پیرمرد خطاب به شاگردش می گه : اگه نمیخوای با او دست بدی ، روی زانو بیافت !
یعنی : او اینقدر فرد با قدرتی هست که یا باید دوست او باشی یا بنده اش !
سریال جَنگ پول
Printable View
پیرمرد خطاب به شاگردش می گه : اگه نمیخوای با او دست بدی ، روی زانو بیافت !
یعنی : او اینقدر فرد با قدرتی هست که یا باید دوست او باشی یا بنده اش !
سریال جَنگ پول
k
+:You said I was very special to you.
- : You were.
+: Yeah, me and three other women.
- : I said you were special, not unique.
two and half man
+ بینم دکتر، تو تا حالا شنیدی میگن هرچی خدا بخاد همون میشه؟
- آره شنیدم...
+ پس حالا اینم بشنو: هر چی زن بخاد همون شده...
- ببخشین من منظورتونو نفهمیدم..
+ زکی... خودمم نفهمیدم... :31:
...ستایش...
مستشار: بسیار خب. کاری ندارین با من؟
صدراعظم: کجا؟ مرحله بعدی نقشه رو بگو.
مستشار: مرحله بعدی باید غوله رو بکشی! خب؟ شما تا همین جا سیو کن من برم پهلوی قبله عالم ببینم چه خاکی باید تو سرم بکنم!
صدراعظم: الآن پیش اون نرو. اون غول مرحله آخره!
قهوه تلخ
نازخاتون : مستشار شما 3 کار اشتباه کردی
یک من به دروغ گفتی ،دو و سه :31:
قهوه تلخ
مستشار: ببینید. در سال نو شکوفهها میشکفند، غنچهها باز میشند و پرستوها به لانه بازمیگردند و میخونند.
جهانگیر شاه: آو! اینایی که گفتی پسرزان؟!
مستشار: کیا؟
جهانگیر شاه: همین غنچه و پرستو و بچهها دیگر!
قهوه تلخ
رضا(حامد بهداد):نا رفيقي ديدم عزيز ، نا رفيقي از كسي كه قسم راستم بود. وگرنه مريض نيستم كه تو اين دنياي كثافت ، طلاي رفاقتُ بدم به مس بي كسي.
سايه آفتاب
Supernatural S06E20:
در این دیالوگ کستیل داره داستانش رو روایت می کنه و توی این داستان با ریچل داره صحبت میکنه.
Rachel:What does God want?
Castiel:God wants you to have freedom
Rachel:But what does he want us
to do with it?
Castiel:"If I knew then
what I know now...
I might have said..."
"It's simple.
Freedom is a length of rope.
God wants you
to hang yourself with it."
-------------
ریچل:خدا چی می خواد؟
کستیل:خدا می خواد که شما آزادی داشته باشید.
ریچل:ولی از ما می خواد باهاش چیکار کنیم؟
کستیل:(اگر اون موقع چیزی رو که الان
می دونم،میدونستم ممکن بود بگم:
"ساده است.
آزادی یه طول طنابه،
خدا می خواد خودتون رو باهاش دار بزنید")
موفق باشید.
Mia: Well, just so you know, I'm not
with you for your house or your money.
میا : فقط برای اینکه بدونی،من نه برای پولت با توام نه خونتCharlie : So it's the car.
چارلی: پس برای ماشینهMia: Why would I care about your car?
میا : چرا باید ماشینت برام مهم باشه؟Charlie : It's an $80,000 Mercedes.
چارلی : چون این یه مرسدس 80000 دلاریهMia: Yeah, so? What does it do
that other cars don't do?
میا: خوب چی کار میکنه که ماشینای دیگه نمیکنن؟Charlie : It costs $80,000
چارلی : قیمتش 80000 دلاره!_____________
+ : So, dear...
Jake : What?
+ : Do you see anything you like?
I don't know. What's venison?
+ : Deer.
Jake : What?
+ : Deer.
Jake : What?
+ : Deer. D-E-E-R.
Jake : What? W-H-A-T.
+ : What's wrong with him?
Alan : Jake, it's... It's the deer،in the forest, like... Like Bambi.
Jake : Oh, cool, let's eat Bambi.
two and half man
بابا اتی: خیلی دختر خوبی بزرگ کردیا، بانو، گل، زیبا، خوش صحبت، کدبانو، مثل خر کار میکردیا! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بابا شاه: قلبیم، قلبیم!
بابا اتی: بابا تو اعصاب نداری امروزا! زیاد رو فرم نیستی. بذار من فردا میام راجع به اسم بچمونم با تو حرف میزنم! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بابا شاه: گمشیوویویایااااا! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بابا اتی: نه! چه اسم بدی انتخاب کردی! گمشییییااااا!...اصلا!.. گمشیه! بیا اینجا! نه اسم خوبی نیست! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]