ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و ای مرغ بهشتی مه دهد دانه و آبت؟؟؟؟؟؟؟؟
خوابم بشد از دیده در این فکر چگر سوز
که آغوش که شد منزل آسایش خوابت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
Printable View
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و ای مرغ بهشتی مه دهد دانه و آبت؟؟؟؟؟؟؟؟
خوابم بشد از دیده در این فکر چگر سوز
که آغوش که شد منزل آسایش خوابت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تخته بند تني، چه جاي شكيب؟
بدر آي از سراچه ي تركيب
مشرق و مغرب است هر گوشت
آسمان و زمين در آغوشت
تا نيارايد گيسوي كبودش را به
شقايق ها
صبح فرخنده
در آيينه نخواهد خنديد
دل خورشيد نيز مايل اوست
زان كه اين دانه پاره ي دل اوست
دانه از آن زمان كه در خاك است
با دلش آفتاب ادراك است
تو ای مادر پاکی چرا روتو گرفتی
یا دست به سینه داری
یا که پهلوتو گرفتی
شدی پیر و شکسته تو سن نوجوونی
چرا برای مرگت تو داری دعا میخونی
همه گلهای عالم برای تو جون میگیره
هرچی عاشقه تو دنیا واسه عشق تو میمیره
خاک چادر تو بی بی برتر از خاک بهشته
خدا از خاک کف پات گل کعبه رو سرشته
کاشکی آدما بدوونن برتر از فرشته هستی
برتر از هرچی تو عالم که خدا سرشته هستی...............
یارب آن زاهد خودبین که بجز عیب ندید
دود آهیش در آئینه ادراک انداز
ز نارسایی ِ فریادِ آتشین فریاد
که سوخت سینه و فریادرس نمیاید
به رهگذار ِ طلب آبرویِ خویشتن مریز
که هم چو اشکِ روان باز پس نمیاید
در چمن پروانه ای آمد، ولی ننشسته رفت
با حریفان قهر بیجای توام آمد به یاد
در مقامات طريقت هر كجا كرديم سِير
عافيت را با نظر بازي فراق افتاده بود
ساقيا جام دمادم ده كه در سير ِ طريق
هر كه عاشق وش نباشد، در نفاق افتاده بود
دردا که تا بروی تو خندیدم
در رنج من نشستی و کوشیدی
اشکم چو رنگ خون شقایق شد
آن را بجام کردی و نوشیدی
چون نام خود بپای تو افکندم
افکندیم به دامن دام ننگ
آه ... ای الهه کیست که میکوبد
اینه امید مرا بر سنگ ؟