سلام
اونطرف آب وضعیت مالی خیلیها خوبه برای ازدواج اما خیلیها انگیزشون برای ازدواج اینه که میخوان با هم باشند و هر کاری دوست دارند انجام بدند اما در خطر بودن اعتبار و آبروشون خصوصاً خانومها به خاطر رابطه ی بی ازدواج باعث میشه تصمیم بگیرند با هم ازدواج کنند
خانومهاشون بیشترشون هدفشون تشکیل خانواده و زندگی مشترک و بچه دار شدن و اینهاست . اما مردان بیشتر به فکر ارضای غریزه ها هستند
بعد از ازدواج , شوهر احساس میکنه تو بد دردسری افتاده . سین جیم همسر (کجا بودی , کجا میری , چرا دیر اومدی , این کی بود , با کی حرف میزدی . ....)
به اضافه ی مسائلِ عادیِ زندگی مشترک که براش قابل تحمل نیست مثل خرجی بده , مریضم , ببرم دکتر , مامانم اینا میخوان بیان پس جائی نرو . فلان چیز خرابه درستش کن , حوصله ام سر رفته بریم بگردیم . کم شدنِ ساعتهای تنها بودن و با رفقا بودن , از بین رفتن بسیاری از آزادیهای زندگی مجردی که براش خیلی باارزش بوده
همه ی اینها و خیلی چیزهای دیگه دست به دست هم میده و باعث میشه از همسرش و زندگی مشترک و مسائل و ماجراهای زندگی مشترک خسته و متنفر میشه و زن و فرزندش رو ول میکنه میره دنبال زندگی مجردی که قبل از ازدواج داشته .
زنش هم چون اهل زندگی مشترکه نمیتونه این وضع رو تحمل کنه و تصمیم به جدائی و طلاق بگیره
کسی که مال زندگی مشترک نیست و ازش لذت نمیبره و ماجراهای زندگی مشترک متنفر هست همون بهتر که ازدواج نکنه و با نامردی و وعده ی ازدواج هم با کسی ارتباط برقرار نکنه
جنس مخالفِ مثل خودش زیاد پیدا میشن توی جامعه که از رابطه های بی حد و مرز و بی ازدواج بدشون نمیاد . اعتبار و اینها هم براشون مهم نیست
اینجور افراد با هم بگردند بهتره . اینجوری اونهائی هم که اهل زندگی مشترک و مسئولیتش و ماجراهاش و تلخ و شیرینهاش هستند میتونند همدیگر رو پیدا کنند و زندگی مشترکشون رو تشکیل بدند.