تو دورنگي ! هم زميني ‚ هم يه رنگ آسموني
هشتمين رنگ قشنگ جاده رنگين كموني
من رو بي صدا مي خواستي ‚ اما من از تو مي خوندم
پشت پا زدي به حسم ‚ تابيفتم ‚ اما موندم
Printable View
تو دورنگي ! هم زميني ‚ هم يه رنگ آسموني
هشتمين رنگ قشنگ جاده رنگين كموني
من رو بي صدا مي خواستي ‚ اما من از تو مي خوندم
پشت پا زدي به حسم ‚ تابيفتم ‚ اما موندم
من خودم ديدم ستاره نور نداره بي فروغه
تو اصن دوسم نداشتي هر چي كه گفتي دروغه
همگان دانند تاب هجر چيست
ز چه رو ميپرسي آن چه نيك ميداني !
يا رب اي نوگل خندان كه سپردي به منش
مي سپارم به تو از چشم حسود چمنش
گرچه از كوي وفا گشت به صد مرحله دور
دور باد افت فلك دور باد از جان و تنش
شمايل نگاه تو به من نگاه ميكند
تو هم به رسم هر بار ، نهيب خويش ميزني !
ياد تو ياد تو روزهاي رفته
اسم تو اسم تو اسم هر روز هفته است
شيشه ي عمر من افسون اين يه اسمه
زندگيم بسته ي جادوي اين طلسمه
دنياي من طلسمه يك اسمه يك اسمه
های و هوی ما تعبیر شد به داد
منظور این نبود ، شد خاطرم ز یاد
دوست دارم مثله لحظه دیدن و اشاره......دوستت دارم مثله خواستن بوسه ی دوباره
هامون شد بهار ما در ناخوش خاطره ها
هیهات خاطره کی میرود ز یاد
دست هر كودك ده ساله شهر شاخه معرفتي است
مردم شهر به يك چينه چنان مي نگرند
كه به يك شعله به يك خواب لطيف
خاك موسيقي احساس تو را مي شنود
و صداي پر مرغان اساطير مي آيد در باد