-
زلال که باشــــی سنگـــهای کــف رودخــانه ات را می بیننــد، برمیدارنـــــد
و نشــانـه میـــروند درســت به سوی خـــودت !
-
این قفس تنگـــ ــــ ــ شدهـــــ است برایمــــــ
یا بالمـــــــ را بچینـــــــ
یا در را باز كنـــــــ !
-
اینو واسه یکی از دوستایه صمیمیم برایه درده زندگیم گفتم :
چه کنم که دلم گرفته ...... از غصه تنم نهفته
چه گفتم که شدم بد ...... چه کردم که کشم درد
به راستی که سر به زیرم ...... گویی که منم درگیرم
بر من نگاه کن تا ببینی ...... درده مرا رسا کن تا بفهمی
که منم تنهایه تنها ...... ز جسه بی حال و بی حال
ارزشه من هم شود تف ...... گل گفت اون داداش بی مخ
مگر بد کردم بر روزگار ...... تا شوم این چنین بردبار
گر محبتی بود بر من ...... گر مروتی بود در من
همه و همه زیره خاکند ...... همه و همه در زادگاهند
رویاهایم تمام شد ...... زندگی ام حرام شد
کاش میشد دوباره تازم( بتازم) ...... خوشبختی رو دوباره سازم
دگر نمانده وقتی ...... از این همه بدبختی
سرانجام خشک شد اون سروه پیر ...... رفت و دگر برنگشت اون مرده سیر
یکم کم کردم از شعره اصلی :دی چون یک جملات مربوط به دوستم بود.
-
تو دلم یه دنیا حرفه........
-
-
هر شعر
گریز از یک گناه بود ..
هر فریاد
گریز از یک درد ..
و هر عشــق
گریز از یک تنهایی عمیــق ..
-
...
با چلچراغِ یادِ تو نورانی ام هنوز؛
پنداشتی که نورِ تو خاموش می شود؟
پنداشتی که رفتی و یادِ گذشته مُرد؟
و آن عشقِ پایدار، فراموش می شود؟
نه، ای امیدِ من!
دیوانه ی توام
افسونگرِ منی
هر جا، به هر زمان
در خاطر منی
...
-
-
بد نیستم …
تو هم بد نباشی خوبــــــ ــــ ـ است
حواشی خیالـــم پر از بی برگی استـــــ ـــ ـ
و حوالی خانمـــان هیچ اتفاق تازه ای نمی افتـــد
شهر پر از هوای پاکــــــ ــــ ــ و مطبوع استــــ ـــ ـ
ببیــن ..
-
من و مزرعه يه عمره چشم به راه يه بهاريم ... زير شلاق زمستون ضربه ها رو ميشماريم
توي اين شهر غير گريه كار ديگه اي نداريم ... هركي خوابه خوش به حالش ... ما به بيداري:40: دچاريم