من اگر نظر حرام است، بسی گناه دارم
چه کنم؟ نمی توانم که نطر نگاه دارم
Printable View
من اگر نظر حرام است، بسی گناه دارم
چه کنم؟ نمی توانم که نطر نگاه دارم
من مگر طالع خود در تو توانم دیدن
که توام آینهی بخت غبار آگینی
باغبان خار ندامت به جگر میشکند
برو ای گل که سزاوار همان گلچینی
یارب آن زاهد خودبین که بجز عیب ندید
دود آهیش در آئینه ادراک انداز
زان دم که قرین محنت وافغانم
هر لحظه ز هجران به لب آید جانم
محروم ز خاک آستانت زانم
کز سیل سرشک خود گذر نتوانم
مکتب عشق بماناد و سیه حجرهی غم
که در او بود اگر کسب کمالی کردیم
چشم بودیم چو مه شب همه شب تا چون صبح
سینه آئینهی خورشید جمالی کردیم
هرچه كردم نشدم از تو جدا ، بدتر شد
گفته بودم بزنم قيد تو را ، بدتر شد
مثلا خواستم اين بار موقر باشم
و به جاي "تو" بگويم که "شما"، بدتر شد
آسمان وقت قرار من و تو ابري بود
تازه، با رفتن تو وضع هوا بدتر شد
چاره دارو و دوا نيست که حال بد من
بي تو با خوردن دارو و دوا بدتر شد
گفته بودي نزنم حرف دلم را به کسي
زده ام حرف دلم را به خدا، بدتر شد
روي فرش دل من جوهري از عشق تو ريخت
آمدم پاک کنم عشق تو را ، بدتر شد
در عهد تو ای نگار دلبند
بس عهد که بشکنند و سوگند
دیگر نرود به هیچ مطلوب
خاطر که گرفت با تو پیوند
از پیش تو راه رفتنم نیست
همچون مگس از برابر قند
عشق آمد و رسم عقل برداشت
شوق آمد و بیخ صبر برکند
در هیچ زمانهای نزادست
مادر به جمال چون تو فرزند
با دست نصیحت رفیقان
و اندوه فراق کوه الوند
من نیستم ار کسی دگر هست
از دوست به یاد دوست خرسند
این جور که میبریم تا کی؟
وین صبر که میکنیم تا چند؟
چون مرغ به طمع دانه در دام
چون گرگ به بوی دنبه در بند
افتادم و مصلحت چنین بود
بیبند نگیرد آدمی پند
مستوجب این و بیش ازینم
باشد که چو مردم خردمند
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم
--------------
خوشم مياد فرانك خوب قانون تاپيك رو ( كه بنظرم بايد تغيير كنه، اصلا كجا اين قانون نوشته شده ؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) خوب ، آقا خوب ، خوب ميپيچونه ، بعضيها هم اعتراض نميكنن. :38:
مي سوزم از فراقت روي از جفا بگردان
هجران بلاي ما شد ، يارب بلا بگردان
نيست بر لوح دلم جز الف قامت يار
چه كنم حرف دگر ياد نداد استادم
می خزم با سینه تا دامان یارم را بگیرم
آرزو دارم که زیر پای دلدارم بمیرم
تالیاس عقد خود پیچید به دور پیکر من
تا نبیند بی کفن ،فرزند خود را ، مادر من