راستی اون عکسو کس دیگه ای گرفته!
(فیلم بردار کس دیگه ای بوده)
Printable View
راستی اون عکسو کس دیگه ای گرفته!
(فیلم بردار کس دیگه ای بوده)
اول اینکه یکی از موضوعات تاپیک علم در برابر شبه علم هست پس بیخودی این مسائل رو پراهن عثمان نکنین....نقل قول:
2. من خیلی روشن گفتم که شما در پزشکی این گزاره رو مطرح میکنید: « قرص ایکس سبب 35% بهبود در بیماران میشه» ولی ازتون خواستم گزاره ای رو واسه فالگیری مثل این تعریف کنین ببینیم اصلا میتونین جای پایدارش کنین؟ شما دیگه واقعا بغل دست خدا نشسته اید و دارین ازون بالا نظرات بقیه رو تائید یا رد میکنین من میگم شما هم گزاره یا شرایطی رو واسه فالگیری بیار که قابل رد نباشه.....
1.راجع به شیادی یا اشتباه در پزشکی هم واقعا به ترکستان رفتید..........چه ربطی داشت؟ من دارم علم طب رو میگم..............حالا مثلا کسی ترمز ماشینش کار نکنه یا راننده بدی باشه .... فیزیک مکانیک میره زیر سوال؟؟؟؟ اینکه به مسئله شیادی در فالگیری اشاره کردم به این خاطر بود که عقیده دارم:
همه اش شیادی هست.....جوابهای درست هم کاملا اتفاقی هست.... ازین جهت اصلا نیازی به بحث اینکه مثال نقضش چیه ندارم........خواب دیدن و... هم همینطور ... حتی رویاهای صادفه هم همینطور (پدیده DejaVu)...
البته نتونستم گزاره ای رو پیدا کنم که بتونم مبحث فالگیری رو توش جا بدم!!!!!!! چون هر چه فکر کنی مثال «خشت بر آب است»
1و2: شما فالگیری رو یه علم تجربی میدونین؟ که فرد کاردان یا با تجربه میخواد؟ معلوم شد که شما دنبال این هستین که مسائل ماوراءالطبیعه رو به شکل غیر مستقیم با علوم متداول اثبات کنین... اگه آره که من حرفی ندارم
اگه نه شهودی میدونین؟ که این بحثش جداست..... ازینکه فالگیری رو با طب مقایسه کنین حالم به هم خورد:2: (واکنش احساسی بود)
شما واسه فالگیری معتقدید که افرادی کاردان وجود دارند که اینکاره اند و کسب تجربه کردند و خلاصه همونطوری که پزشک دانشگاهی هست این فالگیرها هم واسه خودشون قاعده و قانونی دارند که کار هرکسی نیست....ولی من همه اینا و همه مشتقاتشون رو شیاد میدونم (بهترین نمون هاش که نوستراداموس بود :2:)
پس به نظر میاد بحث نکنیم بهتره
2.همونجا در پست قبلی هم گفتم که مسائل بروکراسی یا ناکارآمدی های سیستمی یا نظام سرمایه داریو .... ربطی به بحث تا حد زیادی فلسفی ما نداره ولی خوراک خوبی هست واسه سفسطه های شما
3. بحثش مفصله منم در حدش نیستم که چرا؟ ولی همینقدر گفتم که من دلایل این اقبال رو جامعه شناختی، روانشناختی یا تاریخی و یا سیاسی میدونم (اونم ترکیبی از همه اینجا) حالا اینکه دقیقا چی ... اونو من جواب ندادم...کار من هم نیست که بخوام یه همچین بررسی جامعی بتونم بکنم......حرفم اینه که اون چیزکه که چیزها رو شکل میده...چیز عجیبی نیست!
ازین مبهم تر میشد ایده داد؟:31: ولی بهرحال ممکه ندونید ولی یه نتیجه از پیش تعریف شده در ذهن دارین اما اون نتیجه مورد علاقتون رو نمیگین ... هرچند حدس میزنم یه چیزی تو مایه های اثبات مسائلی مثل علوم غریبه هست...فالگیری.....جادوگری....... لهام و ..... (برداشت شخصی)نقل قول:
ایده نهایی من دادن نشانه هایی از زندگی عادی و معمولی خودمون هست که شاید تک تک به چشم نیان.اما وقتی که کنار هم قرار می دید حداقل شما رو به شک میندازه که احتمالا چیزهایی هست که من نمی دونم
مصداقها بودند.........benchmarkهای بحث.....نمیدونم ولی جائی یادم نیومده که گفته باشم با یوفو چیکار دارین؟ اگه هم بوده احتمالا سوءبرداشت شما بوده!نقل قول:
آخرالزمان! فالگیری! چه ربطی داشت؟
پاسخ زیاد هم برمیگرده به روش..........من سعی میکنم مستدل بگم و سعی میکنم جوانب کار رو هم تا حدی خاطرنشان کنم ولی میشه خیلی راحت دست کنم تو کیسه و هر بار طرحی نو دراندازم......خودم هم همیشه قاضی چون تعیین میکنم چی خوب هست چی بد هست...هرکی هم قبول نداره مجبور نیست گوش کنه....
1.همون جوابهای قبلی (منم نگفتم که جوابهای جامع بودند) ولی اینو روشن میکنه که جوابها توی این حوزه ها هستندنقل قول:
1- دلیل اینهمه علاقه مند به یوفو چه کنشی است؟
2-هیروگلیفها و اشیاء باستانی کشف شده که بسیار شبیه وسائل امروزی ماست از چه ناشی شده؟
3-ایده های ثابت و تکرار شونده در فیلمها و انیمیشن ها و داستانها اول بار از کجا آمده؟ آیا همه چیز باید تصادف فرض شود؟
2.اولا فقط یه کتیبه بود و دیگه هیروگلیف مشابه و مستند دیگه ای در کار نبوده (تا حالا) واسه اونم فرضیه های مطرح شده و من فرضیه های باستان شناس ها رو به خاطر support شدن توسط بسیاری واقعیت دیگر مصر باستان (سازگاری) معتبرترین میدونم و راجع به فرضیات دیگه که هیچکدومشون توسط واقعیتهای بیرونی حمایت نمیشند و سازگاری ندارند....بحثی نمیکنم...فعلا همون جواب آقای سیمور معتبرترین هست شما هم اگه قاضی نباشین....راجع به فرضیه های دیگه واقعیتهای حمایت کننده ازون فرضیه رو بگین تا رقیب فرضیه مطرح فعلی باشه....
3. باز هم همون سوال 1 هست. ولی به یکی از هزار عاملی که شاید درین مسئله دخیل بوده (بحث امدن ایده اولیه....سرآغاز) یکی این مسئله بوده درین جهانی که در قرون اخیر با شناخت کهکشان و حقیری زمین باعث عجب برخی انسانها شد این سوال قاعدتا ذهن ما رو مشغول میکنه که آیا ما در این وسعت بی انتها تنها هستیم؟ آیا در این همه کهکشان و در این همه منظومه های خورشیدی و این همه سیارات....موجوداتی دیگری نیستند؟ موقعی هم که جهان ما کوچیکتر ازین حرفها بود و خدا زمین را آفرید و بعد سقف آسمان را (آسمان به عنوان سقف) و چند تا ماه و ستاره رو هم روی سقف واسه تزئینش گذاشته بود...همین صور فلکی و نظم بصری آسمان ذهن بسیاری از انسانها رو مشغول کرده بود...........انسانها ذاتا کنجکاو هستند و دنبال ناشناخته ها هستند....انسانها ذاتا تخیل دارند و تخیل میکنند.....پس اینکه این ایده اولیه از کجا اومده از نظر من چیز عجیبی نیست...شاید کمی بیشتر راجع بهش فکر کنیم دلایل بیشتری رو پیدا کنیم
راجع به تکرارش هم کلی زمینه داره............این نیاز و این علاقه و کنجکاوی هست....بازار و زمینه روانی و جامعه شناختی و تاریخیش هم هست حالا چه جوری.....من نمیدونم نیاز به بررسی جامع داره..........فقط میگم پاسخ تو این مایه هاست
آیا میدونین که خیلی از افرادی که به خدا اعتقاد دارند دلیل باورشون بیشتر علاقه شون به وجود اونه و این علاقه یکی از مهمترین عاملها برای پذیرش و ایمان به اون هست..... توجه کنید که بحث من این نیست که مثلا خدا نیست و برخی دوست دارند باشه و چون دوست دارند میگن هست (سوءتفاهم)...بحث من اینه که خیلی ها چون دوست دارند باشه بهش اعتقاد دارند و همین واسه شون کفایت میکنه.....برهانهائی مثل برهان نظم هم بیشتر شبیه بازی میمونه......
حالا شما در پشت این ایده ها و تکرار اون چی میبینین؟ با اینکه بارها ازتون پرسیدم ولی نگفتین که خوب شما چی فکر میکنید؟
من که ربطش دادم به علاقه و تاریخ و روانشناسی و کنجکاوی ذاتی بشر و .... شما چی؟
واقعا من نمیدونم این بحثی که بین دو تا از دوستان شکل گرفته چه ربطی به موضوع تاپیک داره. خیلی خسته کنندست.!
آره قبول دارمنقل قول:
بحث:
1)دلیل ایجاد ایده یوفوها چی بوده؟
2)دلیل تکرار این مسئله چی هست؟
پاسخ من: در بخش آخر پست قبلی گفتم
حالا منتظر پاسخ روشن جناب mehdy2021 به این دو سوال هستیم.
---------- Post added at 02:25 AM ---------- Previous post was at 02:24 AM ----------
البته ربط که داره....ولی خسته کننده و دور باطله!
دوست من اجازه بدید بنده 4 اشکال شما رو از دیدگاه خودم به عنوان برادر احتمالا بزرگتر به شما عرض کنم:
1- از شیر مرغ تا جون آدمیزاد در پست شما یافت میشه.دوست عزیز از شاخه به شاخه پریدن هنر نیست.حالا یه وقتی یه مثالی آدم میزنه و کسی هم مناقشه نداره روی اون.... ولی حرفها و ذهن شما انقدر درگیر هست که ببنید لیست مطالبی که اصلا ربط نداره ولی شما تمام سعیتون رو می کنید ربط بدید: ماوراءالطبیعه - اقتصاد - خدا - آخرالزمان - خواب دیدن و رویای صادقه - برهان نظم - نظام سرمایه داری و ... هر کدوم از اینها برای بحثش یه تاپیک کمه . درسته در دنیا همه چیز به هم ربط داره ولی اینطوری جلو بریم که ...
البته من ادعایی در علم و دانش ندارم اما احساس می کنم شما بهتره از بزرگان و اساتید کمک بگیرید برای منظم کردن دانسته هاتون
2- سعی بر اقناع دیگران . در بحثها و مناظرات و ... دیگه این یه رویه مرسومه که طرفین نظرات خودشون رو میگن و قضاوت رو میزارن با خوانندگان.اما اصرار عجیب شما به اینکه از من درباره حرفی که قبلا زدم بپرسید و دوباره نظر خودتون رو در همون حد نه تکمیلی بازنویسی کنید جالبه
احتمالا این که میرید سراغ مباحث متفرقه دلیلش اینه که مغز شما هم میگه همش داره میشه تکرار چند پست قبل
بنده هم که هیچ ادعایی از ابتدا نداشته و ندارم و گفتم یکسری نشانه ها میدم.اینکه کی چطور ازش استفاده کنه به خودش مربوطه
3-پاسخهای خودتون رو غالب و صحیح می دونید در حالیکه فقط چند کلمه گفتید و نمی دونم چطور باید از صحتش مطمئن شد؟!
به هر حال اون چند کلمه رو دیدیم.اگر صحبت بیشتری دارید بفرمایید وگرنه اینکه در اون حوزه ها هستند یا نه یک بحث دیگریستنقل قول:
1.همون جوابهای قبلی (منم نگفتم که جوابهای جامع بودند) ولی اینو روشن میکنه که جوابها توی این حوزه ها هستند
نمونه های دیگه بدون هیچ دانش و اطلاعی:
نقل قول:
ولی من همه اینا و همه مشتقاتشون رو شیاد میدونم (بهترین نمون هاش که نوستراداموس بود )
4-حرف گذاشتن در دهن مخاطب ! این هم از همون روحیه علم زدگی ناشی میشه که باز مجبورم کردید از این کلمه استفاده کنم! به این دلیل که سعی می کنید هر چیزی با دانسته ها و پارامترهای بنیادی شما سازگار نبود به چیز دیگه ای ربطش بدید که بر ابهامات افزوده بشه
لازمه بگم چند بار به جای من نتیجه گیری کردید و حرفهای منو به چیزهای بی ربط ربطش دادید؟ خواستید همش رو نقل قول می کنم
بازم میگم این طریقه مباحثه تقریبا بی نتیجه خواهد بود مخصوصا اگر کسی دنبال بی نتیجه بودنش باشه
پس من رویم رو عوض می کنم.مطالبم رو میگم.بازخورها رو جمع آوری میکنم.سوالات رو هم یکبار پاسخ میدم و دیگه ادامه نمیدم.به هر حال منطقی ببینم از 2 حال خارج نیست.درست یا غلط . صحیحتر فازی ببینم که غلطها و درستهایی توش هست و هر عقلی مجازه که خودش تصمیم بگیره و نیاز به قیم و مه آلود کننده بحث نداره
امیدوارم که این صحبتها بر مبنای همون خط اول پست که گفتم تعبیر بشه.البته بعید میدونم ...
با تشکر
از تذکر شما تشکر میکنم!نقل قول:
من دو بار پیشنهاد دادم که بحثهای حاشیه ای در تاپیک نشه! و راهکار هم دادم:
1-
2-نقل قول:
باشه شما سوالاتون رو در یک پست و به صورت شماره بندی بزارین . بنده هم در یک پست به صورت شماره بندی پاسخ میدم.حرفام درست یا اشتباه دیگه از این شاخه به اون شاخه نریم.اجازه بدید هر کسی هم خودش در مورد پاسخها فکر کنه و به عنوان قاضی عمل نکنید
قبوله؟
اما متاسفانه ایشون فقط میگن داری در میری یا پیراهن فلانی ....نقل قول:
به هر حال شما دوست دارید مباحثی که اصلا مرتبط با تاپیک نیست رو ادامه بدید!
یه راه حل دیگه به ذهنم میرسه.میشه صحبتها رو دو قسمت کرد اگر مرتبط بود اینجا و اگر مرتبط نبود در پروفایل...
نقل قول:
اول اینکه یکی از موضوعات تاپیک علم در برابر شبه علم هست پس بیخودی این مسائل رو پراهن عثمان نکنین....
همونطوری که در پست پیشین گفتم رویه بنده عوض میشه و به هیچ وجه به این طرز بحث که هدفش فقط به حاشیه کشیدنه بحث و تاپیک هست ادامه نمی دمنقل قول:
شما یه سری واکنشهای تدافعی دارین مگه نه؟ هر چی که وارد میشه یا مسکوت میزارین یا بحث رو عوض میکنین....
اساس بحث بر پیش بردن هست...اینکه نمیخوام چیزی رو به کسی اثبات کنم ازین نظر بی معنی هست...
1. عزیز من اون شیر مرغ تا جون آدمیزاد مثالها هستند
2.سعی بر اقناع دیگران گفتید ولی توضیحاتی که دادین مبنی بر پاسخ های مستدل بوده.....یه بحث جه علمی چه فلسفی و چه حتی مذهبی باید با استدلال و توضیح باشه اینکه من یه چیزی بگم و شما یه چیز و این دو نظر هم با هم برخورد (تضارب) نداشته باشند که نشد بحث:31:.....نظرات و اندیشه ها باید به هم خورده و تراش بخورن....انتخاب ملکه زیبائی نیست که کسی کاری به اون یکی نداره و هر بیننده ای نظرشو بده....
حالا باز بیاین بگین از شیر مرغ تا جون آدمیزاد!!!!!!!!!!! اینا مثال هستند دوست عزیز نه موضوع بحث
3. چند کلمه نبود من گفتم پاسخ به این یه بررسی جامع تر میخواد و دانش بیشتر که کار من نیست اما من میگم پاسخ این تیپی هست
بحثش مفصله منم در حدش نیستم که چرا؟ ولی همینقدر گفتم که من دلایل این اقبال رو جامعه شناختی، روانشناختی یا تاریخی و یا سیاسی میدونم (اونم ترکیبی از همه اینجا) حالا اینکه دقیقا چی ... اونو من جواب ندادم...کار من هم نیست که بخوام یه همچین بررسی جامعی بتونم بکنم......حرفم اینه که اون چیزکه که چیزها رو شکل میده...چیز عجیبی نیست!
توی پست های قبل هم بازم گفتم اما:نقل قول:
باز هم همون سوال 1 هست. ولی به یکی از هزار عاملی که شاید درین مسئله دخیل بوده (بحث امدن ایده اولیه....سرآغاز) یکی این مسئله بوده درین جهانی که در قرون اخیر با شناخت کهکشان و حقیری زمین باعث عجب برخی انسانها شد این سوال قاعدتا ذهن ما رو مشغول میکنه که آیا ما در این وسعت بی انتها تنها هستیم؟ آیا در این همه کهکشان و در این همه منظومه های خورشیدی و این همه سیارات....موجوداتی دیگری نیستند؟ موقعی هم که جهان ما کوچیکتر ازین حرفها بود و خدا زمین را آفرید و بعد سقف آسمان را (آسمان به عنوان سقف) و چند تا ماه و ستاره رو هم روی سقف واسه تزئینش گذاشته بود...همین صور فلکی و نظم بصری آسمان ذهن بسیاری از انسانها رو مشغول کرده بود...........انسانها ذاتا کنجکاو هستند و دنبال ناشناخته ها هستند....انسانها ذاتا تخیل دارند و تخیل میکنند.....پس اینکه این ایده اولیه از کجا اومده از نظر من چیز عجیبی نیست...شاید کمی بیشتر راجع بهش فکر کنیم دلایل بیشتری رو پیدا کنیم
راجع به تکرارش هم کلی زمینه داره............این نیاز و این علاقه و کنجکاوی هست....بازار و زمینه روانی و جامعه شناختی و تاریخیش هم هست حالا چه جوری.....من نمیدونم نیاز به بررسی جامع داره..........فقط میگم پاسخ تو این مایه هاست
نظر شما در این مورد چیه؟
بار قبل هم گفتم شاید این بار دیگه جواب بدین ولی هر بار با بحث تو بحث آوردن از پاسخ طفره میرین من نمیخوام جواب جامع بدین فقط بگین نظرتون به شکل کلی چیه؟ اصلا هرچی تا حالا گذشته توی این بحثها رو فراموش کنین ولی فقط اینو جواب بدین:
بحث:
نقل قول:
1) دلیل ایجاد ایده یوفوها چی بوده؟
2) دلیل تکرار این مسئله چی هست؟
- امیدوارم این بار پاسخ بدین باقی قضیایا رو بیخیال
آقا بحث داغه من میترسم بیام وصل آتییش بگیرم:19:
چرا به نظر شما باید یوفو یه موجود 2 پا با چشم وزغی باشه؟
نمیشه چیزی خیلی خیلی کوچیکتر یا خیلی خیلی بزرگتر از چیزی که ما فکر میکنیم باشه!؟
شاید یوفویی که شاید شاید دیده بشه در آینده اندازه یه مورچه باشه!!! یا به بزرگی یه برج؟
چرا باید چیزی رو که نمیدونیم اندازه خودمون تصورش کنیم؟ مگه سیر تکاملی اونا مثل ماست با توجه به آب و هوا و زمان!؟؟؟
کلی گفتم!!
سوالای خوبیه و اینهم یکی از دلایلی هست که شما باید حتما خوب در موردش فکر کنی.اگر دقت کنی اکثرا الگوهای شبیه به ما دارن با بعضی تفاوت هانقل قول:
خود همین گویای این مطلب هست که !!! نکنه واقعا نویسندگان داستانها و سازندگان فیلمها به نحوی به موجودات ناشناخته دسترسی داشته و دارن :46:
1-یوفو یک کلمه جدیده و وجود موجودات ناشناخته وسیع تر و قدیمی تر از یوفو است.نقل قول:
1) دلیل ایجاد ایده یوفوها چی بوده؟
2) دلیل تکرار این مسئله چی هست؟
2-دلیل اینکه برخی با اطلاعات کم از هر شی نورانی عکس میگیرن و میگن بشقاب پرنده هست اینه که مجموعه ای از شواهد اینو بهشون میگه چیزی هست(که مخصوصا فیلمها و داستانها به این موضوع دامن میزنه)
اما شاید بعد از سالها نتونن حقیقت واقعی رو تشخیص بدن و سرشون به پرنده های نظامی گرم میشه