این جا یک خلط مبحث اساسی به وجود اومده. سه موضوع باید از هم تفکیک بشن:
- شرایط اقتصادی بد که موجب پایین بودن سطح رفاه، برآورده نشدن نیاز های زندگی اجتماعی، و تامین نشدن هزینه های ازدواج و زندگی مشترک می شود.
- آیا مورد 1 دلیل موجهی برای ازدواج نکردن است؟
- نان خور بودن زن (!) و بچه.
روی مورد
1 فکر نمی کنم بحثی داشته باشیم که برای عده ی کثیری از افراد صادق است.
مورد
2، به نظرم بله. کاملا منطقی و موجه است وقتی شرایط مناسب نیست، محدودیت ها و مسئولیت ها رو بیشتر نکرد. ازدواج همراه است با کوهی از محدودیت ها و مسئولیت ها.
مثلا مهاجرت سخت می شود. زمان مفید در دسترس برای کار و تحصیل کم می شود. انتظارات بالا می رود. اگر فرزند به دنیا بیاید، مسئولیت بسیار سنگینی اضافه می شود.
مورد
3، خیر. زن نان خور نیست. بچه هست(تا سن خاصی). این که فقط مرد کار کند و زن و بچه بخورند، مختص طرز فکر های سنتی و عقب مانده است. هر دو باید کار کنند.
در یک صورت زن
به طور موقت توانایی کار کردن را از دست می دهد و آن، بچه دار شدن است.
در صورت حاملگی و بچه دار شدن، قطعا میزان ساعت کار کردن زنان کم می شود، اما این یک مسئله ی شخصی و
مختص به زن نیست. حاملگی و بچه دار شدن، هر چه قدر از ساعت کاری زنان کم کند، نیمی از آن تقصیر مرد است چون تصمیم به بچه دار شدن دو طرفه است.
قانون گذاران کشور های پیشرفته هم به خوبی این مسئله رو متوجه شدند و قانون های جدیدی که در این زمینه وضع می شوند به شکلی هستند که مرد نیز در این شرایط سهیم باشد. مثلا در سوئد، اگر میزان مرخصی پس از زایمان مرد و زن نزدیک به هم باشد، تا 1500 یورو پاداش به آنها تعلق می گیرد. [
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
]