به کار خویش نپرداختیم، نوبت کار ******** تمام عمر، نشستیم و گفتگو کردیم
به وقت همت و سعی و عمل، هوس راندیم ******** به روز کوشش و تدبیر، آرزو کردیم
.
.
.
به عمر گم شده، اصلا نسوختیم، ولیک ******** چو سوزنی ز نخ افتاد، جستجو کردیم
تباه شد دل از آلودگی و دم نزدیم ******** همی به تن گرویدیم و شستشو کردیم
چو زورمند شدیم، از دهان مسکینان ******** به جبر، لقمه ربودیم و در گلو کردیم
ز رشوه، اسب خریدیم و خانه و ده و باغ ******** به اشک بیوه زنان، حفظ آبرو کردیم
از آن ز شاخ حقایق، بما بری نرسید ******** که ما همیشه حکایت ز رنگ و بو کردیم