-
چه دل نگرانی ، گاه ،
وقتی که با منی
و من پیروز تر و سر افراز تر از دیگر مردان !
زیرا نمی دانی
که در من است
پیروزی هزاران چهره ای که نمی توانی ببینی
هزاران پا و قلبی که با من راه سپرده اند ،
نمی دانی که این ، من نیستم ،
(( من )) ی وجود ندارد .
من تنها نقشی ام از آنان که با من می روند ؛
که من قوی ترم
زیرا در خود
نه زندگی کوچک خود
بل تمامی ان زندگی ها را دارم ،
و همچنان پیش می روم
زیرا هزاران چشم دارم ،
با سنگینی صخره ای فرود می آیم
زیرا هزاران دست دارم ،
و صدای من در ساحل تمامی سرزمین هاست
زیرا صدای آن هایی را دارم
که نتوانستند سخن بگویند ،
نتوانستند آواز بخوانند ،
وامروز با دهانی نغمه سر می دهند
که تو را می بوسد .
پابلو نرودا
-
آسان است برای من
که خیابان ها را تا کنم
و در چمدانی بگذارم
که صدای باران را به جز تو کسی نشنود
آسان است
به درخت انار بگویم
انارش را خود به خانه ی من آورد
آسان است
آفتاب را
سه شبانه روز ، بی آب و دانه رها کنم
و روز ضعیف شده را ببینم
که عصا زنان از آسمان خزر بالا می رود
آسان است
که چهچه ی گنجشک را ببافم
و پیراهن خوابت کنم
آسان است برای من
به شهاب نومید فرمان دهم که به نقطه ی اولش بر گردد
برای من آسان است
به نرمی آب ها سخن بگویم و دل صخره را بشکافم
آسان است نا ممکن ها را ممکن شوم
و زمین در گوشم بگوید (( بس کن رفیق ))
اما
آسان نیست معنی مرگ را بدانم
وقتی تو به زندگی آری گفته ای .
شمس لنگرودی
-
بازی جالبی ست زندگی
به کسی نگو
خورشیدی منفجر شد
و زمین چرخید ، چرخید ، چرخید
و تو را
به خانه ی من رسانید
تو راز این تقدس کور را به کسی مگو
و بیا با هم گم شویم
در ابر شادمانه ی کورانی
که به یکدیگر
شلیک می کنند .
شمس لنگرودی
-
تو را دوست دارم چون نان و نمک
چون لبان گر گرفته از اب
که نيمشان در التهاب قطره اي اب
بر شير ابي بچشبد
تو را دوست دارم
چون لحظه شوق.شبهه.انتظار و نگراني
در گشودن بسته بزرگي
که نمي داني در ان چيست
تو را دوست دارم
چون سفر نخستين با هواپيما
بر فراز اقيانوس
چون غوغاي درونم
لرزش دل و دستم
در استانه ي ديداري در استانبول
تو را دوست دارم چون گفتن
((شکر خدا زنده ام))
-
چشم هایت را باز کن
این همان معبد قدیمی نقاشی های توست
طرحی زیبا
از مثنوی بلند هزار و یکشب
با واژه های بی تیشه
بر کتیبه ی دلدادگیت
غزل خوان قصه ی شیرین شده است
نگاه کن
امروز هم به رسم دیروزت
رقص بارانیت
شعر بی وزن مرا
به تماشاخانه ی هزار ساله می برد...
-
خاکم نکنید بذارید اونم برسه
بذارید اونو ببینم وقتی به حرفم می رسه
خاکم نکنید هنوز عشقمو ندیدم
این همه آماده شدم یه کفن دورم کشیدم
تابوت منو بذارید اونم بگیره
حس کنم عاشقمه وقتی که گریش می گیره
اشکای اونو کی به جای من کنه پاک
خداحافظ عشقم که منو بردن زیر خاک
خاکم نکنید بذارید اونم ببینه
پیکر آشفته من٬ بی رمق روی زمینه
خاکم نکنید بهش بگید حالا که مردم
تو این جشن خشک و خالی٬ اونو به خدا سپردم
بعد رفتن من دو سه روز تنهاش نذارید
روی سنگ قبرم آینه و شمعدون بذارید
میبینی چی شد عشقت؟
عاشقت مرد...
-
بابا جون مامان جون دوستون دارم_*_ قوربونتون برم
مادر بزرگ _*_ جون دلم _+_ بیا بی خبر به خواب هفت سالگی برگردیم
بهار و خزان به روزو شبان سرخشان تو ایم
ز صبح ازل به شام ابد عاشقان تو ایم
وکیلم بنده ؟
با اجازه مادر وپدرم بله...
یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
در همین لحظه فوج کبوتر سفید از فراز کوچه ما میگذرد
گنجینه زندگیه من در سینه پر محبت توست
از فقر زان گریم که این سینه گنجینه غم توست
الهم انی.....
شاعر که میشوی خیال تو یعنی حکومت دوست.. باور کنید
اینجا ایران است سرزمین عشق های جاودانی عشق های ابدی
پر کشم به آسمان ی ی در آرزوی وصال تو
چون کنم که دل کند بهانه های خیال تو
آهنگ یا ملودیه برنامه گل برگ شبکه 3 که به نظر من زیبا میکس شده و باحاله
-
من
پر از خلوت روزم
و تو درخلوت من.
***
گل من باش !
هرچند
كه من بهشت نيستم.
***
اگر با من مي آيي
فقط مي تواني سئوال كني:
صداي پايمان
از كدام سو مي آيد؟
***
بيدار شو !
در خوابت مردم !
***
تا بهشت مي دوم
پي ات٬
از خرابه هاي بي كسي .
***
درمسير آب
ايستاده اي
درخت را.
-
می دود در کوچه ها کسی به دنبال دلتنگی هایش
کسی امیدها و آرزوها می کشد در جاده ای به نام انتظار
کسی می سوزاند خاطراتش را در باغ خزان زده
کسی هم از شوق وصال دنیا را جز او از یاد برده
و این است قصه ی عاشقان
-
بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
بی هر لحضه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق
وسکوت تو جواب همه مسئله هاست