داشتم موهای یه پسر کوپیک رو بغل دسته کامپیوتر مرتب می کردم ، بعد دستم اشتباهی رفت لای موهاش و موهاش به هم ریخت.
یهو بلافاصله از روی کیبورد Ctrl + Z زدم که به حالت قبل برگرده ...
Printable View
داشتم موهای یه پسر کوپیک رو بغل دسته کامپیوتر مرتب می کردم ، بعد دستم اشتباهی رفت لای موهاش و موهاش به هم ریخت.
یهو بلافاصله از روی کیبورد Ctrl + Z زدم که به حالت قبل برگرده ...
البته اين سوتي به پاي پيشكسوت هاي سوتي نمي رسه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ولي با اين حال تعريف مي كنم
چند ساعت پيش كلي شيك كردم تا برم عكاسي عكس بندازم
خلاصه رفتم توي عكاسي نشستم و عكاسش هم يك خانم بود
ديدم اين هي داره من نگاه ميكنه و نيشش هم تا بنا گوش بازه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با خودم ميگم
خدايا يعني چي شده ، اين چرا اين جوري من رو نگاه ميكنه
يقه ام كجه ، لباسم رو پشت و رو پوشيدم
شايد هم نكنه خيلي ديگه خوشگل شدم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خلاصه من اون موقع نفهميدم چي شد
امدم بيرون تا منتظر شم عكس رو چاپ كنه
همين كه امدم بشينم ديديم زيپ شلوارم تا پايين بازه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اينم يه سوتي تصويري ديگه: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پست شماره 616 خود سوتي [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پست شماره 617 توضيح من در مورد سوتي محمد خان [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با سلامنقل قول:
نوشته شده توسط Mahmoud66
دمت گرم عجب چیزی ولی حالا خوبه که عکس کلی نمیداختی
فقط از صورت بود
اگه کلی بود احتمالا زوم میکردم رو زیپ!!!!
امروز ديگه سوتي ميدادم پشت ِ هم
صبح کله سحر ساعت 11 از خواب بيدار شدم از خونه اطلاع دادن که زنگ بزن تعميرگاه مجاز بيان تيلفيزيون روشن نميشه بنده هم 118 رو گرفتم گفتم سلام
تلفن و ادرس ِ تعميرگاه فلان ميخواستم
زنه هم (اوني که اونور ِ خط بود) گفت کجا هست ؟
گفتم خانوم اگه ميدونستم کجاس که به شما زنگ نميزدم !!! مگه 118 نيست ؟
- نخير اينجا 110
شرمنده خداحافظ
بعد واسه خريد رفتم بيرون يه مشت خرت و پرت خريدم اومدم به سادگي در صندوق
رو باز کردم همه رو چپوندم توش اومدم بشينم که گورم رو گم کنم ديدم يه مرتيکه
تاپاله نشسته پشت ِ فرمون و داره کر و کر به من ميخنده با يکم دقت بيشتر فهميدم
ماشين ِ بنده ماشين جلوييه
----
يه سوال:من چرا انقدر ماشينمو اشتباه ميگيرم؟ دكتر بايد برم
x-boy جان اين چند روزه سرت به جاي نخورده [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اينقدر داري سوتي ميدي ؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فكر كنم خورده چون يه زره غير عادي شدم :laughing:
یه رگم تقریبا به اون جا میخوره!!! :blink: :blink: :blink:نقل قول:
نوشته شده توسط WooKMaN
خوب چه خبر از 30متری؟؟نوبهار؟؟؟
با سلام
سوتی منم بخونید ببینید باحاله یا نه.
با رفقا رفته بودیم خارج شهر و صفا.دیدیم تو یه چاله یه سگ سفید کوچولو و ناز خوابیده.
منم کرمم اوت کرد و این یارو سگه رو با سنگ زدم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .رفیقم گفت حیوون به این
نازی رو برای چی میزنی.من بازم یه سنگ برداشتم که دیدم سگه بلند شد.
خدایا این دیگه چی بود.غول بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .چون تو چاله بود ما هیکلشو ندیده بودیم.
گفتم بچه ها فرار کنین سمت ماشین که الان ......مونو جر میده [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .سگه انداخت دنبالمون.
نمی دونم چطور به ماشین رسیدیم و فرار کردیم ولی با خودم عهد کردم دیگه سگ ازاری نکنم.
رفقا هم منو بخشیدنو هر چی فحش بلد بودن بارمون کردن.
اینم از سوتیه من.البته مثله رامبد و شهریار و سینا نمیشه.مخلص بروبچ.
با سلام
سوتی خیلی ضایع از من
من همش درگیر این پیش بینی هستم
اینجا رو ببینید
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پیش بینی بابام گفت اینا 4-1 میشن
منم گفتم خوب دیگه برزیل با اختلاف 3 گل می بره
بعد بس که گیجم زدم 3-0 ژاپن
تروخدا شانسو میبینی
چاكرتم....باحال بود.راست ميگه آخه...تو خودت خوشت مياد بري يه جا بشيني...بي آزار..يكي بياد آنچنان برنه تو گوشت كه ربت رو ذكر كني؟حالا نه 1 بار..3-4 بار؟نكن بچه...!!!!!!نقل قول:
نوشته شده توسط MR.Punisher
سلام ، چطورید ؟
ببینم ، تا حالا شده وقتی دارید تلویزیون نگاه میکنید ، سرتونو بچرخونید تا اونور تصویر رو ببینین ؟ نه ؟؟
مال من که خیلی اتفاق افتاده !
يه سوتي اساسي...البته به من چه!!!!
يه 1-2 ماه پيش با يكي از دوستام رفته بوديم Disco (بابا هيچ چيز خاصي نيست به خدا...من كه بيليارد بازي ميكردم...او آبكي ميخوردم...اونم همينطور!).
خلاصه...يهو احساس كردم يه بوي بدي مياد.... :puke: :puke: :puke: :puke: :puke:
يهو برگشتم به اين دوستم فرهاد گفتم:::كدوم مادر(ْْْ××××) گ و ز ي د ه ؟
يهو ديدم يه تعيير رنگ داد .
خلاصه بعد از اين كه ديد من هي دارم مادر يارو رو ميندازم رو درخت...برگشت گفت::: حالا ما يه بار تو عمرمون (همون حرف بالايي)...چقدر مادر ما رو(ْْ××××).
:blink: :ohno: :ohno: :ohno: :ohno: :blink: :blink: :sad:
من فقط فرار كردم از ديسكو و اومدك بيرون.ديدم داره مياد دنبالام.سر عتم رو بيپتر كردم.
يهو گفت...ا ح م ق بيا بابا كجا ميري آخه...تقصير تو نبود كه..تو كه ميدونستي و از اين حرفها.
از اون جراين به بعد هر چند روز يه بار بهش زنگ ميزنم و منگب معذت ميخواهم.اونم ميگه خقه شو!!!!
:blush: :blush: :blush: :blush: :blush:
حال كردين؟..الان وقت نيست..وگرنه يه سوتي امام واستون مينوشتم حال كنين.
من احتمالا‘‘ تا 2-3 روز آينده نميام.
خودتون ديگه رعايت كنين!!!!
يا حق ;)
خوب من (هم كه يه هفته اي به خاطر رسيدن به كارهاي خودم و بعضي دوستانم مهمونم ) مي خوام چند تا ز سوتي هاي ذوران طفوليتمو براتون بگم ....
اقا ما اول دبيرستان بوديم . بچه مثبت و شلوغ . ما يه 5 تا رفيق بوديم كه اين 4 تاش.ون از اون ناتوها و پدر سوخته و زير اب زنو(جالب انكه بچه درس خونم بوديم و جزو ممتازين مدرسه .) ... اينا بودن . عارضم خدمدتون كه ما هر از چند گاهي از مدرسه ميزديم بيرون موقعي كه زنگ تفريح بودو اينا . بقل مدرسه ي ما سمت چپش اينور خيابون :blink: ي هدكه روزنامه فروشي بود . كه ما اونجا تلپ ميشديم و روزنامه و اينا م يخونديم . از قضا . اين دوستان نا باب . هم بودن با من . گفتن . هوي حسين بيا اينجا وايستا دوتا دختر بچه دارن ميان كمي كرم بريزيم بخنديم :blink: ... منم :evil: :evil: :evil: . گفتم باشه . نگو كه اينا منظور شووم داشتند :blink: . اقا ما رفتيم . اين پاده رو هه بسته شد . دوتا دختر فينگواو داتند رد ميشدند . اقا از من اومدن رد شن . منم ديدم اهه :eh: انگار نه انگار . تيكه ها پرونده شد الته نه از طرف من . بعدش نه اينكه من مظلووم تر بودم :wub: :whistle: اومدن از كنار من رد شن يه چيزي گفت . اون كوچولوهه . من برگشتم نيگاش كنم :blink: اقا اين فكر شووم كرد :hmm: :thumbsdow دختر سرشو بالا كرد . منم سرمو پايين . يك دوم من بود با ارفاق (كلاس اول راهنمايي اينا) :eh: بعد رو به من كرد با صداي بلند گفت مي خواااااي :blink: :jealous: :jealous: من كپ كردم . يه لحظه هنگ كردم مغزم قفل كرد .... بعد هي من عين چراغ راهنما سبز و قرمز و ابي و بنفش و صورتي (رنگين كمون شونصد رنگ شدم :blink: ) بعد يه لحظه كلمه رو بالا ووردم ديدم هيچكي نيست . اسبا رفيقام الفرار . بعد ديگه شهادتين رو خوندم . اونجا هم 4 تا ادم بزرگ (خو اون موقع ادم بزرگ بودن ديگه) ريشو :thumbsdow داشتن نيگاه م يكردن.. منم .... ديگه جان به جان افرين تسليم كردم . دختر زرتق همينطوري منو ميخ كرده بود م يگفت م يخواي مي خواي :blink: :blink: :blink: . بعدش رفيق فسقلش دستشو گرفت گفت بيا بريم اييييييش . :puke: . اووه رفتن . منم همي جان سالم بدر بردم اما دوستان نه :grrr: :devil: :wac: :thumbsdow همي ياد گرفتن كه ديگه منو قال نذارن ....
سوووتي بعدي من البته مال موقعي هست كه فقط 2 سال داشتم ( جدي خيلي با هوووووش بو دم و حراف . حيف كه دارم حروم ميشم ) . خانواده تعريف مي كردند كه روزي از روزها ما رفته بوديم دريا . خوب من با برادر بزرگترم با مادرم رفته بوديم كه بريم شناااااا تو طرح خانووووما :blink: :whistle: :thumbsup: :thumbsup: :wub: :eh: . اقا برادرم در جا پريد رفت تووو . منو ميگي تا رفتم تو ديدم كه زنا لختن . گفتم مامان من نمييام زنا لوخن :blink: :thumbsup: :thumbsup: :laughing: به خدا مادرم تعريف ميكرد كه من هي دستتو ميكشيدم بيايي تو تو نمي اومدي اخرشم نيومدي ديگه زهر مارمون كردي . رفتي پيش بابا ت :blink: . حا كردين من چقدر با خدا بودم :cool: اون موقع هم چپ نداشتم زنا رو لخت ببينم ( ولي حيف به جوو خودم اگه الان بشم هموون 2 سال به كمال شوووق ميرم تو .. :evil: :evil: :evil: چه حالي وده اب بازي :laughing: :laughing: :laughing: )
اينو بگم كه سوووتيي من 1000در 1000 واقعيه . اينو جدي و بدون شوخي ميگم . حال كنيد درك ما رو . شما بچه بودين به لواشك م يگفتين لاف دوشك . اون وقت ما نامحرم نمي ديدم
بابا تقريبا همشهري خووووبي ؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط shahabmusic
احتمالا وقتي كرمانشاه ميومدي پاتوقت سي متري بوده نه ؟؟؟؟؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خوبه سر جاشه سلام داره خدمتتون [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مرسي مستر جان [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط Master
نگفتي مياي يه گاو يا گوسفندي جلو پات قربوني كنم جيگر [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
والا من هر موقع اومدم کرمانشاه جز مسخره کردن چیزی از همشهریام ندیدم!!!همیشه مسخرم می کردن.نقل قول:
نوشته شده توسط WooKMaN
راستی یه تاپیک بزن خاطره توش بنویسیم.
سلام بر علمای اعلام و حجج اسلام
این سوتیه من بر می گرده به 4 ماه قبل.یه شب دعوت بودیم خونه عموم.
عموم هم ادم خشکی هستش. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] شب ساعت 12 بود.
همه خواب بودن.من و ÷سر عموم(ببخشید p ندارم)داشتیم جک +18 می گفتیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من گفتم ترکه داماد امریکایی داشته.شب میره به زنش میگه میبینی دامادمون چقدر مراعات مارو میکنه.
واسه اینکه ما بیدار نشیم به دخترمون میگه ساک ایت(s*ck it) [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هر دو ترکیدیم از خنده.یهو دیدم یکی زد رو کتفم.برگشتم دیدم عمومه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .
بعد به من گفت ساک ایت بابا همه خوابن. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هر سه نفر از خنده چسبیدیم به سقف.اینم از سوتی من.
مخلص Man Hunter عزیز.
مرسي پانيشر.قشنگ بود...
حالا ...ايت,چون سر كلاسم!!!!!!!معلم گير ميده كانكت نشيد.!!!!>>>با اين ميگن آدم سو استفاده چي!!<<<<
خوش باشي.نوكرتم.
يا حق ;)
سلام بر علما و فضلا
خونه داییم یه گربه داشت که خیلی سیریش بود.هر چی اینو دور می کردیم بازم می اومد.
یه بار داییم اینو برد خارج شهر ولش کرد اومد.برگشت گفت راحت شدیما.بعد از چند روز دیدیم باز برگشته.
با داییم اینو گرفتیم انداختیم تو گونی و بردیم یه جا و من گونی رو برداشتم ÷رتاب کردم یه جایی.(ببخشید p ندارم)
یهو دیدیم صدای جیغ زن اومد و یه سیبیل کلفت از یه خونه اومد بیرون و گفت بی همه چیزا چی انداختین
تو دیگ رب [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .تازه فهمیدم گربه رو انداختم تو دیگ رب این هیولا.
خلاصه من و داییم یه کتک سیر خوردیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
داییم هم یه کتک سیر به من حیوونی زد و رفتیم خونه.تو حیوون ازاری تجربیت زیادی دارم.
منتظر سوتی های بعدی من باشین.
شهریار جون نوکرتم.دوست دارم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تودانشگاه بودیم.یه استاد نقشه کشی صنعتی داریم که خیلی متشخص و باکلاسه. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بنده خدا کچله.منم با بچه ها داشتیم چرت و ÷رت میگفتیم تو کلاس.گفتم بچه ها من این ترم نقشه کشی می افتم.
بچه ها گفتن چرا؟گفتم اخه نمی تونم از استاد سوال کنم.بچه ها گفتن برای چی؟منم گفتم اخه نور کلش چشمو میزنه.
بچه ها نخندیدن.گفتم چرا نمی خندین نامردا .ضایع نکنین.یهو دیدم استاد تو کلاسه.
تو اون لحظه میخواستم بمیرم و اینجوری ضایع نشم.خلاصه استاد نامردی نکرد و منو اون ترم با 9.5 انداخت.
منتظر سوتی های بعدی باشین.از Wookman به خاطر راه انداختن این تا÷یک تشکر میکنم.
سلام علما
این سوتی برمیگرده به دوران بچگیم.داشتیم صبحانه می خوردیم.فامیل هم خونه ما جمع بودن.
بابام به من گفت به مادر بزرگت بگو کتری و قوری رو هم بیاره.منم رفتم گفتم مامان بزرگ اگر اومدی
اون قرتی و کوری رو هم بیار.همه زدن زیر خنده و من هم ضایع شدم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .بابام گفت خوب شد نگفتم
کف گیر بیاری.منتظر سوتی های بعدی باشین.
با سلامنقل قول:
نوشته شده توسط MR.Punisher
بابا دستت درست ماشاالله همه فعال شدن
منتظریم
قربونت سینا جون.مخلصیم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يك سوتي جالب بچه ها.
قضيه از اين قرار بود كه يك روز در دانشكده كلاس ما در سايت كامپيوتر برگزار مي شد و من هم تنها پسر در كلاس بودم. يكي از دختر خانوماي گل از صندليش بلند شده بود و داشت كارهاش رو به دوستاش نشون مي داد و با آب و تاب راجع به اونها توضيح مي داد. دور و برش هم شلوغ بود. منم گيج و گول بدون توجه رفتم و روي صندليش نشستم و اونم متوجه نشد. بعد از چند دقيقه احساس كردم يك چيز سنگين افتاد روم. به خودم اومدم ديدم خانوم خانوما تو بغلم نشسته. نگو به هواي اينكه صندليش پشت سرشه خودشو ول داده رو من. هنوزم وقتي همديگه رو مي بينيم نمي تونيم خندمون رو كنترل كنيم. ميگن آب نطلبيده مراده. به نظر شما بغله نطلبيده چيه؟!!!!! :biggrin:
ميشل = متخصص سوتي گرفتن از دخترها
سلام
اقا ما یه ÷سر عمه داریم خیلی باحاله.این سوتی ماله بچگی هاست.
این بنده خدا بچه بود عادت داشت شیرجه میزد تو متکا.متکاش هم بزرگ بود.
یه روز رفته بودیم خونشون که متکاشو اورد و شیرجه زد توش.
بعد گفت می خوام یه شیرجه خفن بزنم.رفت ته حال ایستاد و با سرعت شروع کرد به دویدن.
منم شیطون رفت تو جلدم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .این با سرعت اومد و شیرجه زد.
در همین حال من متکا رو از زیرش کشیدم و اون بنده خدا با مخ خورد تو فرش و بیهوش شد.
رفتم بالاسرش و صداش کردم.دیدم جواب نمیده.ترسیدم.به بابام گفتم بابام اومد بردیمش بیمارستان.
خلاصه بخیر گذشت و اون شب از بابام یه کتکی خوردم که تا اخر عمر فراموش نمی کنم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .مخلص همتون
با سلام
دعا کنید ما هم بریم دانشگاه اگه رفتیم احتمالا از این سوتی ها زیاد می دم
دست پانیشر جان و میشل جان درد نکنه
اي ول پانيشر.حالا من::
آفا...يادم هست اون موقع ها كه تازه فيلم سينمايي كلاه قرمزي اومده بود...من و دوستام رفته بوديم(مال حد.دا‘‘ 10 سال پيش هست).
شب هم رفتيم خونه اين دوستم كه با هم بازي كنيم(اون موقع 3 دبستان بودم).
باباش از سر كار اومد.يهو من و اون با هم گفتيم:::
سلام الاغ عزيز...حال چطوره...؟خوب و ......!!!!!!
يهو باباش نه گذاشت,نه برداشت,...من رو پرت كرد از خونه بيرون.يه فصل هم اين رفيق ما رو زد كه فردا نيومد مدرسه,پس فرداش با چل و چال زخمي اومد.گفت بابام گفت:اين همه پول ميدم بري سينما آخرشم بهم ميگي الاغ؟
بعدش منو زد(من رو....من بدبخت..يعني شهريار رو!!!!).گفتم نزن...گفت بابام گفت تو رو هم بزنم.
چون خودش دست رو بچه بلنو نميكنه...گفتم از زير چشمت پيداست بدبخت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!11
رفتم واسه بابام تعريف كردم...گفت ابلحه..آبروم رو بردي.فقط همين.بعدشم گفت بيا شام بخور(آخ جون!).
خوش باشين.
يا حق ;)
با سلام
سوتی داد معلمون سر کلاس زبان
کلاس ما مختلط بود
سر جلیه امتحان بودیم داشتیم می نوشتیم منم هیچی نخونده بودم
بعد کلمه expert رو دیدم هر چی فکر کردم دیدم نمی دنم یعنی چی؟؟
بعد از نیم ساعت فکر کردن گفتم بیا از معلم بپرسیم معلمون هم یه دختر خانومیه مانکن و ناز
خلاصه من دیدم معنی export رو می دونم چیه
گفتم خانوم ببخشید export یعنی صادرات؟؟؟
گفت اره
گفتم خوب expert یعنی چی؟؟؟؟
گفت؟ماهر
تا اینو گفت یهو کلاس رفت رو هوا یهو دید چه سوتی داد معنی کلمه رو تو امتحان اومده بود گفت اونم خیلی راحت برای همه بچه ها
خلاصه کلی بچه ها از من تشکر کردن از جمله دخترا گفتن حال دادی
ولی معلم گفت این ترم می ندازمت ولی دمش گرم با نمر 96 قبول شدم
با سلامنقل قول:
نوشته شده توسط Man Hunter
شهریار جان من اینقدر خاطره از این کلاه قرمزی دارم که نگو
حالا شد میذارم ولی بعضیاش ابروریزیه زشته
بازم سلام
تو دانشگاه یه رفیق دارم فامیلیش عربه.خیلی اهل حاله و با حاله.یه روز داشتیم تو
دانشگاه با نی نوشابه می خوردیم.یه دختره اومد که رفیقم باهاش کل کل داشت.
رفیقم به دختره گفت با عرب جماعت کل کل نکنا من عربم.منم زدم زیر خنده. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دختره بلند به من گفت خفه شو و نوشابتو میک بزن.منم قاطی کردم.
بهش گفتم باشه ولی تو هم بیا...... میک بزن بیکار نباشی.دانشگاه ترکید و همه بهش میخندیدن.
بعدش مارو بردن حراست و سرویسمون کردن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اگه بی ادبی بود ببخشید [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .مدیرا یه وقت منو بن نکنن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ما یه مرغ مینا داریم.نمی دونم از کجا یاد گرفته تو قفس ÷شتک بزنه.
یه روز کرم ما اوت کرد و میله قفسشو بردم ÷ایینتر.این بدبخت هم
اومد ÷شتک بزنه که با مغز خورد کف قفس.تا شب گیج بود حیوونی.
مخلص اقا سینا وشهریار جان که به ما لطف دارن. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با سلامنقل قول:
نوشته شده توسط MR.Punisher
مرغ مینا یعنی چی من نفمهمیدم والا
اخه الان مخم تاب ورداشته
؟؟؟
سلام سینا
مرغ مینا یه ÷رنده سیاه رنگ و فوق العاده باهوشه.هر کی دفعه اول ببینش
فکر می کنه زاغه.این ÷رنده تو تقلیده صدا بی نظیره.سوت می زنه.
ازادش که می کنم میره ÷شت ÷نجره و صدای ÷رنده های دیگه رو تقلید می کنه و گولشون میزنه
خیلی زود کارها رو یاد میگیره.هوشش خداست لامصب. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام
یه روز یه مهمونی خانوادگی داشتیم.منم داشتم مخ یکی از دخترای فامیلو تیلید می کردم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بابام بیرون داشت یه قطعه رو سوهان میزد تا تخت بشه.اون قطعه جزو ÷روژه من بود.
بابام اومد به من گفت کاظم ببین این قطعه خوبه یا نه؟
منم بلند گفتم بابا یه خورده بیشتر بزن.این که هنوز سرش گرده.یهو دیدم همه از خنده بیهوش شدن.
من شدم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بابام شد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بابام به من گفت خاک بر سرت با این حرف زدنت.
ابروم رفت.خیلی ضایع شدم.خدا نصیب نکنه. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوستان مثل اينكه قصد منفجر كردن تاپيك رو دارن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از همه ممنون [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام
همین الان یه سوتی دادم خدا.
تلفن خونمون زنگ زد .من تا شماره رفیقم رو دیدم گوشی رو برداشتم و بی مقدمه
گفتم سلام عمه ی فلان فلان شدت خوبه؟ بعد دیدم یه صدای کلفتی گفت سلام
میرسونه.من بابای فلانی هستم.فلانی اونجاست.من خودمو خیس کردم.
گفتم ن ن ن نن ن نه.بابای رفیقم گفت اول ب÷رس یارو کیه بعدش خارمادر یارو روهوا کن.
خیلی ضایع شدم.من ادم بشو نیستم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وای آقا دمت گرم خیلی خندیدمنقل قول:
نوشته شده توسط MR.Punisher