جامعه از مردها توقع فداکاری بیشتر در یک سری موارد داره و از زن ها در یک سری موارد دیگه. فداکاری مختص مردها نیست و به بحث چند همسری هم ارتباطی پیدا نمیکنه. لازم نیست من مثال بزنم که جامعه ی ما در چه مواردی از زنان انتظار چه فداکاری های عجیب و غریبی داشته و داره.
این مسائل تا زمانی مطرح هستن که به جامعه و افراد مجرد اون به چشم اعدادی نگاه کنیم که احتیاج به جفت شدن دارن و بخوایم برای فرد بودنشون چاره اندیشی کنیم
نه ازدواج برای همه است و نه برای همه مناسبه و نه هر مرد و زنی تمایل به ازدواج داره. زمانی که شما مجرد بودن رو "مشکل" و ازدواج رو "تنها راه حل" بدونین آخرش به این نتیجه میرسین که چند همسری الزامیه و حتی فداکاری هم به حساب میاد!
زمانی که یاد گرفتیم نه تک همسری و نه چند همسری و نه حتی همسر اختیار کردن نمیتونه راه حلی برای همه باشه اون وقته که داریم واقعیت جامعه ای که در اون زندگی میکنیم رو درک میکنیم.
آقایان واجد شرایط دارای همسر که دنبال معشوقه گرفتن هستن تنها با ایجاد قوانین, ظاهر قابل قبول پیدا میکنن و این به معنای حل مشکل نیست. گذشته ای که چند همسری با تعهد نسبت به همسر در مقابله نبود تموم شده و گذشته. اکثریت زنان امروز چند همسری رو در تقابل با عشق و احساس تعهد میدونن و غیر از شرایط فرهنگی و اقتصادی, این تفکره که مهمترین نقش رو در اولویت قرار داشتن تک همسری در جوامع امروزی ایفا میکنه.