دستت به سخا چون ید بیضا بنمود
از جود تو در جهان جهانی بفزود
کس چون تو سخی نه هست نه خواهد بود
گو قافیه دال شو زهی عالم جود
Printable View
دستت به سخا چون ید بیضا بنمود
از جود تو در جهان جهانی بفزود
کس چون تو سخی نه هست نه خواهد بود
گو قافیه دال شو زهی عالم جود
دروازه های شب را
رو بر سپیده وا کن
بانگ خروس گوید
فریاد شوق بفکن
زندان واژه ها را
دیوار و باره بشکن
و آواز عاشقان را
مهمان کوچه ها کن
نگاه من چراگاه بهار است
مسیر آرزو ها را گذار است
چرا از ---- سبزش نیابی
که مهماندار فصل انتظار است
((شب خوش))
تو بخوان شب همه شب برايم اي مرغ سحر
كه دل خسته ي من درآمد از سينه به در
تو سبكبالي و من اسير بشكسته پرم
تو پر از شوري و من ز عالمي خسته تنم
تو بخوان تو بمان به گوش اهل جهان
كه خبر شود از شتاب اين كاروان
((شب خوش گرامی))
نمي دانم چه بايد كرد
بمانم يا كه بگريزم
اگر خواهم بمانم با تو مي بازم جواني را
وگر خواهم بگريزم چه سازم زندگاني را
گرزيان بودن از يكسو غم فرزند از يك سو
كجا بايد كنم فرياد اين درد نهاني را
الف:يک نخ سيگار وينستون
يک فندک شيک
يک دود غليظ که ميشود ابرهای آسمان تو
و باز پک ميزنی
ميسوزانی تمام وجودم را
و بعد مانند همان ته سيگار
مرا زير کفش های مشکی واکس زده له ميکنی
از بالا تن له شده خاکی ام را نگاه ميکنی
ميروی سراغ يک نخ سيگار ديگر
يک زن ديگر.
ب:صدای زوزه گرگ های هيز
پار سگ های به ظاهر رفيق
زن و دفتر کثيف زندگی اش
افتادن قلم
و
يک قطره خون غليظ از بينی او
تا تم جنايی زندگی اش کامل شود
در این توهمات پیچ در پیچ خاکستری
شاید که دستی سرخ
کبودی گونه های تاریخ را مرهم می نهد
در همین نزدیکی
زیر بار تکرار ثانیه هایی که مدام
چنگ در گریبان هم می زنند
دستی سبز از طراوت گونه ها ی فقر
تیله های بلورین دلی شکسته را
سوال می کند!
شاید که این هجوم کهنه می خواهد
از حلقوم نقره ای آلونک های سر به فلک کشیده
سهم عریان و لخت اندیشه هایی که در باد
بر خود می لرزند را
بستاند
دی کوزه گری بدیدم اندر بازار
بر پاره گلی لگد همی زد بسیار
وآن گل به زبان حال با او میگفت
من همچو تو بوده ام مرا نیکو دار
- رو لبش خنده شاد
داش می دید میون خواب
یه ماهی عین خودش
کنارش تو تنگ آب!
ولی خورشید بلا
با تلنگرای نور
می گرفت با شیطنت
خوابو از چشاش به زور!
روا مدار خدایا که در حریم وصال
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد
همای گو مفکن سایه شرف هرگز
بر آن دیار که طوطی کم از زغن باشد