توي تنهائي کوچه
راهيم مثه يه عابر
يه غريبه پره غمها
مثه غربت مهاجر
پابپاي غربت شب
يه دل همراهم نمونده
اين غريبي «منو ازمن»
باز به تنهائي رسونده
Printable View
توي تنهائي کوچه
راهيم مثه يه عابر
يه غريبه پره غمها
مثه غربت مهاجر
پابپاي غربت شب
يه دل همراهم نمونده
اين غريبي «منو ازمن»
باز به تنهائي رسونده
همراه من مباش، که حسرت برند خلق
در دست مفلسی چو بینند گوهری
یک نفس زد و هدر شد
روزگار من به سر شد
چنگی عشقم راه جنون زد
مردم چشمم جامه به خون زد
دنگ ائتدی منی ناله ی چنگ،ای ساقی(ناله ی چنگ مرا دنگ کرد ای ساقی)
دور جام یئریت،قیلما درنگ ای ساقی(برخیز و جام را بگردان و درنگ مکن ای ساقی)
بد مستلیک ائتمه،قویما جامی الدن(بد مستی نکن و جام را زمین مگذار)
ائت دوری تمام لنگ - لنگ ،ای ساقی!(دور را تمام کن لنگ لنگان ای ساقی)
نباتی
یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت
دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت
پس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد
اما مرا به عمق درونم کشید و رفت
یک آسمان ستاره ی آتش گرفته را
بر التهاب سرد قرونم کشید و رفت
تو از پیش من ساده نباید بروی
دردمندی به تو دل داده نباید بروی
شعر و شاعر شده اند عاشق زیبایی تو
اتفاقی است که افتاده نباید بروی
یاد داری که زمن خنده کنان پرسیدی
چه رهآورد سفر دارم از این راه دراز ؟
چهره ام را بنگر تا بتو پاسخ گوید
اشک شوقی که فروخفته به چشمان نیاز
چه رهآورد سفر دارم ای مایه عمر؟
سینه ای سوخته در حسرت یک عشق محال
نگهی گمشده در پرده رویایی دور
پیکری ملتهب از خواهش سوزان وصال
لطفاً دور مرا خط بکش
این درست
که شعرهایم
را با اسم تو می شنایند
و تو شکل دیگر عشقی
و عشق شکل دیگر تو
که شاعرم کردی!
اما
( لطفا دور مرا خط بکش)
آسمان بار امانت نتوانست كشيد
قرعه كار به نام من ديوانه زدند
عجب شعری بود این [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] تا این [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
که دردی رسد از این [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] تا این [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]