فرق من و او
بین اینجانب و اون حاجی فلان فرقی عظیم // بوده است از ابتدا وز روزگاران قدیم
بنده مفلس فی امان الله و او سر شار وتوپ// او بُود خوشحال و من بادرد و غم باشم ندیم
جیب هایم لانۀ انواع و اقسام مگس// باشد آگَه از حساب بانکی اش اوسا کریم
خانه اش شمران و ویلای شمالش رامسر// لانه ام دروازه غار از سالها آنجا مقیم
او خورَد استیک و پیتزا من خوراکم اشکنه// اوروَد هند واروپا من سوی شابدولعظیم
او به ِدر رفته است از دستش حساب بانکی اش// فوت آبم من بدهکاری خود به مش رحیم
من ندارم از برای قبر خود متری زمین// بُرج وویلاهای او باشند برجا و قویم
روزها با خط یازده می روم دنبال کار// خودرو او پاترول و بنزِ الگانسی عظیم
قار وقوری در شکم دارم زفرط گشنگی// معده اش آرامگاه جوجه و گوشت و حلیم
بس که در کارش بود کَلّاش ومکار وزرنگ// خُرد باشد نزد او اعمال شیطان رجیم
الغرض من مانده ام حيران كه آيا آدمم ؟// من که دارم دردهای کهنه و سخت و الیم
گفت «جاوید» از برایم شعرکی طناز و ناب// تا شوند آگه همه از روزگار این یتیم