-
دلا ديدي كه خورشيد ازشب سرد
چو آتش سر ز خاكستر بر آورد
زمين و آسمان گلرنگ و گلگون
جهان دشت شقايق گشت ازين خون
نگر تا اين شب خونين سحر كرد
چه خنجر ها كه از دل ها گذر كرد
زهر خون دلي سروي قد افراشت
ز هر سروي تذروي نغمه برداشت
صداي خون در آوز تذرو است
دلا اين يادگار خون سرو است
-
تنهایی یک طبقه بالاتر از دنیاست
وقتی آدم تنها می شود
می نشیند آن بالا
آدم ها را زیر نظر می گیرد
و این قشنگ ترین فیلمی است که تو می توانی ببینی
تنهایی یک طبقه بالاتر از دنیاست
-
تا تو نگاه مي كني كار من آه كردن است
اي به فداي چشم تو اين چه نگاه كردن است
-
تو لاله ها می چیدی
و گیسوانم را می پوشاندی
وقتی که گیسوان من از عریانی می لرزید
تو لاله ها را می چیدی
-
یک رنگی و بوی تازه از عشق بگیر
پر سوز ترین گدازه از عشق بگیر
در هر نفسی که می تپی ای دل من
یادت نرود اجازه از عشق بگیر.
-
رو به هر سو که می کنم هستی
بین ِ هر ازدحام، تنها تو
هر چه بیراهه رفته، برگشتم
از "همیشه خودم" به "حالا تو"
-
وقتي نماز خواند ، صدايي بلند شد
يك پرسش و جواب : (ببخشيد مي شود -
بر آب سجده كرد؟!) … (عزيزم! چرا كه نه ؟!
وقتي كه عشق مرجع تقليد مي شود!)…
-
دگر زمنزل جانان سفر مکن درویش
که سیر معنوی و گنج خانقاهت بس
-
سياوش ،بستر سودابه ،آتش ... سوختن اين بار
فرنگيسي برهنه ،گرم و شورانگيز مي رقصد!
چه ديدم ! رستمي در پاي منقل! نشئه افيون
و لامباداي تهمينه كه با چنگيز مي رقصد!
-
دو همجنس ديرينه را همقلم
نبايد فرستاد يكجا به هم