به این نمیگن مشاعره...به این میگن کپی پیستنقل قول:
به نظرم قرار بود تا جایی که امکان داره اشعار به صورت کامل اینجا قرار بگیره !!!
Printable View
به این نمیگن مشاعره...به این میگن کپی پیستنقل قول:
به نظرم قرار بود تا جایی که امکان داره اشعار به صورت کامل اینجا قرار بگیره !!!
اگه چند پست اول رو مطالعه میکردین هدف این تاپیک رو متوجه میشدین
در همون ابتداها هم عرض کردیم که این یک مشاعره معمولی نیست
و سعی کنید
1: اشعار تکراری ننویسید
2: تا جایی که امکان داره اشعار رو کامل بنویسید
3: تا جایی که امکان داره نام شاعر هم قید بشه
4: زدن پستی عاری از شعر در تاپیک ممنون میباشد
ممنون میشم رعایت کنید
موفق باشید
واقعا ببخشید ...اصلا مطالعه نکردم
ولی الان تاپیک صفحه 2367 را پر کرده ...من باید تمام این صفحات را چرخ بزنم که شعرم تکراری نباشه ؟؟!
مورد 3 که ندیدم رعایت بشه ....
چه قوانین جالبی بود...من باید برم 4 تا نرم افزار نصب کنم و بیام مشاعره ...
چه جالب!!
يك شب به چشمهاي تو ايمان مي آورم
در راه سبز آمدنت جان مي آورم
در امتداد غربت اين جاده ها عزيز
ايمان به بي پناهي انسان مي آورم
گفتي كه قلب هاي پريشان بياوريد
باشد ، بروي چشم!پريشان مي آورم
عمري شبيه عابر اين كوچه هاي خيس
هر شب براي پنجره باران مي آورم
وقتي كه چشمهاي تو لبخند مي زند
از من تو جان بخواه ، به قرآن مي آورم
ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا
گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر
رکب مرکب عشقم ، غم دورانم نیست
عاشق آن نگه لعبت مخمور شدم
ساحل عیش و طرب همره دریای منست
من که سرگشته این محنت پرشور شدم
ساقیا ! دوره هجرت به سر آمد که کنون
راغب مژده وصل رخ پرنور شدم
بین مقصود و دلم نیست دگر راهی چون
من در این معجزه میکده منظور شدم
مرده را بهر چه ميپوشند چشم؟ آگاه باش
خاك، خلوتگاه اسرار است و ما نامحرميم
من و انکار شراب این چه حکایت باشد
غالبا ین قدرم عقل و کفایت باشد
تا له غایت ره میخانه نمیدانستم
ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست
گر چه شیرین دهنان پادشاهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست