديديد دربيايد.
مقدم در پايان گفت: ذائقه مخاطب ما به شدت تغيير كرده است و نميتوان با كارهاي دم دستي سر او را گرم كرد. اگر سريال «روز حسرت» توانست موفقيتي به دست آورد نتيجه زحمت يك گروه است. اگر همراهي و همدلي يك تيم نبود اين اتفاق نميافتاد. من سوپرمن يا اسپايدرمن نيستم. من يك آدم هستم كه اگر ابزار درست در اختيار داشته باشم ميتوانم اثر درخوري را توليد كنم.
گفتگو از مريم فيروزفر
بايگان: جاي سريالهايي نظير «روز حسرت» خالي بود
افسانه بايگان معتقد است در كشوري نظير ايران كه داعيه دار فرهنگ معنوي و مذهب است جاي سريالهايي نظير «روز حسرت» خالي بود.
در نشست خبري بازيگران و عوامل سريال «روز حسرت» كه توسط خبرگزاري فارس برگزار شد،افسانه بايگان درباره دليل حضورش در اين سريال و پذيرفتن اين نقش گفت: من به موضوع جهاني كه پس از اين جهان ظاهر براي ما وجود دارد علاقه دارم و اين مسالهاي است كه حداقل ما بخش مرگ آن را به چشم خود ميبينيم، هرچند كه به خيلي از زواياي آن دسترسي نداريم.
وي با بيان اينكه وعده مرگ از تولد شروع شده ولي ما زياد به آن توجه نكرده و فكر ميكنيم متعلق به همسايه است، افزود: براي من هميشه اين جذابيت وجود داشته كه آنجا و وراي دنياي مادي چه چيز وجود دارد؟ شايد از كودكي و اوايل نوجواني با شعرهاي حافظ و تصاوير زيبايي كه حافظ در اشعار خود بسيار مشخص ترسيم كرده است،به اين موضوع علاقهمند شدم. با تحقيقاتي كه داشتم نيز متوجه شدم اين جريانات فقط نميتواند در قيامت اتفاق بيافتد و آن بهشت و سراي برزخي و جهان سرتاسر دلهره و نگراني به دلايل متفاوت تا قبل از قيامت اتفاق ميافتد.
بايگان تصريح كرد: در ادامه آرام آرام جلو رفتم و با توجه به اطلاعاتي كه جسته و گريخته داشتم رسيدم به اينكه جهاني برزخي وجود دارد. ضمن اينكه من سال گذشته نيز سريال اغما را ديده بودم و با آن ارتباط برقرار كرده و تمام قسمتهايش را ديده بودم و حال خاصي در من ايجاد كرده بود.در نتيجه با خواندن يك سيناپس و خلاصه داستان با حضور آقاي مقدم و تجربه كار قبليام با ايشان و تجربههاي خوب آقاي افخمي، حضور در اين كار را پذيرفتم و با اعتماد كامل جلو آمده و نتيجه آن را هم گرفتم.
رفتار نرجس با پسرش مبتني بر دل بود
افسانه بايگان بازيگر نقش «نرجس» در مجموعه «روز حسرت» در ادامه گفتوگو با خبرنگار راديو و تلويزون فارس درباره تناقضات رفتاري نرجس در برخورد با فرزندش به عنوان يك زن تحصيل كرده كه در جامعه نيز حضور فعالي دارد،گفت: در اين زمينه دو مقوله عقل و دل وجود دارد. در كنار انديشه باز و تحصيل كردگي اين شخصيت، ما يك بخش دل هم داريم كه عقل آنجا راه پيدا نميكند و اين مناسبات اصلا آنجا بيمعني است. اتفاقاتي كه براي نرجس در رابطه با پسرش ميافتد، به نظر من در بخش دل بود و احساساتي صرفا متعلق به يك مادر و يك زن بود كه يك زن ديگر را به خوبي ميتواند بشناسد و درگير آن شود.
وي تصريح كرد: تربيت خانوادگي كه نرجس در آن بزرگ شده بود و آن را به عنوان يك سنت در بقيه خانواده هم منتقل ميكرد، با طرز تفكر و برخوردها و روابطي كه مسعود ايجاد ميكرد، خيلي جاها در تضاد قرار ميگرفت ولي با شخصيت معصومه خيلي هماهنگ و همسو بود. شايد دليل اين تضادها و درگيريهايي كه بين مادر و پسر اتفاق ميافتاد بخشي به خاطر ذات فرزند بود كه از اين خانواده نبود و داراي اين طرز فكر نبوده و بسيار داراي ناهنجاري بود.
بايگان ادامه داد: شخصا فكر ميكنم كه يك مادر بهتر است كه به تربيت فرزندش با چيزهايي كه فكر ميكند درست است بپردازد تا اينكه بخواهد بر اساس يكسري عواطف كور كورانه عمل كند و به همين دليل فكر ميكنم برخوردهاي نرجس در بسياري جاها درست بود.
وي درباره ارتباط خوب زوج حاج رضا و نرجس نيز گفت: اين كمال انساني است. كمال انسان در وفاي به عهد، عشق، محبت، صفا و وفاست. و چون ما اين آدمها را كامل ديده بوديم، جايي براي اينكه يك سري رفتارهاي غلط و سخيف ببينيم نداشتيم.يعني نگاه، نگاه آرمانگرايانهاي است كه وعده آن به هر انساني در قرآن داده شده است. اگر ما در زندگي روزمره خود به اين نقطه مطلوب نميرسيم و دچار ناهنجاري ميشويم. مشكل خودمان است.
وي اظهار داشت: وجوه ارتباطي اين زن و شوهر بسيار عميق است و با يكديگر باليده بودند، در يكسري از لحظات با گفتن و ديدن به اين مسئله ميرسيديم كه اين زوج چه پيشينهاي با يكديگر داشتند، حتي تحصيل نرجس به خاطر كمكهاي همسرش بوده است و روابط بسيار عميق و صميمي در اين زوج ديدم كه براي اولين بار است با آن برخورد كردهام و از طريق دل با هم ارتباط محكمي دارند.
از ابتدا در مواجهه با مخاطب انبوه بودهام
افسانه بايگان درباره كار در تلويزيون نيز گفت: من كارم را با تلويزيون شروع كردم و از ابتدا در مواجهه با مخاطب انبوه بودهام كه بسيار هم در آينده حرفهاي من تاثيرگذار بوده است و جسته و گريخته در سالهايي كه در سينما كار ميكردم سعي داشتم كارهاي خوب تلويزيوني را هم بپذيرم و حتي از كارهايي كه ارتباط خوبم را با مخاطب به هم ميريخته پرهيز كردهام.
وي تصريح كرد: اين اتفاق در كارهاي اخيرم هم افتاد چون من ارتباط با مردم را دوست دارم و اعتقاد دارم هر انساني در هر جايي قرار گرفته مأموريت الهي بر عهده دارد و بخش عمدهاي از اين مأموريت براي من در ارتباط با مردم بوده است تا بتوانم برايشان لحظههايي را بسازم و نكاتي را به آنها يادآور ميكنم كه تلويزيون اين امكان را به صورت گستردهاي به من داده است.
وي با بيان اينكه سطح توليدات از نظر كيفي ارتقاء پيدا كرده و در سطح كمي هم رشد كرده و تعداد كارهاي خوب تلويزيون بيشتر شده، ادامه داد: يكجور سهل انديشي در نگاه به كار تلويزيوني وجود داشت كه فكر ميكنم در تفكر فعلي كه حاكم بر صدا و سيماست بسيار ارتقا پيدا كرده و ما هنرپيشگان سعي ميكنيم در كارهاي خوب تلويزيون حاضر شويم.فكر ميكنم هر بازيگري دوست دارد كار خوب،نقش خوب و جايگاه خوبي را داشته باشد.
بايگان اظهار داشت: بازيگران سينما معمولا دچار اين تفكر هستند كه با حضور سركاري كه قرار است از تلويزيون پخش شود، كجا قرار ميگيرند و چه خواهد شد؟ اين نگراني وجود دارد. چون مردم در تلويزيون آسان بازيگر را ميبينند و اگر سطح خوبي نداشته باشد در آينده شغلي آنها هم تاثير ميگذارد.
سعه صدر مسولان صدا و سيما تاثير بسياري در موفقيت سريال داشت
بايگان در ادامه درباره دلايل موفقيت سريال «روز حسرت» گفت:به نظر بسياري از بزرگان شناخت و عرفان، آغاز قرن 21 عليرغم همه جنگها، آغاز قرن معنويت است و ما در بسياري از كشورهاي جهان شاهد رشد اين معنويت در عرصههاي مختلف و آثار هنري هستيم و سينماي جهان هم به اين مسير رفته و بسياري از فيلمهاي مطرح دنيا به سينماي معناگرا اختصاص دارد.
بايگان گفت: جاي اين موضوعات در كشوري مثل كشور ما كه داعيه فرهنگ معنوي و مذهب دارد به شدت خالي بود و خوشحالم كه ما هم در اين مسير كارهاي خوبي را انجام ميدهيم. ضمن اينكه تشكر ويژهاي از مسئولان صدا و سيما دارم كه در طول اين كار با سعه صدر و اعتماد و اطمينان بيشتري كه قبلا كمرنگ بود و باعث فشارهايي ميشد كه ما به نتيجه دلخواهمان نرسيم، مؤثر بود.
ليندا كياني: نقش «معصومه» را من انتخاب نكردم
بازيگر نقش معصومه در مجموعه تلويزيوني «روز حسرت» گفت: من خلاف ساير دوستان كه نقش خود را انتخاب كردند، براي اين نقش انتخاب شدم.
در نشست خبري كه با حضور بازيگران و عوامل سريال «روز حسرت» توسط خبرگزاري فارس برگزار شد، ليندا كياني گفت: من خلاف ساير دوستان كه نقش خود را انتخاب كردند، براي بازي در اين نقش انتخاب شدم و كمك آقاي مقدم بسيار تأثير داشت تا شخصيت معصومه را بشناسم و آن را بازي كنم.
وي درباره نحوه ارتباط با نقش فردي كه يك شبه معلول شده و از حركت و زندگي معمولي خود باز ميماند، اظهار داشت: قبل از شروع بازي در اين سريال يك فيلم سينمايي از طريق آقاي مقدم در اختيارم قرار گرفت كه به من كمك زيادي در ارتباط گيري با اين نقش كرد.
وي تصريح كرد:صحبتهايي كه با كارگردان داشتم، همراهيهاي خانم نصيرپور به عنوان بازيگردان و اينكه من انساني را كه در اين شرايط زندگي ميكند، ديده بودم و از نزديك با آن آشنا بودم، همه اين موارد مرا به نقطه و بازي رساند كه شما در مجموعه روز حسرت ديديد.
كياني در ادامه درباره نقشهاي خود در سريال روز حسرت و سريال ساعت شني(مهتاب) گفت: مشكل آقاي بهراميان در ساخت سريال ساعت شني اين بود كه هر روز به من ميگفت چهره تو به قدري مظلوم است كه باور اينكه تو يك دختر فراري هستي را غير قابل باور ميكند.در كنار آن معصوميت و مظلوميت چهره براي آقاي مقدم اهميت بسياري داشت و در نهايت فكر ميكنم كه به شخصيت معصومه نزديكتر بودهام.
كياني در ادامه درباره حضور مجدد خود در تلويزيون گفت: حضور دوبارهام در تلويزيون منوط به بودن فيلمنامهاي قوي است و انتخاب نقشهايم در سينما و تلويزيون برايم بسيار مهم است و سعي ميكنم نقشهاي مختلفي را تجربه كنم. ساعت شني اولين حضور من جلوي دوربين بود و شرايط كاملا فرق ميكرد.
وي در پايان گفتوگوي خود گفت: من از آقاي مقدم تشكر ميكنم كه اجازه داد يك معصومه جديد بسازم آن هم بعد از اينكه به من اولتيماتوم داد و من كارم بهتر شد. دوست دارم دوباره با او كار كنم و دفعه بعد توان خودد را صد برابر خواهم كرد نه اينكه روز به روز و در طي كار اين اتفاق بيافتد.
مهراوه شريفينيا: «روز حسرت» نقطه عطف بازي من بود
مهرآوه شريفينيا با بيان اينكه «روز حسرت» نقطه عطف بازي من بود، گفت: من دو مشاور خوب (پدر و مادرم) در كنارم دارم كه اجازه اشتباه به من نميدهند.
در نشست خبري كه با حضور بازيگران و عوامل سريال «روز حسرت» توسط خبرگزاري فارس برگزار شد، مهرآوه شريفينيا بازيگر نقش فريده گفت: من همكاري خوبي در تلهفيلم «كابوس» با آقاي مقدم داشتم كه نتيجه خوبي داشت و دوست داشتم اگر سريال كار ميكنم مناسبتي باشد و اگر مناسبتي است با آقاي مقدم باشد، چون فكر ميكنم هم سليقه مخاطب را خوب ميشناسد و هم مدل كارش دلچسب است.
وي ادامه داد: نقش هم خيلي خوب بود و آن قدر جاي كار داشت كه فكر ميكنم يك بازيگر در آن ميتوانست تجلي پيدا كند و آنچه كه در توانش هست ارايه دهد. نقشي هم كه براي ساير شخصيتها نوشته شده بود، آنقدر متفاوت با ساير نقشها بود كه اگر آن را قبول نميكردم بد شانسي يا اشتباه من بود.
«روز حسرت» نقطه عطف پرونده كاري من محسوب ميشود
شريفينيا ادامه داد: من بيشتر به خاطر تحصيل كم كار بودم و تا قبل از پايان تحصيلات حتي به بازيگري هم فكر نميكردم و دوست داشتم كارهاي كوتاهي با كارگردانهاي بزرگ داشته باشم و تجربه خوبي هم در اين زمينه به دست آوردم. «ساعت شني» فرصت بسيار خوبي بود، بعد از آن پيشنهادهاي بسياري براي كار داشتم اما پدرم مرا به كار با آقاي مقدم تشويق كرد.
وي تصريح كرد: براي من حضور در نقش اول يك فيلم سينمايي با حضور در يك تله فيلم خيلي متفاوت بود، اما پدرم مرا به اين سمت هدايت كرد و باز هم سعي كردم يك نقش سينمايي معمولي كه در آن نتواني بدرخشي و فقط صرفا هستي و حضور داري را نپذيرم و منتظر يك كار خوب باشم و «روز حسرت» واقعا اينگونه بود. فكر ميكنم نقطه عطف كارنامه كاري من اگر ساعت شني يك معرفي بود، روز حسرت به شمار ميرفت.
شريفينيا با بيان اينكه گزينه كاري در انتخاب نقشها واجب است، ادامه داد: تا جايي كه بازيگر قدرت انتخاب داشته باشد و پيشنهادهاي مختلف وجود داشته باشد، بايد گزينهاي نقشهاي خود را انتخاب كند. من در كنار خود دو مشاور خوب(پدر و مادرم) دارم كه اجازه نميدهند اشتباه كنم و خوشحالم كه نتيجه كارهايي كه انتخاب كردم خيلي خوب بوده است.
وي با بيان اينكه هميشه سعي كردهام هرچه ياد گرفتهام در من دروني شود، تصريح كرد:تلاشم اين است تا مدام به اندوختههاي خود اضافه كرده و از آنها استفاده كنم و در جريان ساخت «روز حسرت» نيز لحظات زندگي فريده را كاملا حس و لمس كردهام و همچنان به همين شيوه ادامه خواهم داد. دلم ميخواهد هم از خود كار لذت ببرم و هم از نتيجه كار.
فريده به شدت عاشق و محتاج بود
بازيگر نقش فريده در ادامه گفتوگو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس درباره شباهت نقشهايش در روز حسرت و ساعت شني گفت:اگر من ده بار هم نقش يك زن باردار را بازي كنم، تكراري نخواهد شد. يك زن خاصيتش اين است كه باردار شود و يا يك دختر ازدواج ميكند. من اگر در چند فيلم هم عروس بشوم، كسي نميتواند بگويد كه تكرار ميكني. اينها موقعيتهايي است كه براي جنس مؤنث اتفاق ميافتد و من دوست دارم آن را در موقعيتهاي گوناگون تجربه كنم.
وي افزود: جنس بارداري من در ساعت شني تفاوت بسياري با روز حسرت داشت. من نقش مهشيد را از روز اول يك نقش پاك و مستحكم ميديدم كه موقعيت بدي پيدا ميكند، اما فريده فرد متزلزي است. به شدت عاشق و محتاج است و در همه چيز دچار سردرگمي خاصي است و بسيار دلي رفتار ميكند.در صورتيكه مهشيد اينگونه نبود. او كاملا خود ساخته و بسيار متفاوت بود.
شريفينيا گفت: صحبت با بچه نيز مسئلهاي بود كه در هر دو فيلمنامه وجود داشت. متاسفانه حداقل بيش از 10 سكانس از صحبتهاي من با بچهام را شما در ساعت شني نديديد و بسيار متفاوت بود. براي مهشيد فرزند او مرد زندگياش بود اما براي فريده دليلي براي زندگي كردنش بود و اكثر صحبتهايم با فرزندم ذهني بود.تا جايي كه توانستم فريده را وادار به حرف زدن با بچهاش كردم.
فريده شرايط شخصيتي و خاصي دارد و فضايي خاص داشت و تنها چيزي كه در دنيا دارد فرزندش است. اما متزلزل است و با بروز مشكل سريع به اعتياد روي ميآورد.
بازيگر نقش فريده در مجموعه تلويزيوني «روز حسرت» در پايان گفت وگوي خود با فارس درباره كليشهاي بودن پايان سريال نيز گفت:من سكانس پاياني را دوست داشتم و اگر فرصت بود، بهتر ميشد روي آن كار كرد و دوست داشتم از ترك اعتياد فريده تا رسيدنش به جايگاه بهشت، كمي طولانيتر باشد تا مخاطب نيز بهتر بتواند با آن ارتباط برقرار كند. من اين بخش قصه را خيلي دوست داشتم كه فريده تطهير شده و سابقه خوبي داشته باشد.
سجاد ابوالحسني: پايان سريال «روز حسرت» تغيير نكرد
يكي از نويسندگان مجموعه تلويزيوني «روز حسرت» گفت: پايان بندي اين سريال به هيچ عنوان تغيير نكرده و از روز اول كاملا مشخص بود.
در نشست خبري بازيگران و عوامل سريال «روز حسرت» كه توسط خبرگزاري فارس برگزار شد،سجاد ابوالحسني درباره شايعاتي مبني بر تغيير پايان سريال در گفتوگو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس گفت: پايان قصه به هيچ عنوان عوض نشده است، ما از همان روز اول درباره همين پاياني كه ديديد توافق كرده بوديم و خيلي زود به اين نتيجه رسيديم.
وي درباره روابط سادهاي كه ميان شخصيتهاي سريال به ويژه حاج رضا و نرجس برقرار بود نيز گفت: روابط بين حاج رضا و نرجس كاملا معمولي و در زندگي جاري بود. همه زوجها در چنين موقعيتي به شيوهاي كه در سريال به نمايش درآمد زندگي ميكنند. با هم سركار ميروند با هم بيرون ميروند و كاملا زندگي يكنواختي دارند و اگر اينگونه نباشد غيرطبيعي است.
ابولحسني درباره ارتباط بسيار خوب نرجس و معصومه به عنوان عروس و مادر شوهر نيز گفت: اين دو شخصيت تنها شخصيتهاي اين سريال بودند كه از ابتدا قرار نبود هيچ تحولي در آنها رخ بدهد. در مورد روابط خوب آنها هم بايد بگويم كه مثلا يك روز يك ماشين جلوي لوكيشن توقف كرده و راننده آن داد زده بود كه كدام مادر شوهري با عروس خود اين شكلي رفتار ميكند بعد هم رفته بود. در جواب بايد بگويم اگر مادر شوهري به اين شكل و با اين رفتار وجود داشته باشد كه او هم با عالم برزخ ارتباط برقرار ميكند. ما به طور استثناء شخصيت نرجس را اينگونه تعريف كرديم كه اينقدر خوب باشد كه بتواند برزخ را ببيند. برزخ رفتن حتما يك لطف الهي است كه به خاطر اخلاق نيكوي نرجس به او عطا شده تا از اين طريق برود و احوال شوهر خود را ببيند.