ای دل نکند بـــــهانه جویی بکنــی
بین من و زنـــــدگی دو رویی بکنی
یادت نرود همــــــیشه هنگام جنون
در مصرف عشق صرفه جویی بکنی
Printable View
ای دل نکند بـــــهانه جویی بکنــی
بین من و زنـــــدگی دو رویی بکنی
یادت نرود همــــــیشه هنگام جنون
در مصرف عشق صرفه جویی بکنی
طرائف فرو خوانده اي بارها
بخوان طرفه اي نيز از تارها
اگر بر صدا سنج بندي دو سيم
که باشند اندر شرايط سهيم
به جاشان بدان سان کني استوار
که يک صوتي اصلي دهند انتشار
يکي را چو در ارتعاش آوري
شود مرتعش خود به خود ديگري
هماهنگ همسايه دردمند
بر آرد ز دل ناله هاي بلند
دل کرد بسی نگاه در دفتر عشق
جز دوست ندید هیچ رو در خور عشق
چندانکه رخت حسن نهد بر سر حسن
شوریده دلم عشق نهد بر سر عشق
درو دیوار فریادم بهاری است
دوباره رودبار دیده جاری است
پریرویان آمل- مُل بنوشید
زخون این دل عاشق ساری است
تا ولولهی عشق تو در گوشم شد
عقل و خرد و هوش فراموشم شد
تا یک ورق از عشق تو از بر کردم
سیصد ورق از علم فراموشم شد
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانه خمار دارد پیر ما در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد
زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینه شبگیر ما تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
اینجا که من هستم آسمان خوشه ی گندم کی آویزد
کو چشمی
آرزومند؟
با ترس و شیفتگی در برکه فیروزه گون گلهای سفید میکنی
یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح توییی
سینه ی مشروح تویی بر در اسرار مرا
شرمنده من با دال گفته بودم بعد شما با الف تمام کرده بودی بعد من درستش کردم با (ی) تموم شد
لطفا درستش کنید تا شعر بعدی
:دی
از حادثه ی جهان زاینده مترس
از هرچه رسد چونیست پاینده مترس
این یکدم عمر را غنیمت می دان
بر رفته میندیش و ز آینده مترس