کسی ما را نمی جوید.
کسی ما را نمی پرسد.کسی تنهایی ما را نمی گرید.
دلم در حسرت یک دست
دلم در حسرت یک دوست
دلم در حسرت یک بی ریای مهربان مانده ست.
کدامین یار ما را می برد تا انتهای باغ بارانی؟
کدامین آشنا آیا
به جشن چلچراغ عشق دعوت می کند ما را؟
و اما با توام!
ای آنکه بی من
مثل من
تنهای تنهایی .
تو که حتی شبی را هم
به خواب من نمی آیی.
تو حتی روزهای تلخ نامردی
نگاهت را
التیام دستهایت را دریغ از ما نمی کردی.
من امشب از تمام خاطراتم
با تو خواهم گفت.
من امشب
با تمام كودكي هايم
برایت اشک خواهم ریخت.