وقتی بغضم شکسته شد
ونفس هایم
غرق شد در اندوه وبی تابی
فقط سکوت با من بود
گاهگاهی که تنم
خسته از لحظه ها
به سوی تلخ ترین مرداب زندگی کشیده می شود
شب هایی که بالشم
خیس می شد از اشک شبانه وحسرت
فقط سکوت با من بود
دیری است
که با درد خود هم آشیان شده ام
وهنوز
سکوت با من است
کاش به جای تو
بر سکوت عاشق بودم!