شريعتي انساني در مسير شدن
سلام
اول از همه بايد بگم اين نام تاپيك بر گرفته شده از اسم كتابي است كه از شهيد دكتر بهشي هست كه به همين نام هست و در آن به دفاع از شريعتي مي پردازد در برابر بزرگان ديني آن هنگام كه با شريعتي مشكل داشتند!
دوم اينكه اميدوارم همه دست به دست هم بديم و بتونيم آرشيو خوبي از ابعادي كه به شريعتي بر ميگرده و كمتر مورد بررسي بوده بپردازيم. خدا رو چه ديدي شايد به جاي حفظ كردن حرفهاي شريعتي يا استفاده از آنها در پيامك ها (براي پز دادن) بتونيم كم كم به خود شريعتي نزديك بشيم نه به حرفهاش و بتونيم ديدگاهمون رو كمي بچرخونيم...
سوم اينكه هر كس فكر مي كنه فلان موضوع كمك كرده كه شريعتي رو شريعتي كنه ممنون ميشيم اينجا بياره ...
لويي ماسيون يكي از اساتيد دكتر علي شريعتي
لويي ماسين يون درتفّكروانديشه شريعتي يك اسلام شناس واقعي است كه هرگز به آن اندازه كه به اسلام و مذهب تشيّيع وفاطمه(س) و علي (ع) پرداخته به دين وآيين مسيحّيت كه دين نياكان وي بوده توجه نداشته است.
حضرت فاطمه(س) درنگاه ماسين يون عظمتي درحّديك قديّس دارد كه با افكار واندیشه هاي خود تاسالهاي طولاني به زنان همه عالم درس واقعيت نگري، فداكاري ايثار ومقاومت را القاء مي كند.
او ازعلي(ع) نه به عنوان يك پيشواي ديني یا خليفه مسلمانان يادمي كند، بلكه اورابه عنوان نظريه پردازاجتماعي، يك شجاع درابعادجهاني، يك صاحب قلم وجامعه شناس تكويني مي ستايد وحضرت محمد(ص) را به عنوان آخرين سفيربلامنازع همه تاريخ بشريت دراندازه هاي غيرقابل تصوربه تصويرمي كشد.
با اين اوصاف، نخست به هويت وشخصّيت پردازي فردي ماسين يون مي پردازيم وسپس نظريه پردازي های وي رادرقالب شناخت اسلام، شيعه وتحولات اجتماعي سياسي جهان اسلام مطرح مي كنيم.
ماسين يون در25 ژوييه 1883، يكصدوبيست وپنج سال پيش درروستايي به نام «ماژن سورمان» درحومه پاريس به دنيا آمد وپس ازاينكه هفتاد ونه سال عمرراپشت سرگذاشت، درنوامبر1962 برابربا 1341خورشيدي درپاريس چشم ازجهان فروبست.
بسياري از روانشناسان اجتماعي وجامعه شناسان تكويني وقتي درباره اوبه قضاوت مي نشينند با اين اوصاف از او تعريف مي كنند: دانشمندي عالي قدر، انساني پرحوصله، خوش اخلاق، مآل انديش، طرفدارضعفا.
ماسين يون بخشي اززندگانيش را صرف رسيدگي به حال ضعفا وسياه پوستاني كرده بودكه در محاق تبعيض نژادي گرفتار شده بودند. وي ازدانشگاه سوربون دررشته ادبيات به دريافت درجه دكتري نايل گرديد و ازاين زمان به تحقيقات وپژوهش درحوزه اسلام شناسي پرداخت و حتّي وقتي درباره امام حسين(ع) سخن مي گفت ومي نوشت به قول ابوالفضل بيهقي قلم را در سوك وي به گريه وا مي داشت.
ماسين يون با فضلاودانشمندان ايراني ازجمله مرحوم علامه قزوینی ارتباط تنگاتنگ ونزديكي داشت وهر دويعني هم مرحوم قزوينی وهم ماسين يون همديگر را مورد تمجيد قرارمي دادند.
علاوه بردانشمندان ايراني، وی با بزرگاني نظيرآگوست كنت پيشواي مكتب فلسفي اثباتي و همچنين كلودبرناد واضع وبنيانگذارعلم فیزيولوژي رفاقت ودوستي داشت. واما ازهمه اينها مهمتر باید به تخصص استثنايي وي درحوزه اسلام شناسی اشاره كرد. يعني تبّحرودقت نظر و تخصّصی كه شخصيتي مثل دكترعلي شريعتی را واداربه ستايش ازوي می کند که تا آن زمان از هیچ دانشمندی نکرده بود. تخصص وی بعد ازاسلام شناسي به حوزه عرفان وتصوف اسلامي برمي گردد.
تحقيق وموشكافي درديوان عطارنيشابوري وسپس ژرف نگري وي پيرامون دستيابي به راز ورمزمنصورحلاج بيضاوي، صوفي اوآخر قرن سوم هجري قمري موجب اين شدكه كتابي در اين زمينه را تحت عنوان«هيجان روح حلاج» به رشته تحرير درآورد.
حسين بن منصورحلاج همان عارف بزرگ ونظريه پردازبزرگي است كه ازاوبه شهيد عرفاني اسلام يادمي كنند. وي متولد دهكده طور درگوشه شمال شرقي شهربيضا در هفت فرسنگي شيرازبوده است.
سفرهاي لويي ماسين يون:
ماسين يون نخستين بار به اتفّاق پدرش براي مطالعات هنري به كشور عثماني سفركرد ودرآنجا بامشرق زمين آشنا شد كه بعد ها هم خودش به تنهايي وبه طور مستقل به تركيه وسپس به كشورمصرسفرنمود ودراين سفربود كه درموسسه تحقيقات باستان شناسي قاهره سمت معلمي پيداكرد.
چند صباحي بعد عزم كشورمراكش را نمود ودرموسسه مطالعات خاورشناسي شهرفاس به تدريس زبان وادبيات فارسي پرداخت.
بعد ازجنگ جهاني اول به فرانسه بازگشت وبه عنوان پروفسورتحقيقات اسلامي دركولژ دوفرانس مشغول تدريس شد وتا هنگام بازنشستگي اين سمت راعهده دار بود.
درسفر بغداد علاوه برمطالعه درتمدن وفرهنگ اسلامي توجه اوبيشتربه باستانشناسي وتاريخ بزرگان ومطالعه لهجه ها معطوف گرديد. پس ازآن صرف ونحو عربي رامورد توّجه قرارداد وبه زبان وادبيات عربي احاطه كامل يافت.
ازديگرمشاغل اورياست مطالعات ايراني دانشگاه سوربون ورياست انجمن دوستداران گاندي رهبر نهضت هند وهمين طور رياست كميته ملي براي عضومحكومان سياسي ماوراءبحار بود كه باتوجه به اين امور وسعت وعمق وتنّوع دانش وعظمت فعاليت معنوي وي برخواننده معلوم مي گردد.
سالهاي بعد ديدن شهربغداد تحوّلي عظيم درانديشه هاي وي به وجود آورد، به اين صورت كه درنجف به زيارت مزارمولاي متقيان علي (ع) رفت ودرآنجابود كه به عمق شخصيت وجودي علي (ع) پي برد.
پروفسورماسين يون قبلاً ازطريق آنچه كه شيخ فريدالدين عطاردركتاب معروف «تذكره الاوليا» درباره مقامات منصورحّلاج نوشته بود با اين عارف بزرگ آشنا بود، لذا هنگامي كه درمرقد متروك«منصور» معتكف ومتامل بود نداي اناالحق وي به گوش جان اورسيدوانقلابي درروحش پديد آورد به طوري كه باران اشك برچهره اش باريدن گرفت وبه حّدي شيفته روح وفكرحلاج گرديد كه به تحقيق و تفّحص درباره وي پرداخت به ويژه ازحيث شوق وشوري كه الهام كننده پيدايش آن آثار بود كم نظير مي باشد.
ماسين يون علاوه برنگارش كتاب نفيس «قتل حلاج عارف شهيداسلامي» اسفار وي راهم به چاپ رساند ودرباره زبان ومصطلحات عرفابه تحقيق پرداخت ونتيجه آن را درمقاله اي تحت عنوان «درباره مبادي فرهنگ فني تصوف اسلامي » منتشرساخت.
ايران شناسي پرفسورماسين يون
ماسين يون درضمن تفكر وتعّمق درباره مكاتب ومشرب ها و مسلك هاي اسلامي وشهيدان اسلام به سوي دنياي ايران وايراني كه توانسته بودند مفهوم «مافوق ملّيت»را در اسلام پديد آوردند كشانده شد. وي به اقتضای كشش و تمايل متنّوع وذهن سيراب نشدنيش، فلسفه و تصّوف راكنارگذارد وبه بررسي جنبه هاي ماّدي جهان اسلامي ازنظرجامعه شناسي وتاريخي پرداخت، بدین معني كه به مطالعه شرح كيفيات شهرهاي اسلامي ورابطه آنها بامساله انتشار حرفه ها اصناف اشتغال يافت. دو اثر استادانه او ثمره تحقيقات وي در اين زمينه است يكي «تحقيق درباره اصناف اسلامي پيشه وران وبازرگانان درمراكش» وديگري «سالنامه جهان اسلام» كه درهمان سال منتشر شد و در1954تجديد چاپ گرديد. باسخنراني هاي خودتوانست آثار كوچكترومقالات متعددي را با برگرداندن آن سخن راني ها به شكل نوشتاري درمجموعه اي از مقالات تهيه وبه بازار دانش و علم آن زمان عرضه كرد.
فلسفه اجتماعي پرفسورماسين يون:
فلسفه اجتماعي وي تلفيقي ازمذهب «عدم جبر» گاندي و عقيده به فداكاري و ايثار ووحدت اديان بود.
اين دانشمند عاليقدر مي خواست كه يهوديان ومسيحيان ودنياي اسلام رابه صورت جام متّحدي درآورد. هنرواستعدادي كه وي براي پيروز گردانيدن نظريات خود به كار مي برد حتّي احترام كساني راكه نشان دادند كه قادرنیستند آن نظريات رابفهمند برانگيخت. اينكه بعضي ها اصرار داشتند كه لوي ماسين يون رايك خيالباف وايده آليست دور ازحقيقت بدانند، بي انصافي بزرگي است كه آنها درحق اين نماينده واقعي علم فرانسه قائل مي شدند كه درتاريخ مستندي چون«سلمان پاك»، «مباهله»، «ماري آنتوانت» ودرزبان شناسي اثرعميقي مانند«انديشه هايي درباره ساختمان نخستين حرف زبان عربي»
وي به علت شدت احساسات بشردوستيش وخدماتي كه درراه نجات آفريقايي ها اززندان هاي فرانسه به عمل آورده بودمدتها رياست عاليه «كميته ملي عفو وبخشودگي ماوراءبحار» فرانسه را به عهده داشت ودراواخر عمرهم «انجمن دوستداران گاندي را در فرانسه »علم كرد».
لويي ماسيون يون علاوه برمقام پرفسوري سمت هاي بين المللي مختلفي را برعهده داشت كه عبارتنداز:
عضويت فرنگستان سلطنتي سوئد، دانمارك، ايران، اسپانيا، بلژيك، افغانستان، روسيه، قاهره ، بغدادوانجمن خاورشناسان آلمان، انجمن آسيايی لندن، انجمن آسيايي پاريس، انجمن خاورشناسان امريكا ودربيشتر جلسات كنگره هاي بين المللي خاورشناسان شركت داشته است.
وي دوباربه ايران سفركرد.
نخستين بار هنگام جشن هزاره فردوسي درسال 1313مطابق با1934ميلادي وباردوم درسال 1333 شمسی مطابق با1955ميلادي به مناسبت كنگره هزاره شيخ الرييس ابوعلي سينا كه دراين كنگره سمت رياست هيات خاورشناسان فرانسوي راداشت.
درگذشت پرفسورلويي ماسيون يون:
بامرگ اين دانشمند بزرگ اسلام دوست وانسان دوست شريف، جهان، محققي عاليقدر را از دست داد ودرگذشت اوبراي ايران وايران شناسي نيز ضايعه اي جبران ناپذير بود. خداروح او راغريق رحمت وبا صالحان محشورش فرمايد.
آثارپرفسورماسين يون:
1ـ مباهله مدينه وتقديس حضرت فاطمه (س) 2ـ سلمان پاك. 3ـ مقاله نذرهاي مسلمانان براي حضرت فاطمه 4ـ مقاله محراب حضرت مريم درمسجدالاقصي 5ـ مصائب حلاج، صوفي و عارف بزرگ وشهیراسلام 6ـ نيايش ابراهيم درباره شهرسدوم 7ـ سلمان پارسي نخستين روحاني ايراني دراسلام 8ـ چاپ ديوان منصورحلاج 9ـ كتاب الطواسين10ـ تصوف حلاج ازجنبه فلسفه 11ـ دليل العالم 12ـ اصول اصطلاحات صوفيان 13ـ شهراموات 14ـ درباره مبادي فرهنگ فني تصوف .
منابع وماخذ:
ـ كتابهاي كوير، اسلام شناسي، ماواقبال، تاليف دكترعلي شريعتی
ـ مجله دانشكده ادبيات شماره سومـ فروردين ماه سال 1342.
3ـ مقالات استادان، سعيد نفيسي، علي اكبرسياسي، هانوي كربن دكترمحمد معيني4ـ مجله راهنمايي كتاب ديماه 1341
5ـ فرهنگ خاورشناسان ص 1042 تاليف استاد نصراله نيك بين
---------------------
منبع :
نقل قول:
کد:
http://www.bamdadlorestan.ir/modules.php?name=news&file=article&sid=428
استاد محمدتقي شريعتي (پدر دكتر علي شريعتي)
سالشمار زندگی استاد محمد تقی شریعتی
این زندگینامه کوتاه از یادنامه استاد نقل شده است.
1286 هجري شمسي
تولد در مزينان، از دهستانهاي بزرگ بخش داورزن شهر سبزوار
1306 يا 1307
ورود به مشهد براي ادامهي تحصيلات ديني در حوزهي علميهي مشهد.
1309 يا 1311- 1313
تدريس در دبستان ملي شرافت،تكميل تحصيلات رسمي حوزه تا سطح.
1312
تولد فرزندش «علي».
1314- 1320
تدريس در دبستان ابن يمين، نظامت و كفالت آن دبيرستان (روزانه و شبانه)، آشنايي با دانشهاي جديد، ترجمهي كتاب از عربي به فارسي.
1320 (پس از شهريور)
تدريس ادبيات فارسي، عربي، شرعيات (تعليمات ديني) در دبيرستانهاي شاهرضا و فردوسي و دانشسراي مقدماتي.
1320 (نيمهي دوم)- 1323
آغاز جلسات تفسير قرآن به صورت سيار در منازلف مبارزهي علمي و مناظره با تودهايها، انتشار كتاب درسي «اصول عقايد و اخلاق شريعتي».
1323
تاسيس «كانون نشر حقايق اسلامي» (واقع در چهارباغ مشهد) و تمركز جلسات سيار در آن محل.
1326 (اسفندماه)
انتشار «كارنامهي كانون نشر حقايق اسلامي مشهد»، نشريهي يكم.
1327
سخنرانيهاي هفتگي دربارهي «فايده و لزوم دين» در راديو مشهد، كه بعد با همين نام منتشر شد.
1330
همكاري با «جمعيتهاي موتلفه اسلامي مشهد» (كوشش در راه انتخاب وكلاي حقيقي و شايستهي مردم براي دورهي هفتم مجلس شوراي ملي).
1336 (يك و ماه و اندي)
دستگيري و بازداشت به عنوان همكاري با نهضت مقاومت ملي، تعطيل شدن كانون.
1337- 1339
تكشيل جلسات تفسير و سخنراني در منزل آيتالله العظمي سيدمحمد هادي ميلاني (ره).
1337- 1340
تدريس تفسير قرآن و نهجالبلاغه در دانشكدهي الهيات و معارف اسلامي مشهد، و موسسه وعظ و تبليغ.
1339
بازگشايي «كانون نشر حقايق اسلامي» و تجديد فعاليتهاي تبليغي و فرهنگي آن.
1339- 1343
سفر تحصيلي فرزندش «علي» به پاريس براي ادامهي تحصيلات عاليه و اخذ دانشنامهي دكتري.
1340 (3 تير، عاشوراي 1381 قمري)
حركت دستهاي شكوهمند با ترتيب خاص از كانون به سوي حرم مطهر رضوي (ع) و سخنراني استاد.
1341 (23 خرداد، عاشوراي 1382)
حركت دستهي جمع كثيري از مردم به عنوان عزاداري سيدالهشدا (ع) همانند سال گذشته و ممانعت از سخنراني استاد.
1341 (22 آبان ماه)
بازنشسته شدن از خدمت در آموزش و پرورش خراسان.
1342 (خرداد، محرم 1383) (يادآوري ميشود كه فاجعهي سركوب قيام مردم مسلمان- به حمايت از امام خميني- در 12 محرم همين سال كه برابر 15 خرداد بود رخ داد.
جلوگيري از مراسم سوگواري دسته جمعي هرساله، تعطيل كردن كانون نشر حقايق اسلامي مشهد.
1342 (پس از تعطيل شدن كانون)
قبول دعوت «موسسهي اسلامي حسينيهي ارشاد» براي سخنراني در آن موسسه (تهران).
1343 و 1344
ايراد سخنراني و تفسير قرآن در مسجد هدايت (تهران) در ماه رمضان 1384 و 1385 به جاي آيتالله طالقاني كه بازداشت بودند.
1344 يا 1345
سخنرانيهاي هفتگي (23 جلسهي پياپي در جمعه شب) در بارهي «خلافت و امامت» به استناد قرآن مجيد در حسينيهي ارشاد.
1345 (23 آذر- 22 دي)
گفتن تفسير قرآن در ماه رمضان 1386 به اصرار آيتالله طالقاني در مسجد هدايت با حضور ايشان.
1346 (شهريور)
انتشار نخستين چاپ «تفسير نوين» به مناسبت هزار و چهارصدمين سال بعثت پيامبر گرامي اسلام از سوي «شركت سهامي انتشار».
1346 يا 1347
مراجعت به مشهد، داير شدن جلسات تفسير قرآن به صورت سيار در منازل، تحقيق در موضوع «وحي و نبوت».
1349 (تيرماه)
انتشار كتاب «وحي و نبوت در پرتو قرآن» در مشهد.
1351 (17 آبانماهف برابر عيد فطر 1392)
آخرين سخنراني در حسينيهي ارشاد، تعطيل شدن حسينيه توسط سازمان امنيت شاه.
1352- 1353
دستگير شدن و يك سال و اندي زندان به سبب پنهان زيستي دكتر علي شريعتي، (ظاهراً آزادي استاد 28 مرداد 1353 بوده و رهايي فرزند پايان اسفند 1353).
1356 (29 خردادماه)
شهادت دكتر علي شريعتي در لندن و آغاز اندوه جانكاه پدر
1358 (16 فروردين، برابر 7 ج 1، 1399)
سخنراني در حسينيهي ارشاد، پس از پيروزي انقلاب اسلامي.
1358- 1360
ايراد سخنراني راديويي به مناسبتهاي خاص.
1366 (31 فروردين، 21 شعبان 1407 قمري)
درگذشت استاد شریعتی و دریغهای بسیار...
--------
منبع :
کد:
http://drshariati.org