من جای اینا باشم دفعه بد که دعوتم کردند دیگه برای بازی در تیم ملی نمی یامنقل قول:
محروميت هاي فدراسيون فوتبال براي بازیکنان تیم ملی ایران به خاطر مچ بندهای سبزشان
من جای اینا باشم دفعه بد که دعوتم کردند دیگه برای بازی در تیم ملی نمی یامنقل قول:
محروميت هاي فدراسيون فوتبال براي بازیکنان تیم ملی ایران به خاطر مچ بندهای سبزشان
این مچ بند نداشت!!نقل قول:
خوب یادمه چون کلی غر زدم سرش!![/quote]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ننگ بر این افراد کثیف ... همه رو می خوان سرکوب کنند ... ببینیم چه غلطی می خوان بکنند آخرش
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [/quote]نقل قول:
محمد نصرتي در اواسط نيمه اول مچبندش رو درآورد
پس معلوم شد نایب رئیس فدراسیون یعنی تاج و منصور پورحیدری دروغ گفتن که نذر حضرت ابوالفضل بوده. چه قدر راحت دروغ میگن اونم نه به یه نفر نه به دو نفر..... آدم بخاطر پست و مقام چه کارایی که نمیکنه. شرافت خودشو میفروشه.نقل قول:
محمد نصرتي در اواسط نيمه اول مچبندش رو درآورد
نقل قول:
پس معلوم شد نایب رئیس فدراسیون یعنی تاج و منصور پورحیدری دروغ گفتن که نذر حضرت ابوالفضل بوده. چه قدر راحت دروغ میگن اونم نه به یه نفر نه به دو نفر..... آدم بخاطر پست و مقام چه کارایی که نمیکنه. شرافت خودشو میفروشه.
اون که معلوم بود دروغ می گن ... نذر چی داشتن ؟ مثلا زن زائو بودن می خواستن بچه شون پسر بشه ؟ یا می خواستن بختشون باز بشه ؟ یا زنشون رفته بود مکه براش نذر گذاشته بودند ؟
چی گفته؟راجع به قطبی؟نقل قول:
در باب اظهارنظرهاي قطبي: آخ شــعورم!با اين همه، ما از هيچكدام از اين دو بازي سه امتياز كامل را نگرفتيم تا به جاي صعود مستقيم، مستقيما حذف شويم! بيترديد ردپاي آقاي «آشنا به تيمملي كره»، با آن تعويضهاي عجيبش در ناكامي سئول كاملا پررنگ بود.
1 - افشين قطبي ميگويد گل كره به ايران تصادفي بود. اين، مصداق كامل و تمام عيار آن دسته از فرمايشاتي است كه آدم با شنيدنش «شعور درد» ميگيرد.
به نوشته گل؛ جناب امپراتور در حالي گل زيباي پاركجيسونگ را كه روي يك حركت تركيبي به ياد ماندني حاصل شد «اتفاقي» مينامد كه راجع به گل مسعود شجاعي در اين بازي حرفي نميزند. احتمالا از نظر ايشان گل مزبور حاصل تمرينات طولاني مدت مثلث نصرتي، شجاعي و ليوون جائه در كمپ تيمهاي ملي ايران بوده است! واقعا افشين قطبي راجع به جنس گوشهاي ما چه فكر ميكند؟ ميتوانيم به او اطمينان بدهيم اينقدرها هم «مخملي» نيست!
2 - امپراتور بر آن است كه مابهالتفاوت ما با كرهجنوبي، آن است كه لژيونر آنها در فينال ليگ قهرمانان توپ زده و لژيونرهاي ما در ورطه سقوط از لاليگا دست و پا ميزدند. اين هم از آن حرفهايي است كه فقط قطبي با آن لهجه جالبش ميتواند به زبان بياورد.
ما يادمان نميآيد دو ماه پيش كه ايشان براي رسيدن به سرمربيگري تيمملي به آب و آتش ميزد، راه به راه قول صعود قطعي ميداد و نزديك بود خودش را حلق آويز كند، اوساسونا در كورس قهرماني با بارسلونا بوده باشد! افشين قطبي از همان ابتدا با بضاعت فوتبال ايران آشنا بود.
او 18 ماه در كشورمان كار كرده بود و مو به موي مسايل را ميدانست. كسي هم وي را مجبور نكرد «رشادت» به خرج بدهد و سرمربيگري تيمملي را بپذيرد. حالا كه ملت بنا به برخي مسايل خيلي در جزييات ناكامي تاريخي تيمملي ورود نميكند و در نقش قابل توجه آقاي امپراتور در اين پروژه موشكافي به خرج نميدهد، ديگر نبايد شاهد منت گذاشتن سرمربي شكست خورده باشيم. به هر حال ببخشيد آقاي قطبي كه «پاركجيسونگ» نداشتيم!
3 - اما ادعاي ديگر افشينخان آن است كه شايد خيليها نميتوانستند از اين سه بازي، همين پنج امتياز را هم بگيرند. حق با قطبي است؛ اما نكته بزرگ اين است كه آن «خيليهايي» كه نميتوانستند همين بيلان را هم به جا بگذارند، طبيعتا حق نشستن روي نيمكت تيمملي را هم نداشتند!
مسوولان فدراسيون فوتبال ما جناب قطبي را به استخدام درآوردند، چون قرار بود عملكرد بهتري داشته باشد و تيم را به جامجهاني ببرد. شايد ايشان حرفهاي قاطعشان در برنامه نود را فراموش كردهاند...!
4 - آنچه علت تامه استخدام قطبي به حساب ميآمد، ليست حريفان آينده تيمملي بود كه دو كره را در برميگرفت. خود افشين بارها اطمينان داده بود كه با زير و بم تيمهاي ملي اين دو كشور آشناست و حتي در اظهارنظري شگفتانگيز، پس از پيروزي كمرنگ خانگي برابر تيم دوم امارات، ادعا كرد تنها كسي است كه ميتواند كرهجنوبي را در خاكش شكست بدهد.
با اين همه، ما از هيچكدام از اين دو بازي سه امتياز كامل را نگرفتيم تا به جاي صعود مستقيم، مستقيما حذف شويم! بيترديد ردپاي آقاي «آشنا به تيمملي كره»، با آن تعويضهاي عجيبش در ناكامي سئول كاملا پررنگ بود.
حالا اينكه فدراسيون فوتبال ما با كدام استدلال دوباره به ايشان پيشنهاد داده، مثل هميشه بر ما پوشيده است. با اين وجود ديگر انتظار نداريم ايشان با ابراز عقايد شگفتانگيزشان ما را به سخره بگيرد و به شعورمان توهين كند.
===
کد:http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=52825
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
ايشون يه قرارداد 14 ساله ميخوان ؟!!!!!!!!!!
اطلاعیه ای که اسفناج بر پیشانی آدمی سبز می کند!! اگر تمام توان فدراسیون فوتبال این است پس لطفا بروید...
تورج عاطف / خبرگزاری پارس فوتبال
مي گويند برخي از حرفها و اعمال آدميان باعث مي شود كه انسانها پس از شنيدن و ديدن آنها از شدت تحير و تعجب و ساده انگاري آن اعمال و حرفها درست در وسط روز اسفناج در ميان پيشاني اش سبز شود! اين داستان را سالها است كه در فوتبال ايران ديده ايم و نمونه هاي بسياري از آنها كماكان ديده مي شود كه آخرين آنها اطلاعيه عذر خواهي فدراسيون فوتبال ايران در مورد حذف تيم ملي فوتبال درست 5 روز پس از حذف تيم ملي فوتبال است با هم نگاهي به اين اطلاعيه عجيب و غريب مي افكنيم
1/ اصولا دادن اين اطلاعيه ها در جهان امروز نوعي توضيح و اداي ادله به مخاطبين آنها است كه در سراسر اين اطلاعيه هيچ كدام از آنها رعايت نشده است و حتي با چاشني استعفاي دسته جمعي همراه نگرديده است كه اولين پيش شرط آن اطلاعيه دادن های بدون ادله است وگرنه نوشتن چند خط عذر خواهي فاقد مسئوليت در هيچ قاموس و مسلكي مورد پذيرش نيست و اين گونه رفتار فدراسيون فوتبال تنها خشم مردمي را كه خواهان حداقل مطالبات خود از فوتبال هستند را بيشتر مي كند زيرا با اين الفاظ و ساده انگاريها فقط به شعور عمومي توهين مي شود. اين نوع عذر خواهي آقايان و تنها عضو خانم هيات رئيسه فدراسيون فوتبال درست حكايت اين را دارد كه كسي با اتوموبيل تصادف كند و باعث خسارات مالي و جاني شود و تنها بخواهد با يك نامه عذر خواهي سرو ته قضيه را به هم آورد آيا چنين چيزي امكان دارد ؟
2/در اين اطلاعيه آمده است كه "تيم ملي فوتبال ايران علي رغم تلاشهاي همه جانبه فدراسيون فوتبال و سعي و تلاش همه جانبه و انجام سي بازي تداركاتي و آماده سازي موفق به صعود نشد..." سوال اين است حال كه با برنامه ريزي و تمامي تلاش فدراسيون فوتبال و استفاده از تمامي اهرمها تيم ملي فوتبال بزرگسالان در كنار تيم المپيك و تيم جوانان و تيمهاي باشگاهي ايران نتوانستند به نتايج قابل قبولي برسند به چه دليل بايد باز به اين مديريت و برنامه هاي آن اطمينان نمود ؟ بنا به گفته خودشان آنها تمامي سعي خود كه نشان از تمامي توانائي هايشان را دارد كرده اند پس آيا عاقلانه است با توجه به اين توانائي ها بار ديگر سكان رهبري فوتبال ايران را به اين فدراسيون فوتبال داد و يا اين كه بايد به دنبال مجموعه هاي قوي تر و منسجم تر و آگاه تر رفت ؟
3/در بخش ديگر اين اطلاعيه آمده است كه "لذا اين فدراسيون با توجه به هدف والاي خود كه همان ايجاد بستر مناسب براي پرورش و آموزش بازيكنان در همه رده هاي سني تيم هاي ملي است مي كوشد همچون گذشته !!با برنامه ريزي و كار گروهي باعث رشد شود" سوال اين است اين برنامه ريزي و كار گروهي آنها است كه باعث حذف تيم جوانان و حذف تيم اميد و بلاتكليفي فعلي آن و برگزاري بازيهاي جوانان و نوجوانان و اميد در پايين ترين سطح خود در سالهاي اخير شده است ؟آيا دلخوش باشيم كه فدراسيون باز هم چون گذشته اداره و مديريت شود و همان سبك و سياقي كه باعث شده است از بعد افتخارات ورزشي در بد ترين شرايط و از بعد مديريت مالي در وضعيت مفتضحي باشيم باز هم ادامه كار دهد؟
4/فدراسيون فوتبال اعلام مي دارد كه افتخاراتش صعود تيم هاي نوجوانان و فوتبال ساحلي و فوتبال سالني به جام جهاني است براستي فوتسال ايران به مدد اين فدراسيون جهاني شده است ؟آيا نمي دانيم كه سالها است فوتسال ايران در عرصه آسيا بي رقيب و حتي قبل از حضور اين گروه در فدراسيون فوتبال جهاني بوده و حتي حائز رتبه چهارم جام جهاني در روزگاري شده است ؟آيا آنقدر نا آگاهيم كه ندانيم اصولا فوتبال ساحلي در سالهاي اوليه رشد خود قرار دارد و حتي تيمهاي نظير امارات كه در فوتبال آسيا محلي در اعراب ندارند در اين رشته نه چندان مهم به نسبت فوتبال چمني در آسيا بسيار قوي تر از ما ظاهر مي شوند؟ چه كسي است كه نداند صعود تيم نوجوانان ما به مدد كارهائي بود كه در فدراسيون دادكان بر روي نو نهالان انجام شد و پايه هاي تيم نوجوانان در آن زمان ريخته و فدراسيون فعلي هيچ نقشي در كسب قهرماني آنها در آسيا را نداشته است ؟آيا براستي عدم حضور در بين 5 تيم سهميه آسيا در جام جهاني فوتبال با اين افتخارات جعلي توجيه پذير است؟
5/در بخشي از اين اطلاعيه در مورد كارهاي عمراني نظير تجهيز هتل آكادمي المپيك و كمپ تيم هاي ملي سخن گفته شده است براستي بايد شعور و وجدان عمومي را اين گونه به مسخره گرفت ؟ چه كسي است كه نداند پايه هاي اصلي و ساخت آن هتل و كمپ تيمهاي ملي در فدراسيون هاي دادكان و صفائي فراهاني ريخته شدو فدراسيون فعلي به هيچ عنوان در پروسه دخالتي نداشت ؟آيا بايد اين گونه همه افتخارات فدراسيونهاي ديگر را به نام خود نوشت تا همچنان بر مسند كار بمانند؟فدراسيوني كه قادر نيست حداقل مخارج اوليه براي اداره مجموعه خود را تهيه نمايد و براي پر داخت پاداشهاي بازيكنان تيم ملي بارها باعث بروز بحران شده و سرمربي و بازيكنانش را رو در روي خود قرار مي دهد و پيراهن تيم ملي را محلي براي تبليغ ماكاروني مي نمايد و درد بي پو لي و كاسه چكنم آنها همه جا دراز است چگونه مي تواند دم از موفقيت در بخشهاي سخت افزاري زده و جسارت كند كه به او اجازه فعاليتهاي مجدد داده شود؟
فدراسيون كه 5 روز بايد از حذف تيم ملي بگذرد تا تازه يادش بيافتد كه بايد نامه عذر خواهي دهد و يادش مي رود كه در پي اين نامه عذر خواهي بايد هييت رئيسه استعفا دهند مي تواند مديريت و برنامه ريزي و عشق و توانائي محبوب ترين ورزش ايران را داشته باشد ؟ براستي مردم ايران بايد مضحكه اين گروه ناكار آمد و بي برنامه با مديريت ضعيف شوند و احساس كنند كه درست بر وسط پيشاني آنها اسفناج سبز شده است ؟