دوستان سوتی هاتون رو بنویسید.کم کم تاپیک داره کولاک میشه.من بن نشم شانس اوردم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Printable View
دوستان سوتی هاتون رو بنویسید.کم کم تاپیک داره کولاک میشه.من بن نشم شانس اوردم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آخه عزيزم وقتي ميدوني نميشه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] چرا ميخواي كاري كني خدا جواب رد به دعام بده [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
ووکمن دعا کن من به راه راست هدایت بشم
سلام علما
یه سوتی یادم امده توپ.مادرم یه دختر عمه داره که به 3 چیز تو فامیل مشهوره.
1.شوخی های نافرم می کنه2.از سوسک اصلا نمی ترسه.سومیشم اخر متن میگم.
منم خواستم اینو امتحان کنم.این بود که یه سوسک پلاستیکی برداشتم و وقتی که خواب بود
گذاشتم رو لباسش [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .بعد صداش کردم تا بلند شد.ولی از سوسکه نترسید و منم ضایع شدم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گفتم برم کپه مرگمو بذارم.وقتی بلند شدم دیدم یه سوسک رو لباسمه.
گفتم شوخی خودمو به خودم برمی گردونی.خواستم بردارمش که دیدم حرکت کرد. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فهمیدم واقعیه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .درجا خودمو خیس کردم.اروم از جام بلند شدم و خواستم بندازمش پایین که حرکت
کرد و اومد بالاتر.منم کپ کرده بودم و مثله دیوونه ها دور خونه میچرخیدم.بالاخره سوسکه افتاد.
دختره هم سوسکه رو کشت.همه داشتن از خنده روده بر می شدن.منم از ترس خودمو خیس کرده بودم.
بهش گفتم خیلی نامردی.من که نقطه ضعفتو می دونم.بیچارت می کنم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
راستی اون مورد سوم هم اینه:خانوم خانوما از اژدها نمی ترسه ولی از جوجه می ترسه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یادم باشه داستان جوجه رو هم بنویسم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .ووکمن جون مخلصیم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با سلامنقل قول:
نوشته شده توسط MR.Punisher
میگما این تلافی اون که اون دختر رو اذیت کردی
ولی یه چیزی من یه چیزی دیدیم جالب
اونایی که تو بچگی دختری رو اذیت میکنن وقتی بزرگ شدن احتمال خیلی زیادی با هم مزدوج میشن پس مراقبه خودت باش!!!!!
خدا نصیب نکنه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ولی اگر چنین اتفاقی بیفتهنقل قول:
نوشته شده توسط سینا2006
منم میرم مرغ داری میزنم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اي دادنقل قول:
نوشته شده توسط MR.Punisher
شما بايد تا بحال غرق شده باشي جانم
بيت:نقل قول:
نوشته شده توسط سینا2006
مابراي خيس كردن آمديم
ني براي پست دادن آمديم
منكه در رفتم
هرچي بدو بيراه داري
تو خصوصي بگو
قربان تو
دوست عزيز (اسمت چي بود؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) مرسي كلي خنديدم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط MR.Punisher
اون شب دوش سرخود گرفتم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط saviss
اسمم Punisher ولی تو خونه کاظم صدام میکنن. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط WooKMaN
با سلامنقل قول:
نوشته شده توسط MR.Punisher
کاظم جون دمت واقعا گرم
چون من میرم سر کار وقت نمیکنم که سوتی بدم
شهریار جون کجایی ببینی که آقا کاظم ترکدنه این تاپیکو
با سلام
سوتی یادم اومد همین امروز دادم تو مغزاه
آقا نشسته بودم رو صندلی بعد یکی اومد تو گفت آقا پلی استیشن دارین؟؟؟؟؟
(لازم که اینو بگم تو مغازه کامپیوتری کار میکنم)
منم که تو بحر دوست دخترم بودم البته صحبت کردن باهاش گفتم نه آقا دسته ها مال کامپیوتره
یارم گفت ؟؟هان؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من دیدم عجب سوتی دادما گفتم نه ما نداریم
آقا تا 58 دقیقه داشتم به چیزی که گفتم می خندیدم باور کنید مخم حسابی درگیر بود که اینو گفتم
مخلص بروبچ مخصوصا سینا جون و شهریار گل. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط سینا2006
شهریار جون کجایی رفیق؟بیا سوتی هاتو بنویس ملت حال کنن. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پسر کولاک کردی با این مغازه داری.دمت گرم باحال بود. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط سینا2006
با سلامنقل قول:
نوشته شده توسط MR.Punisher
خواهش میکنم
شما هم حال دادی با سوتیات
سوتی بعدس
تو مغازه بودمداشتم یه مودم زولتریک می فروختم
بعد از یه روز یاروه اومد گفت من اینو نمی خوام راکول بده من گفتم بابا الان این مودم خوبیه دیسکانتکت نمیشه خلاصه مخه طرفه به کار گرفتم
بعد از این حرفا یارم هه گفت که این مودمصداش کمهو از این حرفا منم که تو کف توضیح دادن بودم گفتم نه بابا شما یه شب بیا خونمون تا صداشو بهت نشون بدم
تا اینو گفتم دیدم وای چه سوتی ضایع ی دادم زشت شد اومدم درستش کنم گفتم نمی خواد شب بیان من شب میام
اینو که دیگه گفتم یارو شد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم شدم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دیدم حرف نزنم بهتره
به همکارم گفتم بیا تو بهش بگو منم رفتم اون گوشه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام بر علما
یه سوتی نوشتم که دختره منو با سوسک ترسوند. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] حالا اینو بخونین [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پسر عموم کفتر بازه.یه روز رفتم پیشش و گفتم به یه کفتر احتیاج دارم.گفت برای چی؟
گفتم می خوام حال نوشین(همونی که از جوجه می ترسه)رو بگیرم.پسر عموم جوگیر شد
گفت اصلا منم باهات میام.خلاصه رفتیم اونجا.با پدر و مادر نوشین احوالپرسی کردم.
مادرش گفت تو اتاقشه.اتاقش 4در5 متره و پنجره هم نداره.منم گفتم یه حالی از این می گیرم
که تو تاریخ بنویسن.منم سریع در اتاقو باز کردمو کفتر بیچاره رو انداختو اون تو و زود در رو بستم.
جیغش رفت هوا.من و پسر عموم هم می خندیدیم.کلید اتاقش روی در و سمت ما بود.
پسرعموم جوگیر شد در اتاقو قفل کرد. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نوشین تا چند دقیقه فقط جیغ میزد و ما میخندیدیم.اخر گفت غلط کردم گ...... خوردم.ولم کنید.
درو باز کردم دیدم داره گریه می کنه. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تا منو دید یهو قاطی کرد و دنبالم کرد.منم رفتم تو کوچه و دیدم داره تو کوچه با تاپ و سرلخت منو تعقیب می کنه.
منم با اخرین سرعت میدویدم.بدبخت خسته شد رفت خونه.منم رفتم خونمون.
اینم از سوتیه نوشین بلا و جوجه ناقلا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دل درد گرفتم از بس که خندیدم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یارو واست قاطی نکرد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] دمت گرم کولاکی پسر [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط سینا2006
با سلامنقل قول:
نوشته شده توسط MR.Punisher
خدا بگم چیکارت کنه
اخه این دخترا چه هیزمه تری بهت فروختن که این بلاهاترو سرش میاری
شوخی بود ادامه بده منم اینقدر حال میکنم دخترا رو اذیت کنم البته بعضیاشونو
با عرض بخشش از پيشکسوتان سوتی ببخشید اگه سوتيم مسخره و طولانيست
آقا سال پيش مدرسه ما يه اردويه زيارتی گذاشت بود باسه مشهد و فقط بچه هايه
سر به زيرو ميبردن ما هم که ديگه ختم مسخره بازی و شرارت محض بودم اسمّون خط
خورده بود 2 روز که مونده بود اينا برن مشهد مديره مدرسه امد پاچه خواری گفت
فلانی بابات آشنا داره غذا حزرت رو برايه بچه ها بگيريد منم گفتم آره
گفت پس بهش بگو باسه ما يه چند تا بليت بگيره بچه هارو ببريم يه غذا حضرت بهشون بديم
منم جلويه بچه ها گفتم به من ربطی نداره مگه من ميخوام غذا بخورم خودتون بهش بگيد
هيچی مديره جلويه بچه ها هم چپ چپ به ما نگاه کرد زنگ که خورد دوباره سرو کلش پيدا شد
گفت به خاطر اين که نميبرمت اين کارا رو ميکنی منم گفتم خوب ما شاگرد اول کلاسيم
گفت نيگاه کن يادت اردويه قبل چه بلايه سر ما اوردی (تو يه اردو من باعث شدم
که ما رو از هتل بندازن بيرون اونم غزيش مفصله بعد ميگم) اما من يه فرصت بهت ميدم
که قول بدی تو قتار فقط پيش خودم بيشينه و هيچ کار ازت سر نزنه اگه کاری بکنی خدا
شاهده يه بليت برگشت ميگيرم برت ميگردونم آقا ما هم ذوق کرديمو گفتيم باشه
آقا روز حرکت فرا رسيد ما هم همه چيزو اماده کرده بوديم با کلی نقشه
شب که شده بود اين مديره ما زود کپشو گذاشتو خوابيد چند نفر اومدن دنبال ما
و ما رفتيم يه کوپه ديگه که ديگه يه قليونی بکشيم ديگه همه وسايلی اورده بوديم
که يه حاله اساسی تو کوپه بکنيم ديگه قليونو که بستيم اما سر روشن کردن ذغال
چشتون روز بد نبينه مگه روشن ميشد ديگه داشت روشن ميشد که اين مديره نکبت
از راه رسيد و در کوپه رو زد ما هم که همگه کوپ کرده بوديم حالا تو اون شرايت ذغال دسته من بودم
که يدفعه در کوپه باز شد ذغال افتاد رويه پيرهنم ميديرمون آقا ذغالم داغ پيرهنش آتيش
گرفت از يه طرف داش به من فهشه....... ميداد از يه طرفم حول کرده بود که من يه گنده
ديگه هم زدم و پارچه ابو ريختم روش که ديگه ديونه شد عوض تشکر که از آتيش
گرفتنش جلوگيری کرده بودم ما رو گرفت زير بار کتک منم يه دو سه تا خوردم از کوپه زدم بيرون
همين که رسيديم مشهد يه بليت برگشت برام گرفتو برگردوندم
نقل قول:
نوشته شده توسط سینا2006
سينا جان خسته نباشي [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] همين طور ادامه بدي اون شركت رو ورشكست ميكني [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] با اين جنس فروختند [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مرسي [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مرسي رفيق [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] شما كه فقط در حال ضدحال ضد به خانم ها هستي جييييگر [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط MR.Punisher
سلام ووکمن جون.بعضی خانوما رو باید مورد عنایت قرار داد تا شاخ نشن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط WooKMaN
منم که تو این کار تبحر پیدا کردم.ولی خودمونیما چه حالی میده ضد حال به خانوما [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اوه اوه.........راستی خانومای فروم منو جدی نگیرن.من زیاد چرت و پرت میگم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
نوشته شده توسط MR.Punisher
:laughing:
افرين خودت زود حرفتو درست كردي :happy: :evil:
من کوچیکه خانومای فروم هم هستم.اخر تیریپ مثبت شدم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط Mooi
خانوما ریلکس باشین.نازی.....نازی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] عصبانی نباشین [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
راستی خانومای محترم هم لطفا سوتی هاشونو بگن.پیشاپیش تشکر می کنم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
باشه حتما
اخه من خودم به شخصه هر چي فكر مي كنم هيچ سوتي يادم نمي ياد.
ولي سعي مي كنم در اولين فرصت يه سوتي توپ بدم . :rolleye: :happy:
سلام
بازم تو مهمونی خانوادگی سوتی دادم.اتفاقا دختر عمه مادرم هم اونجا بود.باهاش کل کل دارم.
دیدم اون و خالم روبروی هم نشستن و دارن صحبت می کنن.منم رفتم کنار میز ایستادم.
دختره هم متوجه حضور من نبود.دختره گفت اره چند دفعه میخواستم برم خونه دوست پسرم
ولی بابا و مامانش خونه بودن.منم بلند گفتم تنهایی چیکار می خواستین بکنین. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوتایی برگشتن منو نگاه کردن.بد ضایعش کردم.اومدم درستش کنم گفتم حتما می خواستین درس بخونن.نه؟
خالم هم گفت اخه ادم شب با دوست پسرش درس می خونه؟من و خالم مردیم از خنده.
دیدم یارو داره می ترکه از عصبانیت. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] خلاصه هر چی فحش بلد بود به من داد.
منم که ریلکس بودم و داشتم می خندیدم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] خالم بهم گفت خدا تورو نکشه.خیلی خری [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اینم از سوتی. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امروز زنگ زدم جایی یه آدرس بگیرم
یارو گفت : یاد داشت کنید میلاد نور
منم گفتم میلاد نور کجاست؟؟؟
گفت : میلاد نور تو شهرک غرب
گفتم کجای شهرک غرب؟ آدرس دقیقو بدید.
(منم منظورم این بود که آدرس دقیق رو میخواستم میدونستم میلاد نور کجاست)
تا اینکه آدرسو دقیق داد
بعد پرسیدم پولو باید کجا واریز کنم؟
گفت : بانک صادرات
میخواستم بپرسم چه شماره حسابی؟ اما گفتم : چـــــــــــه چــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــه همین چه چیزی؟
که یارو گفت منظورتون اینه که چه شماره حسابی؟
گفتم بله
بعد اومد شماره حساب بده
گفت 19
گفتم بله
گفت 6 تا 5
گفتم 1 لحظه صبر کنید . بعد با کمال خونسردی 6 تا 5 نوشتم555555 بعد هم شمردم
بعد گفتم ادامش:
گفت 3 تا 0- 1
بعدش زود خداحافظی کرد و قطع کرد تا بره حسابی بخنده...
سلام
جمعه بود رفته بودیم خونه مادر بزرگم اینا
منم به سرم زده بود برم موهامو مدل جفنگی بزنم .گیر داده بودم که همون جمعه برم...
خلاصه همه دور هم جمع بودیم منم که جو گیر شده بودم یه دفه با هیجان و زوق و شوق زیاد از زن داییم اینا پرسیدم امروز که جمعست سلمونی خوب این دورو برا سراغ ندارین....
همين الانم يه سوتيه ديگه دادم داشتم ميرفتم تو سايت [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] كه بجاي org زدم jpgكه عصباني شدم گفتم چرا نميره بعد فهميدم...
سلام مریم خانوم.
به نظرم شما از بقیه خانوما شجاع تری.سوتی ها هم قشنگ بود .مر30. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شجاعت نميخواد كه مگه خوانمها سوتي نميدن؟؟؟نقل قول:
نوشته شده توسط MR.Punisher
بيشتر سوتي ندن كمتر نميدن :biggrin:
اينم يه سوتي از من البته به پاي سوتي هاي بقيه نمي رسه. ديگه ببخشيد دستم خاليه :blush:
يه بار من 7 سالم بود :biggrin: و بد جور سرما خورده بودم . با بابام رفتيم دكتر . اقا دكتر هم بعداز معاينه و تجويز دارو ميخواست يه كم سر به سر من بزاره منم كه اون موقع گيييييييييج بودم .
خلاصه ازم پرسيد دختر گلم.بهناز خانم .كلاس چندمي بابايي :happy:
منم اصلا تو باغ نبودم اينجوري شدم :blink: بعد باز خودش پرسيد اول دبستان ؟ ( من با دبيرستان اشتباه گرفتم :biggrin: ) گفتم نه . باز پرسيد اول ابتدايي ؟ باز من اينجوري شدم :blink: كه ابتدايي چه جونوريه ديگه ؟!!!
گفتم نه !
گفت چي پس ؟؟؟؟؟
منم كه ديدم اخ جون سوال جواباش تموم شد حالا ميگم بهش كلاس چندمم . با اعتماد به نفس بالا گفتم اول مدرسه :cool:
توپ بود.نقل قول:
نوشته شده توسط Mooi
راستي شما يه بار 7 ساله بودين؟؟؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مگه بقيه آدم ها چند بار 7 ساله مي شن؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شوخي بود به دل نگيريد... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
نوشته شده توسط shahabmusic
:biggrin: :laughing:
به دل نگرفتم خندم گرفت !!!
سوتي تو سوتي ميگيري ؟ :happy:
سلام شهاب جان
دمت گرم عجب سوتی گرفتی.با ریزبینیت حال کردم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گفتم که شما شجاع تری چون خانوما کمتر به سوتی هاشون اعتراف می کنن. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط maryam1987
هر کی هم که ازشون سوتی بگیره(معمولا )در برابرش موضع گیری می کنن. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] شوخی کردم.سوتی ها خوبه ادامه بده.
يكي ديگه يادم اومد.... :rolleye:
يه بار 9 سالم بود :biggrin: :tongue: برق خونمون رفته بود . من زنگ زدم اداره برق كه بپرسم كي درست مي شه.
زنگ زدم و گفتم سلام اقا ببخشيد خيابون جامي و منتظري وسطتش برقش رفته . اقاهه اون ور گوشي منفجر شد از خنذه فقط گفت باشه باشه و قطع كرد .منم هاج و واج مونده بودم كه اين چرا اين قدر خوش خنده بود :blink:
رفتم واسه مامانم تعريف كردم . اونم 2 ساعت بهم خنديد و گفت خنگ خودم :blush: اخه اين چه طرز ادرس دادنه ؟
منم مث هميشه ضايععععععععع شدم... :blush: :happy: فقط يادمه بعد از اون جريان ديگه جايي زنگ نزدم واسه ادرس دادن.
نقل قول:
نوشته شده توسط maryam1987
مريم جان همين طور ادامه بدي ركورد دار ميشي ...
1 ساعت تايپ كردم ولي نرفت!!
خواهش مي كنم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط MR.Punisher
آخه تازه صبحونه خوردم چشام خوب مي بينه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بابا بهناز خانوم تركوندين با اين سوتيا!!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مرسي.ممنون.
ممنون دوستان از سوتي هاتون :)
اينم سوتي من... :rolleye:
وقتي 8 سالم بود يكبار(=يكبار وقتي 8 سالم بودم!!!) همسايه ي پايينمون پول قبض رو اورده بود بده(آخه بابام تو آپارتمان مدير هست و قبض هاي عمومي رو ما پرداخت ميكنيم و بقيه پولشو ميدن) :cool:
منم گرفتم دادم به بابام...بعد ديديم كه 1000 تومان كم هستش... داشتيم تو راه رو ميگشتيم كه همسايمون زنگ زد
منم رفتم در رو باز كردم...گفت بفرماييد...1000 تومان كم داده بودم...منم گفتم اتفاقآ ما هم الان داشتيم ميگفتيم چرا 1000 تومان كم بود :blink: :laughing:
اونم خندش گرفته بود و رفت...
ببخشيد اگه خوب نبود