هزیان میگفت
تکرار تکرارها !
من ، اون ، رفت و . . .
در آخرین نفس .!!
Printable View
هزیان میگفت
تکرار تکرارها !
من ، اون ، رفت و . . .
در آخرین نفس .!!
ما را به رنج چه ، دیگر مهم نیست
توبه نموده ایم از هر چه کار خیر ! !
اصلاحیه ! ! !
با سلام
مرا عهدیست با جانان *** که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را ******* چو جان خویشتن دارم
من برای با تو بودن لحظه ها رو می شمارم
هستیم یه قلبه پاکه که برات هدیه می یارم
واسه من فرقی نداره که چقدر حوصله دارم
هر جای دنیا که باشی واسه تو پر در می یارم
با سلام
من بي قرار و تشنه پروازم
تا خود كجا رسم به هم آوازم
فریدون مشیری ( بگو مرغ آفتاب کجاست )
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند
با سلام
در بهاري كه ميرسد از راه
گل خورشيد آرزوهامان
سر زد از لاي ابرهاي حسود
شايد اكنون كبوتران اميد
بال در بال آمدند فرود
پيش پاي سحر بيفشان گل
سر راه صبا بسوزان عود
به پرستو به گل به سبزه درود
فریدون مشیری ( سرود گل )
دل و دینم دلو دینم ببردست
برو دوشش برو دوشش برو دش
با سلام مجدد
همواره تويي
شب ها كه سكوت است و سكوت است و سياهي
آواي تو مي خواندم از لابتناهي
آواي تو مي آردم از شوق به پرواز
شب ها كه سكوت است و سكوت است و سياهي
امواج نواي تو به من مي رسد از دور
دريايي و من تشنه مهر تو چو ماهي
وين شعله كه با هر نفسم مي جهد از جان
خوش مي دهد از گرمي اين شوق گواهي
ديدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت اين چشم به راهي
اي عشق تو را دارم و داراي جهانم
همواره تويي هرچه تو گويي و تو خواهي
فریدون مشیری
شش ماه پیش ، با ناز و یک اشاره
ارزان فروختم باز ، چشم دل بیچاره