باز کن دریچه قلبت را که قناری دلم
خسته از این هم رهایی، میل قفس دارد
باز کن دریچه قلبت را که قناری دلم
خسته از این هم رهایی، میل قفس دارد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تو ای خدای من
شنو نوای من
زمین و آسمان تو میلرزد به زیر پای من
مه و ستارگان تو میسوزد به ناله های من
رسوای زمانه منم
دیوانه منم
سروی بودم
زیر سایهام نشستند
خوردند و خفتند
بیدار شدند و
مرا بُریدند
...
من چــه سبــزم امــروز
و چــه انــدازه تنــم هوشیـــار اســت
نكنـــد اندوهــی ‚ ســر رسـد از پس كــوه ...
.
سلام ای ناله ی بارون
سلام ای چشمایه گریون
سلام روزای تلخه من
سلام ای بغض تو سینه
سلام ای آه آینه
سلام شبهای دل کندن
تا تو را در آغوش نگیرم نگرانم...
پسری هستم خیلی با کلاس
خوش زبون و خوش مرام و خوش لباس
القرض من آمدم گویم منم
انکه می نامی تو یک شوهر منم
عاشقت گشتم من با صحبتات
گشته ام مجنون با بی خلقیات !!
صَـبـر كُن سـُهـرابـْــــــ ـــ !
قايقَتـْـــــ جــــا دارد ؟! ..
مَـن هَـم از همـهمـــه داغ ِ زمين بيــــــزارم ..
ای دوست که دل ز دوست برداشتهای
نیکوست که دل ز دوست برداشتهای
دشمن چو شنیده مینگنجد از شوق
در پوست که دل ز دوست برداشتهای