در سر خلقان می روی , در راه پنهان می روی
بستان به بستان می روی, آنجا که خیزد نقشها
ای گل تو مرغ نادری , برعکس مرغان می پری
کامد پیامت زان سری, پرها بنه بی پر بیا
ای گل تو اینها دیده ای ,زان بر جهان خندیده ای
زان جامه ها بدریده ای, ای کربز لعلین قبا
از گلشکر مقصود ما, لطف حقست و بود ما
ای بود ما آهن صفت, وی لطف حق آهن ربا
آهن خرد آیینه گر, بر وی نهد زخم شرر
ما را نمی خواهد مگر, خواهم شما را بی شما
هان ای دل مشکین سخن, پایان ندارد این سخن
با کس نیارم گفت من, آنها که می گویی مرا