NOOSHIN_29 عزيز سلام بابا
دوستان شرمنده اگه جوابها رو امروز بصورت دپرشن و خشك و سخت ميدم . روحيم تضعيفه بازم سعيمو ميكنم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام حاج مهدی:20:
این شعرا رو کامل کن:(از هر شاعر اسوناشو گذاشتم:27:)
چو به گشتی طبیب از خود میازار..............
چراغ از بحر تاريكي نگهدارچراغ از بهر تاریکی نگه دار
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند...........
(حافظ)
همدمگل نميشود ياد سمن نميكند ( يادش بخير ادبيات دانشگاه )
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد...............
(حافظ)
براي حاجي روي صندلي عالم ملكوت هم كف زد :27:عشق پیدا شد و اتش به همه عالم زد
چون نميدونم از خودم در كردم
من مسلمانم قبله ام............
یک گل سرخ
جانمازم چشمه مهرم نور
دشت سجاده ي من .............. يادش بخير ادبيات 2 هنرستان (سهراب سپهری)
خانه ی دوست کجاست در فلق..............
(سهراب سپهری)
در فلق بود كه پرسيد سوار
آسمان مكثي كرد
تو به من خندیدی و نمی دانستی.............
نميدونم :18: از خودم ميگم
من به تو ميخوندم و خود ندانستي :27:
من به چه دلهره از باغچه ی همسایه
سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب الوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالها هست که در گوش من ارارم ارام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد ازارم
و من اندیشه کنان
غرق این پندارم
که چرا
خانه ی کوچک ما
سیب نداشت(حمید مصدق)
پریا گشنتونه پریا تشنتونه........................
پريا خسته شدين
مرغ پربسته شدين
قرار نشد از ترانه هاي ابي وداريوش بذاري برامون :31:
شعرش مال احمد شاملو است
شهریاران بود خاک این دیار مهربان..................
مهربانی کی سر امد شهریاران را چه شد(حافظ)
اينو از كجا گير آوردي ؟:18:
گفت با زنجیر در زندان شبی دیوانه ای................
(پروین اعتصامی)
عاقلان پيداست كز ديوانگان ترسيده اند (ایول....اینو فکر نمی کردم)
(
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب امدی..............
(شهریار)
سنگدل اين زودتر ميخواستي حالا چرا ؟ واقعا چرا هميشه نوش دارو دير ميرسه ؟:41:
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم..............
(حافظ)
نقشي به ياد خط تو بر اب ميزدم(نقشی به یاد روی تو بر اب می زدم)
عهد کردیم با خود که دگر باده ننوشیم همه شب..................
بيگانه جدا دوست جدا مينوشد :31: ( من درآوردي )(جز همین امشب و فردا شب و شب های دگر)
بی تو مهتاب شبی باز از ان کوچه گذشتم................
(فریدون مشیری)
همه تن چشم شدم خيره بدنبال تو گشتم
.
.
.
.تو به من سنگ زدي من نه شكستم نه گسستم ( من با اين شعر زندگي ها كردم )
از من گریز تا تو، هم در بلا نیفتی..................(چون سخته می گم از مولوی)
نميدانم :31:(بگزین ره سلامت،ترک ره بلا کن)
من بی سر و دستارم در خانه ی خمارم.........................
(مولوی)
بعدي :27:(یک سینه سخن دارم، ان شرح دهم یا نه)
فعلا همینا:31:
مرسی:11:
ممنون از كنگره ي ادبيتون :46::11: