کمکم کن کمکم کن نذار این گمشده از پا در بیاد
کمکم کن کمکم کن خرمن رخوت من شعله میخواد
گریه
Printable View
کمکم کن کمکم کن نذار این گمشده از پا در بیاد
کمکم کن کمکم کن خرمن رخوت من شعله میخواد
گریه
«ای کبک خوشخرام که خوش میروی بهناز// غره مشو که گربه عابد نماز کرد»
تازيان
مهرداد خان اون گریه هست نه گربه.:31:نقل قول:
نقل قول:
گریه
صبح میخندد و من گریه کنان از غم دوست
ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست
تازيان
ای حمیرا آتش اندر نه تونعل
تا ز نعل تو شود این کوه لعل
این حمیرا لفظ تانیثست وجان
نام تانیثش نهند این تازیان
مهری
سودای سر بی سر و سامان یک سو
بی مهری چرخ و دور گردان یکسو
اندیشهی خاطر پریشان یک سو
اینها همه یک سو غم جانان یکسو
سامان
هر بي سر و پا چو دستگيري دارد
من بي سر و سامان توام دستم گير
اعدام
خاك گـلمردگي و قحطي و آفتزدگي
وطن تعزيه در مرگ و مصيبتزدگي
شب ياران شب زندان شب ويراني ماست
شب اعدام رفيقان گـل و نور و صداست
گندم
ز خاک من اگر گندم برآید
از آن گر نان پزی مستی فزاید
قامت
هرچند بهشت صد کرامت دارد
// مرغ و می وحور سرو قامت دارد
// ساقی بده این باده گلرنگ به نقد
// کان نسیه او سر به قیامت دارد
ياران