هر شب از پشت نگاهی عاشق
دل به چشمان سیاهت بستم
ولی امشب که نگاهت پژمرد
زندگی گشت خزان در دستم
Printable View
هر شب از پشت نگاهی عاشق
دل به چشمان سیاهت بستم
ولی امشب که نگاهت پژمرد
زندگی گشت خزان در دستم
ميتوان هر لحظه هر جا عاشق دلداده بودن
پر غرور چون آبشاران بودن اما ساده بودن
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
مجمع خوبی و لطف است عذار چو مهش
لیکنش مهر و وفا نیست خدایا بدهش
شهریارا بیجیب خود نمیکردی سفر
این سفر راه قیامت میروی تنها چرا
آدماي آپارتمان!
عروسكاي مثل هم
عاطفه آسانسوري
مشتري سوناي غم!
آدماي چك و دلار!
(بوسه ها مو چند ميخري؟!)
آدماي( دوست دارم
قد شيش هف تا هزاري!!)
یاد تو در خواب هم مرا نکرده رها
می کند یادت در دلم غوغا و صفا
بالماسكه هاي كاغذ و خودكارهاي بيك !
با واژه هاي خالي پر زرق و برق شيك !
آقا كه پشت هاله اي از دود و ريش ، گم
خانم كه پشت ريمل و پودر و كرم ، ماتيك !
کاش می شد
از خاطره ها جدا شد
آنوقت دیگر
چیزی آزارت نمی دهد ...
:d
جای بسی تاسف و تالم داره که بعضی از کاربران محترم این تاپیک هنوز معنی شعر و مشاعره را نمیدانند.....
ادامه میدهیم...
================================================== ==============
دوستان را ياد كردن عار نيست
قيمت كاغذ كه صد دينار نيست
دوستان را ياد كن تا زنده اي
بعد مردن دوستي در كار نيست