خوشبخت ترين پسر كسي هست كه اولين عشق دختري باشه و خوشبخت ترين دختر كسي هست كه اخرين عشق پسري باشه !
Printable View
خوشبخت ترين پسر كسي هست كه اولين عشق دختري باشه و خوشبخت ترين دختر كسي هست كه اخرين عشق پسري باشه !
آقا من تازه واردم این چه حرفیه که در مورد دخترا و پسرا میزنین منظورتون چیه؟ امیدوارم توهین نباشه!نقل قول:
نوشته شده توسط king Esfandiyar
نقل قول:
نوشته شده توسط narges1
عزيز به علامت تعجب اخر متن نگاه كن:
يعني حالت طنز گونه تازه مي خواستم دوتا بذارم كه دقيقا مفهوم طنز داشته باشه...
اين تاپيك طنز و جوك و اين چيزاست...جدي نيست ...
سلام به همه
دوستان چي شده خبري از مطالبتون نيست نه محمد جاويد عزيز نه رويا جان نه بقيه دوستان...
تاپيك رو ادامه بديد...
اینم یه چند لطیفه:
1- تو تبريز حكومت نظامي بوده، يارو سروانه به سربازش ميگه كه تو اينجا كشيك بده، از هفت شب به بعد هركسي رو خيابون ديدي در جا بزنش. حرفش كه تموم ميشه، تا مياد بره سوار ماشينش شه، ميبينه صداي گلوله اومد. برميگرده ميبينه سربازه زده يك بدبختي رو كشته! داد ميزنه: احمق! الان كه تازه ساعت پنج بعد از ظهره! سربازه ميگه: ايلده قربان اين يك آدرسي پرسيد كه عمراٌ تا ساعت نه شب هم پيداش نميكرد!
2- تركه از طبقه صدم يه ساختمون ميپره پايين، به طبقه پنجاهم كه ميرسه ميگه: خب الحمدالله تا اينجاش كه بخير گذشت!
3- تو جزيره آدمخورا يك بابايي ميره ساندويچ فروشي، يك ساندويچ مغز سفارش ميده. ساندويچيه ميگه: ميشه 2 تومن. مرده عصباني ميشه ميگه: يعني چي؟ مگه سَرِ گردنست؟! هفته پيش يك تومن بود! ساندويچيه ميگه: آخه اين مغز تهرونيه، بابا بالاخره يك كلاس خاص خودشو داره. مردك هم ساندويچش رو ميخوره و چيزي نميگه. هفته ديگه مياد دوباره يك ساندويچ مغز سفارش ميده، اين دفعه ساندويچيه ميگه:شد 10 تومن! يارو خيلي شاكي ميشه، ميگه: بابا چه خبرته؟! ساندويچيه ميگه: آخه عزيز من،اين دفعه مغز رشتيه، كلي فسفر داره به جان تو! باز طرف چيزي نميگه و پول و ميده و ساندويچش رو ميخوره. هفته بعد دوباره مياد و يك ساندويچ مغز سفارش ميده، اين دفعه ساندويچيه ميگه: ميشه 100 تومن! يارو ديگه پاك شاكي ميشه و ساندويچ رو ميكوبه رو ميز داد ميزنه: اين چه مسخره بازيه دراوردي؟! ساندوچيه ميگه:آخه عزيز من،اين يكي مغز تركه، بايد 100 تا كله بشكنيم تا ازش يك ساندويچ دربياد!!
4- مامانه داشته واسه بچش لالايي ميخونده. بعد از يه ربع، بچهه ميگه: خوب مامان خفه شو ميخوام بخوابم!
5- از رشتيه ميپرسن: ممد آقا، بچه كجايي؟ ميگه: خودم بچه رشتم، ولي بابام بازار مشترك بوده!
ببخشید اگه تکراری یا بی مزه بود فقط خواستم که تاپیک بیاد بالا تا بقیه هم دست به کار بشن!
اینم چند لطیفه بی مزه دیگه!
1- تركه زنگ ميزنه فلسطين، ميبينه اشغاله! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
2- تركه كليدش رو تو ماشين جا ميگذاره، تا بره كليد ساز بياره زن و بچش دو ساعت تو ماشين گير ميكنن! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
3- عمليه شب جمعه نشسته بوده تو حياط واسه خودش بساط ميزوني جور كرده بوده و تو حال بوده، كه يهو يك توپ از آسمون مياد ميزنه بساط منقل و وافورش رو به گند ميكشه. خلاصه بدبخت صاب وافور همينجوري هاج و واج نشسته بوده داشته به شانس گند خودش لعن و نفرين ميفرستاده، كه يهو صداي زنگ در بلند ميشه و حالا زنگ نزن كي زنگ بزن! جناب عملي با هزار بدبختي، خودشو ميرسونه دم در، ميبينه پشت در يك بچه ده-يازده ساله واستاده، هي داد ميزنه: توپم...توپم! يارو خيلي شاكي ميشه، ميگه: اي بي ظرفيت! بابا خوب منم توپم... ديگه نميام كاسه كوزه مردم رو بهم بزنم كه! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
4-وسط اردبيل يه چاهي بوده، هي ملت ميافتادن توش،زخم و زيلي ميشدن. ميان تو شهرداري يك جلسه برگذار ميكنن كه واسه اين مشكل يك راه حلي پيدا كنن. يكي از مهندسا پا ميشه ميگه: يافتم! ما يك آمبولانس ميگذاريم بغل اين چاه، هركي افتاد توش رو سريع ببره بيمارستان. ملت همه هورا ميكشن..آفرين! ايول! دمت گرم! يك مهندس ديگه پا ميشه ميگه: الحق كه همتون نفهميد! آخه اينم شد راه حل؟! ملت ميگن، خوب تو ميگي چيكار كنيم؟ يارو ميگه: بابا تا اون آمبولانس طرف رو برسونه بيمارستان، كه بدبخت جون داده. ما بايد يك بيمارستان كنار اين چاه بسازيم، كه همه بهش سريع دسترسي داشته باشن! ملت ديگه خيلي حال ميكنن، كف ميزنن سوت ميكشن، كه ايول بابا تو چه مخي داري! يهو يه مهندس ديگه پا ميشه ميگه: الحق هرچي بهمون ميگن خر، حقمونه! آخه اين شد راه حل؟! اين همه خرج كنيم يك بيمارستان بسازيم كنار چاه كه چي بشه؟ مردم تعجب ميكنن،ميگن: خوب تو ميگي چيكار كنيم؟ يارو ميگه: بابا اين كه واضحه، ما اين چاهو پر ميكنيم، ميريم نزديك يك بيمارستان يك چاه ميزنيم! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
5-يارو داشته پسرشو در مورد ازدواج نصيحت ميكرده، ميگه: پسرم خواستي زن بگيري، برو از فاميل زن بگير.. ببين تو همين دور وبر خودمون، داييت رفته زن داييت رو گرفته... عموت رفته زن عموت رو گرفته... حتي خود من، اومدم مادرت رو گرفتم! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خوب چطور بود؟؟؟؟؟؟
به قزوينيه ميگن چرا زن نمي گيري. ميگه هنوز برادر زن دلخواهم رو پيدا نکردم
دعاي بدرقه قزويني ها: خودم پشتت، خدا پناهت.
قزوينيه ميره نماز جمعه از خوشحالي سکته ميکنه.
يه روز يه فرشته سراغم اومد و ازم خواست كه از بين گل و گلدون، يكي رو انتخاب كنم، من هم گلدون رو انتخاب كردم تا تو رو توش بزارم، آخه كودي بهتر از تو پيدا نميشه!