نقل قول:
سلام
خواهش می کنم
ممنون از توجهتون
به نظره من هم واقعا عالی کار کرده...
تشبیهات و تمثیلاتی که به کار می ره واقعا زیباست
Printable View
نقل قول:
سلام
خواهش می کنم
ممنون از توجهتون
به نظره من هم واقعا عالی کار کرده...
تشبیهات و تمثیلاتی که به کار می ره واقعا زیباست
سلام
Nikolas_95 جان شما لطف داری و ولی دو صفحه قبل میتونید دوتا پست از من ببینید. اگر موردی به نظرم بیاد حتما میگم. بعدشم همیشه سر میزنم و بعضی مطالب شما عزیزان رو میخونم .
خیلی ها این چندوقته از بعضی دیالوگ های حاجی ایراد میگیرن که چرا و چجوری تو عصبانیت این همه شعر میبافه ! دلیلش روشنه چون حاجی عاشق شده وآدم عاشق طبع شعرش گل میکنه پس فتحی حواسش بوده و نمیشه گفت دیالوگ های مصنوعی .
قسمت دیشب یکی از بهترین قسمت های این چند وقته بود چون هم از غزاله و هم فرزاد :2:هیچ خبری نبود :31:
تعریف از خود است میدونم :31:ولی اگر پست های قیبلی منو ببینید متوجه میشید که تمام حدس هام تاحالا درست از آب درومدن :5:
به نظرم هستی با اینکه از از لحاظ شخیصیتی سطح پایینی داره و دلیلش هم تربیت خانواده اش بوده ولی فکر میکنم از این کارهاش پشیمون بشه ! اگر خاطرتون باشه مادر بزرگش یه بار بهش گفت خوابتو دیدم که افتادی تو سرازیرس !
مطمئن باشید غزاله بی دلیل وکیل نشده تو این سریال . به احتمال خیلی زیاد با اینکه پدرش در حقش بدی کرد ولی میره به کمکش و وکالتش رو قبول میکنه تا از این منجلاب نجاتش بده .
عاقبت خوبی برای جلال نمیبینم با اینکه خیلی دوست دارم جلال در آخر از همه خوشحال تر باشه ولی دیدید که زن تو صفا سیتی چطور با یکی دیگه اینور و اونور میره ... اگر عکس های آقای شایگان رو پیش سرگرد برد که هیچ اگر این کارو نکرد و خودش پی قضیه رو گرفت فکر نکنم عاقبت خوبی در انتظارش باشه اون فقط به دنبال کارخونه است که خیلی خیلی بعیده بهش برسه !
به نظرم یکی از بهترین انتخاب های بازیگرها ، انتخاب بازیگر نقش شایگان هستش . چون واقعا نمونه یک انسان ضعیف و سست عنصر که از لحاظ شخصیتی در سطح پایینی هم قرار داره رو به تصویر کشیده. از این جهت میگم از لحاظ شخصیتی ضعیفه چون عقیده داره که هدف وسیله رو توجیه میکنه اونم به هر قیمتی . از دخترش می خواد که خودش رو در معرض حاجی قرار بده و همیشه سعی میکنه مشکلات خودش رو به گردن دیگران بندازه .
یه ایرادی که میتونم به فتحی بگیرم شخصیت پردازی نقش غزاله است. زمان اینجور نقش ها دیگه گذشته ... این نقش ها در حد سریال های برنامه خانواد هستن . شخصیت های کاملا مثبت که همیشه منطقی فکر میکنن و به طور آشکار مشخصه که کارگردان می خواد او رو یک شخصیت خوب نشون بده. یه طوری درمورد قضیه پدرش صحبت میکرد که انگار یک ماه از این قضیه گذشته حسابی درموردش فکر کرده و ... . البته خود طناز طباطبایی(اگر اشتباه نکنم) مشکل بیان دیالوگ داره. مشکلش هم در نحوه بیان است. همیشه موقع صحبت کردن بازدم زیادی رو خارج میکنه و نفس های عمیق و همراه با صداش و همچنین فید کردین بیش از حد انتهای دیالوگ هاش بیننده رو اذیت میکنه !
********
اغماء
تا حالا با یک داستان خیالی و کودکانه مواجه بودیم که هیچ تفکری رو نمیشه پشتش دید !
بازی تارخ و دخترش خوبه . حامد بهداد اگر بخواد اینطوری بازی کنه هیچوقت از این سطحی که هست بالاتر نمیره . بازی کاملا تصنعی و همراه با اداهای بیش از حد که هیچوق اجازه همذات پنداری رو نمیده حتی اگر نقش خوب رو بهش بدن !
یک وجب خاک
سه قسمتش که سفارش بهزیستی و کمیته امداد بود که در حد یک فاجعه در تاریخ سریال ها بود.
خیلی مسخره مادری که تازه بچه اش مرگ مغزی شده قبول کرد که عضوهاش بخشیده بشه و از هم ضایع تر این بود که هر دو در یک شهر و یک تاریخ اونم کجا ؟!!! رودبار !!!!! واقعا مسخره بود نمی دونید چقدر خندیدیم واقعا جدی میگم داشتم روده بر میشدم حیف که تکرارش رو فرداش ندیدم ! یه چیزه دیگه اینکه پرده اصلا یادش نبود بچشون رو کجا بدنیا آورده بودن و زنش یادآوریش کرد !
فقط عیاض (ایاز-ض-ظ عیاض-ز-ظ :31:) خوبه و اون دیالوگ های بامزه اش . این فرمتنیه فرمانیه گفتنشون هم با مزه بود بیچاره ها یه جوری میگفتن انگا دران میرن یه شهر دیگه :38: گرچه فرمانیه اصلا شبیه بقیه جاها نیست. و بهشون حق میدم خودشون رو گم کنن تو اون صفا سیتی !
درسته من اين نكته رو تاييد مي كنمنقل قول:
تعریف از خود است میدونم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ولی اگر پست های قیبلی منو ببینید متوجه میشید که تمام حدس هام تاحالا درست از آب درومدن
ولي من فكر مي كنم آخر سريال ميوه ممنوعه حاجي با هستي ازدواج نمي كنه چون جلال دست هستي رو مي كنه و اداره تحقيق فساد مالي هم جلالو پته شو رو آب مي ريزه و اين وسط فقط كبك قدسي خروس مي خونه چون حاجي مثل سگ پشيمون ميشه ومي افته به دستو پاي اون
آخه اگه الياس شيطونه همزمان مي تونه چند جا باشه. چطور وقتي پيش دختره بود و دکتر صداش زد غيب شد رفت پيش اون؟ اينطور که اين فيلم داره نشون ميده اين شيطون در هر لحظه فقط يک آدم رو ميتونه وسوسه کنه!!!!! فکر کنم در اين مورد هم مثله او يک فرشته بود ضعيف و بسيار اشتباه کار شده. البته او يک فرشته بود باز خيلي خيلي ناجور بود.
مجموعه "میوه ممنوعه" بیش از هر چیز یادآور نگاه فرانگر سازندگانش به مدیوم تلویزیون است که این وجه را از مرحله نگارش تا انتخاب بازیگر، کارگردانی، آهنگسازی و ... مورد توجه قرار داده است.
به گزارش خبرنگار مهر، از میان مجموعه های ماه رمضانی امسال سهم "میوه ممنوعه" که به کارگردانی حسن فتحی از شبکه دوم سیما پخش می شود، مضمون عشقی ممنوع است که بدل به آزمون زندگی یک مرد مومن می شود.
فیلمنامه این مجموعه کار مشترکی از علیرضا کاظمی پور و علیرضا نادری است که تقسیم وظایف بین این دو نویسنده هم از بدعت های تلویزیون است که بر کیفیت کار تأثیر خوبی گذاشته است. این مجموعه برای اولین بار نام نویسنده ای را به عنوان نویسنده گفتگوها بر پیشانی دارد که نوعی نگاه حرفه ای به نویسندگی را که سال هاست در سینمای جهان نهادینه شده، به ساختار مجموعه های ایرانی وارد می کند.
کاظمی پور یکی از نویسندگان مجموعه "گمگشته" بود که به کارگردانی رامبد جوان رمضان سال 80 از شبکه سوم پخش شد. مجموعه ای که با فیلمنامه حساب شده و جذاب مورد توجه قرار گرفت و هنوز هم از مجموعه های مناسبتی موفق محسوب می شود. نادری هم از نمایشنامه نویسان حرفه ای است که کمتر رسانه دیگری را تجربه کرده ولی همین تجربه کافی است تا او را به عنوان نویسنده ای خوش قریحه و دیالوگ نویسی متبحر به ذهن بسپاریم.
حسن فتحی کارگردان مجموعه هم پس از تجربه مجموعه های موفق "شب دهم"، "مدار صفر درجه"، "روشن تر از خاموشی" و چند تله فیلم و فیلم سینمایی، به ادعای خود تلاش کرده با این مجموعه خود را از زیر بار عنوان یک "تاریخی ساز" رها کند و مهارتش را در کار روی موضوعات روز و رئال به اثبات برساند. کارگردانی که وجوهی چون تسلط بر کارگردانی، انتخاب بازیگر و بازی گرفتن و ... در مجموعه آثارش قابل پیگیری است.
فیلمنامه مجموعه "میوه ممنوعه" با نگاهی به دو داستان کهن و تلفیقی به روز از آنها نوشته شده است. "شیخ صنعان" و "شاه لیر" دو الگوی آشنایی هستند که دستمایه کار نویسندگان قرار گرفته اند تا این مجموعه ورای داستان رئالی که برایش طراحی می شود، متکی بر پشتوانه ای محکم در ادبیات بوده و به نوعی با وامدار بودن به ادبیات نوشتاری حرکتی حساب شده تر را پیش رو داشته باشد.
داستان "شیخ صنعان" از منطق الطیر عطار درباره پیری است که پس از سال های دراز عبادت و اعتکاف در کعبه، رسیدن به مقام کشف و شهود و داشتن چهارصد مرید سالک، شبی خواب می بیند بتی را در روم سجده می کند. او برای تعبیر خواب به همراه سالکانش عازم روم می شود و در آنجا دل به دختری ترسا می بندد و به جای کعبه معتکف خانه یار می شود.
تراژدی "شاه لیر" نوشته ویلیام شکسپیر هم درباره لیرشاه پادشاه بریتانیاست که در اواخر عمر کشور را بین دخترانش تقسیم می کند و ... پس از این است که با چهره واقعی دختران بزرگش مواجه می شود و از دلشکستگی سر به کوه و بیابان می گذارد تا پایانی تلخ بر زندگی او رقم بخورد.
نویسندگان با تلفیق این دو داستان کهن و اقتباسی امروزی از آنها تلاش کرده اند کلیدهای مناسبات امروزی را جایگزین روابط حاکم بر این دو قصه کنند و در واقع خوانشی جدید از این دو متن داشته باشند. خوانشی که نقطه امتیاز آن اهمیتی است که به اسکلت اولیه و پایه های داستانی داده شده است. این گونه است که می توان امیدوار بود خط روایی داستان مسیری حساب شده را پیش رو داشته باشد.
همانطور که به خوانش مدرن داستان های کهن اشاره شد، نویسندگان نیز هوشمندانه خود را وادار به اقتباس نعل به نعل نکرده و دست خود را برای حرکتی سیال بر مسیر تعیین شده نبسته اند. قصه از جایی آغاز می شود که حاج یونس فتوحی به مثابه شاه لیر از طرف دختر نازپروده خود (غزاله) طرد می شود. ازدواجی که پدر برای دختر مناسب نمی داند دختر را وامی دارد وقتی نمی تواند از راههای معقول او را راضی کند، با توسل به قانون به خانه شوهر برود.
همانگونه که شاه لیر شکسپیر به جاه و مقام خود غره بود و هر آنچه خلاف نظرش باید حذف می شد، حاج فتوحی هم به دینداری و تقوای خود غره است و هنگامی که نمی تواند به تعبیر خود مانع شورش دختر شود، از خدای خود گله مند می شود و همه چیز و همه کس را مورد لعن و نفرین قرار می دهد.
در چنین موقعیتی است که ناشکری و به نوعی غره شدن حاج یونس بر درست بودن اعمال و رفتارش، او را وارد آزمونی می کند که برخاسته از همان خاص اندیشی است که او از خود دارد. انسان خاص مورد آزمونی خاص قرار می گیرد و حاج فتوحی هم به مثابه شیخ صنعان وارد امتحان خطیر زندگی خود می شود.
چنین تلفیقی از دو قصه کهن، انتخاب بهترین مدخل برای ورودی قصه و به نوعی تلفیق آنها با هم از ویژگی هایی است که فیلمنامه مجموعه "میوه ممنوعه" داراست. در واقع نوع نگاه نویسندگان به این دو داستان موجب شده در سیری منطقی اولین موقعیت، علت و دلیل شکل گیری دومین موقعیت شود. به این مفهوم که ترک شدن حاج فتوحی از سوی دخترش، سرخوردگی در او پدید می آورد که گرایش اولیه او به سوی هستی (دختر تنها مانده یک کارخانه دار ورشکسته) را توجیه می کند.
در عین حال طراحی قصه فرعی و شخصیت های مکمل لازم برای پر کردن عرض مسیر داستانی هم به گونه ای شکل گرفته که بیشترین ارتباط را با هسته اصلی ماجرا یعنی حاج فتوحی و موقعیت متزلزل کنونی او دارند. اگر به جزئیات زندگی جلال، سمانه و حتی پسر پشت کنکوری حاجی وارد می شویم همه برای پهن کردن هر چه بیشتر تور داستانی برگرفته از منش و شأن حاجی است. اگر درگیری های کاری خاص همسر حاجی و جاه طلبی های او برجسته می شود همه و همه در جهت ترسیم کانون خانواده ای است که از او منشأ گرفته و حالا هم متأثر از اوست.
در شکل گیری رابطه عاطفی بین حاج فتوحی و هستی یک سیر درونی و روانشناسانه دوطرفه لحاظ شده که نوعی دوگانگی هم با خود به همراه دارد و این فضای دوگانه و مشخص نبودن کنه نیت هر یک به تعلیق موجود دامن می زند. تعلیقی که برخاسته از پرداخت و زاویه دید خاص نویسندگان است. همانطور که اشاره شده گرایش اولیه حاجی به هستی نوعی جایگزینی برای دختری است که او را ترک کرده و به تدریج این وجه رنگ و بویی از حریم ممنوع را با خود به فضای قصه می آورد.
تجمع اطرافیان از روحانی مسجد تا کارآگاه پلیس و جلال بر تذکر و نصیحت کردن حاجی هم فضایی ایجاد می کند که او وارد بازی نفی و انکار شود و به تدریج خودش را هم انکار کند. در مورد هستی هم این دوگانگی و قطعیت پیدا نکردن یک حکم کلی، از پیش تعیین شده بودن سرنوشت این رابطه را منتفی می کند. هستی هم در موقعیتی بحرانی و نامتعادل برای کمک گرفتن به حاج یونس متوسل می شود هر چند به اصرار حسابدار کارخانه.
ولی پافشاری او در ادامه بازی رنگ و بویی دارد از نوعی جایگزین قرار دادن برای پدر و توجه به حاجی به عنوان یک نجات دهنده و تکیه گاه. این سیر وقتی پیچیده تر می شود که به تدریج هستی به نوعی حاکمیت را در این رابطه از آن خود می کند و به نظر می آید آگاهانه در پی تأثیرگذاری بیشتر بر حاجی است یا برای استفاده از او یا علاقمند شدن به او که این ابهام با دوگانگی که هستی در رفتار و گفتار دارد همچنان باقی است.
با چنین نگاه حساب شده و دوری جستن از رویکردهای کلیشه ای است که حتی عقده گشایی حاج فتوحی برای همسرش و واکنش زن پیامدهای خاص خود را به همراه دارد. روندی که در عام ترین شکل خود هم به رویارویی دو زن منجر می شود، ولی این رویارویی هم در "میوه ممنوعه" واجد ویژگی هایی است که مولفه های خاص کارگردانی، انتخاب لوکیشن و تفکر پشت شکل گیری این رویارویی که به نوعی حریف طلبی زنانه می ماند، آن را متفاوت می کند.
دیالوگ نویسی مجموعه "میوه ممنوعه" همانطور که اشاره شد از نقاط قوت و امتیاز کار است که بنابر شناسنامه هر کاراکتر طراحی و نوشته شده است. هر چقدر که حاج فتوحی را در نقش شاه لیر و شیخ صنعان با کلامی تمثیل گونه و شاعرانه با تکیه بر پشتوانه او می توان باور کرد، همسرش را در نقش زنی غرق در مناسبات کاری با دیالوگ های خشک و عاری از احساس که نوعی روتین بودن و بی حوصلگی را با خود به همراه دارد می توان به خاطر سپرد.
هر چند در این میان دیالوگ های جلال فرزند ناخلف حاجی که تمثیل و شعر و شعار را یکجا به همراه دارد و نسبت آن با جوانی دغل که نه سن و سالی دارد و نه تحصیلاتی چندان پذیرفتنی نیست، اما نفس ترکیبات زیبایی که نویسنده خلق کرده تا از یکدستی و یک وجهی شدن کاراکترها پرهیز کند اهمیت خود را پیدا می کند.
طراحی سکانس های تکان دهنده تقابل و رویارویی که با نوعی چرخش موقعیت همراه است از دیگر امتیازات "میوه ممنوعه" است. از تأثیرگذارترین نمونه های این مورد را باید سکانس رویارویی خانواده حاج فتوحی پس از بیرون افتادن راز پدر از پرده مثال زد. موقعیت اولیه چیست؟ دور هم جمع شدن دختران و پسران حاجی برای همدردی با مادر که حاجی به او بی حرمتی کرده است.
با چنین تعریف اولیه مخاطب از جایی وارد سکانس می شود که غزاله برای اولین بار پس از طرد شدن از خانه پدر برای دلداری مادر سر می رسد. موقعیتی که مادر با بحرانی که پیش رو دارد رفتاری ضد و نقیض دارد. ابتدا از غزاله استقبال می کند و از حاجی گله مند می شود، بعد از جلال شاکی می شود که این نان را به دامن خانواده گذاشته و حالا هم آبروی پدر را برده و همه را خبردار کرده و ... کمی بعدتر از مقصر دانستن خود از زبان غزاله، او را مقصر این ماجرا می داند که خانه را ترک کرد.
بازی "کی بود، کی بود، من نبودم" زیرساخت طراحی کنش و واکنش های این سکانس قرار می گیرد تا به تدریج بازی فراگیر شود و هر کس با مقصر کردن دیگری، دامن خود را از آلودگی اتفاق پاک نگه دارد. در چنین موقعیتی با حضور کاراکترهایی که هر یک به نوعی درگیر هستند، خلاقیت کارگردان است که این بازی را در ترکیب کردن مشغولیت های هر کاراکتر و حرکات بازیگران و دوربین به نوعی به تصویر می کشد که بی تردید از معدود تصاویر واقعی از یک درگیری خانوادگی ایرانی است که تاکنون ثبت شده است.
این بازی وقتی در زیرساخت سکانس جای خود را محکم می کند که با ورود پدر و جابجایی موقعیت قدرت که به مدد دیالوگ نویسی قوی امکانپذیر شده به نوعی تعبیر عام از اقلیت و اکثریت حاضر زیر سئوال می رود. حاج فتوحی حاضر است با مقصر کردن تک تک اعضا خانواده به زعم خود آخرین شرکت کننده این بازی باشد و کسی روی دست او برگ نزند. موقعیتی منحصر بفرد که به مدد دریافت خلاقانه کارگردان از فیلمنامه ای حساب شده حاصل شده است.
"میوه ممنوعه" از مجموعه های مناسبتی است که شاید تنها مشابه آن را "صاحبدلان" نام برد که به کارگردانی محمدحسین لطیفی ماه رمضان سال گذشته از شبکه اول پخش شد. مجموعه هایی که یادآور مخاطب و دیگر سازندگان می شوند که می توان به سفارش هم به مثابه کاری دلی نگاه کرد و برای سلیقه مخاطب و آنچه به عنوان ماحصل کار سازندگان باقی می ماند دل سوزاند. "میوه ممنوعه" نگاهی فرانگر به مدیوم تلویزیون دارد که این وجه را از نوع نگاه سازندگانش از مرحله نگارش تا انتخاب بازیگر، کارگردانی، آهنگسازی و ... گرفته است. نوعی احترام آمیخته به شوق از انجام کاری درخور ...
هانیه توسلی حضور حسن فتحی را به عنوان کارگردان مجموعه تلویزیونی "میوه ممنوعه" از دلایل پذیرفتن پیشنهاد بازی در این مجموعه دانست.
این بازیگر درباره پذیرش نقش هستی در مجموعه "میوه ممنوعه" به خبرنگار مهر گفت: "ابتدا که این نقش را پذیرفتم کمی نگران بودم، چرا که مجموعه مناسبتی بود، اما حضور حسن فتحی به عنوان کارگردان باعث شد نگرانی ام برطرف شود. از سوی دیگر فتحی را نمیتوان با دیگر کارگردانان تلویزیون مقایسه کرد. به نظرم او یک سر و گردن از دیگر کارگردانان تلویزیون بالاتر است و کارهای خوب او این مسئله را به وضوح نشان میدهد."
توسلی در ادامه خاطرنشان ساخت: "من مجموعههای "مدار صفر درجه" و "شب دهم" را خیلی دوست دارم. به هر حال در پذیرش هر نقش کارگردان خیلی مهم است. وقتی هم سیناپس قصه را خواندم، احساس کردم نقش هستی جای کار دارد و در روند فیلمنامه هم این نقش شکل گرفت. الان احساس میکنم نقش هستی نقصهایی دارد و شاید میتوانست بهتر از این باشد، ولی با در نظر گرفتن همه چیز کاراکتر هستی جذابیت دارد."
بازیگر نقش هستی درباره اینکه آیا نقصهای این شخصیت مربوط به زمان کم تولید میشود، توضیح داد: "قطعاً اگر برای فیلمنامه وقت بیشتری گذاشته شود، خیلی از نقصها برطرف میشود. اگر به جای دو ماه برای نگارش، نویسندگان مجموعه شش ماه وقت داشتند، مسلماً کار بهتر میشد. نقص کاراکتر هستی مربوط به ریزهکاریها و جزئیات است و نه کلیت مجموعه."
وی ادامه داد: "قصه مجموعه "میوه ممنوعه" را خیلی دوست دارم، چرا که اتفاقات جالبی در آن میافتد، اما یکسری ریزهکاریها وجود دارد که اگر قشار کار نبود، میتوانست در همه چیز از جمله بازی، کارگردانی، تصویربرداری، طراحی صحنه و ... تاثیر بگذارد، ولی ویژگی بارز و مهم این مجموعه این است که حسن فتحی از هیچ چیز در کار نمیگذرد و آنچه میخواهد با وسواس میگیرد، حتی اگر وقت کم باشد کار خود را به نحو مطلوبی انجام میدهد و این مسئله خیلی مهم است."
توسلی درباره دلایل تردید خود پیش از پذیرش نقش هستی گفت: "من به کارگردان اعتماد داشتم و سیناپس را هم خوانده بودم و دوست داشتم. با توجه به اینکه کار مناسبتی بود و من قبلاً هم یکبار تجربه آن را داشتم، این مسئله به ذات من برمیگردد و آن هم مربوط به تناقض درونیام میشود که برای بازیگری دارم. در واقع یک ذره از مخاطب زیاد میترسم در مجموعه "وفا" هم این اتفاق افتاده بود."
وی درباره تاثیر بازتابهای پس از پخش بر بازیاش با توجه به همزمانی تولید و پخش گفت: "ضبط و پخش همزمان بر بازیام تاثیر میگذارد. مثلاً متوجه نکتهای در بازیام شدم و احساس کردم اگر این کار را نکنم، بهتر است. سعی میکنم مجموعه را ببینم، حتی سر صحنه هم که هستیم، میبینم. اگر هم سر ضبط باشم، تکرار مجموعه را در خانه تماشا میکنم."
بازیگر نقش هستی در ادامه افزود: "البته وقتی پخش مجموعه "میوه ممنوعه" شروع شد، خیلی از بخشهای نقش هستی گرفته شده بود، اما چند تا از صحنههای مهم باقی مانده بود که حالا سعی میکنم ریزهکاریهایی که متوجه شدم را پیاده کنم. اتفاقاً شیوه جالبی است و همزمانی پخش و تولید بر بازی تاثیر میگذارد."
توسلی درباره تاثیر بازی بازیگر نقش مقابل به ویژه شخصیت حاج یونس بر بازی خود گفت: "بازیگر نقش مقابل خیلی مهم است. به نظرم همه بازیگران این مجموعه خیلی خوب بازی کرده اند. به ویژه علی نصیریان که خیلی فوقالعاده نقش را بازی کرده و حتی من از بازی او حیرت میکنم. در این کار به گونهای دیگر بازی کرده است. شانسی که ما در این مجموعه آوردیم این بود که کار را دو دوربین گرفتیم و این در تداوم حس خیلی کمک میکرد."
این بازیگر در پایان گفت: "مجموعه "میوه ممنوعه" را خیلی دوست دارم. شاید آن نقصی هم که درباره نقش هستی به آن اشاره کردم به خاطر این است که همزمان پخش میشود. جزئیاتی را میبینم که بهتر بود اتفاق میافتد. قطعاً هیچ کاری کامل نیست و این را به خاطر این میگویم که کمالگرا هستم. در مجموع عوامل این مجموعه از کارگردان گرفته تا بازیگران و ...خیلی خوب هستند و من خستگی احساس نمیکنم."
هرمز هدایت یکی از دلایل اصلی پذیرفتن پیشنهاد بازی در مجموعه تلویزیونی "میوه ممنوعه" را واقعی و باورپذیر بودن قصه عنوان کرد.
بازیگر نقش شایگان درباره پذیرش بازی در مجموعه "میوه ممنوعه" به خبرنگار مهر گفت: "بار اولم است که با توجه به آماده نبودن فیلمنامه کاری را پذیرفتم. طبیعی است این گروه ماجرایش فرق میکرد. البته قبلاً با حسن فتحی کار کرده بودم و از سوابق او شناخت داشتم. وقتی طرح قصه را خواندم جذبم کرد، چرا که قصه متفاوت و کار واقعی و باورپذیر بود."
هرمز هدایت در ادامه افزود: "گرچه نقش شایگان کم حجم است، اما خیلی تاثیرگذار است و برایم جالب بود تا بازتاب مردم را برای این مجموعه که همزمان با تولید پخش میشود، متوجه شوم. به هر حال پذیرش این نوع کارها ریسک است، به ویژه اینکه ما وسواس هم برای انتخاب نقش داریم."
بازیگر نقش شایگان درباره اینکه آیا این کاراکتر جای پرداخت بیشتر هم داشت، گفت: "بله، البته نه اینکه کاراکتر شایگان کامل نیست، ولی چون خودم نویسندگی و کارگردانی می کنم، ممکن است طور دیگری نگاه کنم. شخصیت شایگان میتوانست بیشتر از این باز شود، ولی آنچه بیشتر من را برای "میوه ممنوعه" جذب کار کرد، پرداختن به معضل کلی اجتماعی بود."
وی خاطرنشان ساخت: "جایگاه این نقش سوای اتفاقات خانواده خود، یک تولیدگر نه چندان بزرگ را نشان میدهد که زیر چرخ مسائل دلالی واردات له میشود. این معضل اجتماعی مهمی است که می توانست بیشتر به آن پرداخته شود. علاوه بر آن تراژدی این ماجرا هم جای پرداخت بیشتر داشت. تعلیق جذاب و دوستداشتنی هم برای کاراکتر شایگان شکل گرفته که جذاب است، چرا که این کاراکتر زیر ذرهبین است. از سوی دیگر من هرگز دنبال حجم قصه نیستم، بلکه ماهیت قصه برایم اهمیت دارد."
هدایت درباره حضور بازیگر مقابل برای ایفای نقشهای حسی گفت: "بازیگر مقابل یکی از عناصری است که در حس ما تاثیر دارد و علاوه بر آن حضور کارگردان، متن و ... هم موثر است. برای رسیدن به حس شایگان، مسلماً فتحی نقشی عمده داشت، اما تجربه طولانی مدتم در تئاتر، تلویزیون و سینما نیز کمکم کرد، چرا که فقط بازیگری نمیکنم. یکی از مهمترین عنصر کار نمایشی متن است که باید به اصول درام و گرهها آشنا باشید."
بازیگر نقش شایگان ارزیابی خود را از مجموعه "میوه ممنوعه" اینگونه بیان کرد: "متاسفانه وقتی مارک مناسبتی بودن میخورد، یک مقدار پیشداوری به وجود میآید، ولی متن مجموعه "میوه ممنوعه" این طور نبود. با توجه به اینکه بازی در چنین مجموعهای تجربه اولم بود یکسری محسنات همچون بازتاب مخاطبان و یکسری ضعفها چون تنگی وقت وجود داشت. شخصاً چنین کارهایی را نمیپذیرفتم و بارها که در گروه کودک مجموعه میساختم، چنین پیشنهادی که داده میشد، نمیپذیرفتم."
شما اشتباه می کنی حامد بهداد که کارش درسته این حامد کمیلی هست:46: و با شما هم موافقم اصلا با بازیش حال نمی کنمنقل قول:
اغما بدترین فیلمی که دیدم ! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مخصوصا برای دخترا مغز رو میخوره ( خواهرمو میگم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم این سریال رو نمی بینم.نقل قول:
فقط یک وجب خاک رو می بینم.البته می دونم که تمام سریال ها با یه کار کلیشه ای مثل ریختن پول تو یه حساب یکی دیگه یا با چهارتا استغفرالله تموم میشه ولی همیشه تو فیلم های ایرانی فقط کافیه آخر فیلمو نگاه کنی تا بفهمی کل فیلم از چه قرار هست یعنی بقیه اش باد هواست