نقل قول:
تو مجلس هم مرده داشت روضه میخوند حالا همه گریه میکنن میخواست بگه بچه های زهرا .... گفت جوجه های زهرا آقا منم دیگه نتونستم جلومو بگیرم با صدای بلند خندیدم جالب اینجاست همه بغلم کردن گفتن زیاد خودتو ناراحت نکن و اینا
حالا من دارم از خنده غش میارم آخه حرکت اونا خنده دارتر بود اونا رفتن برام آب قند بیارن منم دیگه بلند شدم کلا از مسجد زدم بیرون
lol
نقل قول:
شما بیمارستان شخصی دارین؟؟؟؟ خوش به حالتون
فک کنم منظورش بیمارستانی بود که توش کار می کنه
نقل قول:
ناراحت شدم سوتی اول رو دقیقا دیروزز دادم دلم نمیخواست شما هم دقیقا همین و تعریف میکردین اما بی خیال چقدر حس ششم قوی داریم همه مون امید وارم کسی نفهمیده باشه چی گفتم
من نفهمیدم !؟
نقل قول:
سال سوم دبیرستان سر کلاس شیمی نشسته بودیم.درسمون تموم شده بود و بچه ها داشتن با هم حرف میزدن.بعضی ها هم با معلم.بعد صمیمی ترین دوستم یهو برگشت به معلممون گفت شما زن کرد..ن(به جای اینگه بگه زن گرفتی)
ما هم میدونستیم معلممون زن داره.انقده خندیدیم .طفلی معلممون شد عین لبو .هیچی گفت
یه دفه هم یه بنده خدا گفت حضرت محمد زن های زیادی گرفته بود... همینجوری گفت! بعد از اون روز به طرز مشکوکی ناپدید شد!