يادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پايی نکنيم.
Printable View
يادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پايی نکنيم.
منکران را هم از این می دو سه ساغر بچشان
وگر ایشن نستانند روانی به من آر
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود!
دانه از مرغ دلم باز مگیر
که شد از بانگ تو دمساز امشب
دل عطار نگر شیشه صفت
سنگ بر شیشه مینداز امشب
برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را!
آدماي اجق وجق!
عاشقياي تق و لق !
بدون قصه و غزل
افاده ها طبق طبق !
قصه دلبستگيا
قصه خون و خاطره
پشت دو تا جمله عشق
يه ديو غم منتظره!
هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان!
ایوان مدائن رو ایینه ی عبرت دان!
نصيب ماست بهشت اي خداشناس برو
که مستحق کرامت گناهکارانند
نه من بر آن گل عارض غزل سرايم و بس
که عندليب تو از هر طرف هزارانند
دلی کز معرفت نور و صفا دید
به هر چیزی که دید اول خدا دید!
دیده بر راه نهادم همه روز
تا درآیی تو به اعزاز امشب
من و تو هر دو تمامیم بهم
هیچکس را مده آواز امشب