مژگانِ تَرَم ستاره جارو مي زد
در بحر ِ دلم، غم ِ تو پارو مي زد
آن لحظه كه پيغام ِ تو را مي خواندم
دل در تب و تاب عشق وارو مي زد
Printable View
مژگانِ تَرَم ستاره جارو مي زد
در بحر ِ دلم، غم ِ تو پارو مي زد
آن لحظه كه پيغام ِ تو را مي خواندم
دل در تب و تاب عشق وارو مي زد
دل داده ام بر باد بر هر چه بادا باد
مجنون تر از لیلی شیرین تر از فرهاد
ای عشق از آتش اصل و نسب داری
از تیره ی دودی از دودمان باد
دنياي آفتابي ِ ما را گرفته اند
اين ابرهاي آمده از سمتِ ناگهان
اين ابرها كه باعثِ دلتنگي تو اند
با باد مي روند ار اين شهر بي گمان
چايي دوباره سرد شد و چشم هاي من
غرقند در نگاه قشنگ تو هم چنان
نشستم و به چاله ی همیشه سرد زل زدم
به تکه نان خشک و بی پیاز مرد زل زدم
دلم ز بس که داغ پشتِ داغ دیده پاره کرد
ردای صبر و من فقط به هر چه کرد زل زدم
مرا تا نقره باشد میفشانم
تراتا بوسه باشد میستانم
سخن ها دارم از دست تو در دل
ولیکن در حضورت بی زبانم
مجدّداً تو براي غزل بهانه شدي
بله، بهانه ي خوبي ست رفت و آمدِ تو
همين كه مي رسي از بيتِ قبل تا اين بيت
همين كه مي اُفتد چشم هام بر قدِ تو
"ر" افتاده بود حرف ِ آخر ! دل تنگم جان ! نه "د"نقل قول:
و نگاهم رفته تا بس دور ،نقل قول:
مجدّداً تو براي غزل بهانه شدي
بله، بهانه ي خوبي ست رفت و آمدِ تو
همين كه مي رسي از بيتِ قبل تا اين بيت
همين كه مي اُفتد چشم هام بر قدِ تو
شبنم آجین سبز ِ فرش باغ هم گسترده سجاده.
قبله ، گوهر سو که خواهی باش
با تو دارد گفت و گو شوریده مستی :
__ مستم و دانم که هستم من ;
ای همه هستی ز تو ، آیا تو هم هستی؟
حق با شماست، دوست گرامی ...نقل قول:
اما وقتی حروف پررنگ و کمرنگ می شوند..کمی گیج کننده است...
______________________________________________
يك بغل شكوفه هاي نارس انار داشت
دامني پر از گل و ستاره و بهار داشت
از تنش نسيم سيب سرخ تازه مي وزيد
بر لبش ترانه هاي ناب ماندگار داشت
تنها انسان گريان نيست
من ديده ام پرندگان را
من برگ و باد و باران را
گريان ديده ام
تنها انسان گريان نيست
تنها انسان نيست كه مي سرايد
من سرودها از سنگ
نغمه ها از گياهان شنيده ام
مگر می شود با فریبایی ِ تو
اسیر و اَجیر ِ خلایق نباشم
تَرَک می خورد ذهن ِ آیینه پوشم
اگر با غمت صاف و صادق نباشم