تنها تکراری
که تا ابد تکراری نمی شود
همین دوستت دارم های توست ...
Printable View
تنها تکراری
که تا ابد تکراری نمی شود
همین دوستت دارم های توست ...
برای دوست داشتنت
محتاج دیدنت نیستم...
اگر چه نگاهت آرامم می کند
محتاج سخن گفتن با تو نیستم...
اگر چه صدایت دلم را می لرزاند
محتاج شانه به شانه ات بودن نیستم...
اگر چه برای تکیه کردن ،
شانه ات محکم ترین و قابل اطمینان ترین است!
دوست دارم ، نگاهت کنم ... صدایت را بشنوم...به تو تکیه کنم
دوست دارم بدانی ،
حتی اگر کنارم نباشی ...
باز هم ،
نگاهت می کنم ...
صدایت را می شنوم ...
به تو تکیه می کنم
همیشه با منی ،
و همیشه با تو هستم،
هر جا که باشی!......
ما را پیاله ای بس، گر با حبيب باشد
حاجت دگر چه خواهيم، ما را مجيب باشد
طوفان غم بدانــد در كشتي نجـــاتيم
گـــر صـــــد بـلا ببـــارد، مـا را طبيب باشد
بیا جانم
بیا و دل به مهر کسی بده
که وقتی از تو دور است
هر روز صبح
عکس هایت را
مرور کند
و دلش برایت از دور ضعف رود
بیا مهر کسی را به جان بخر
که وقتی حواست به نگاهش نیست
چشمانش را ببندد
و در دل
آرام دعایت کند
بیا عاشق کسی باش
که هر روز عصر باز هم
عکس هایت را
مرور کند
آنقدر که اینبار طاقتش طاق شود
تلفن را بر دارد و
با شوق به صدایِ بوقِ ممتدی
گوش دهد که انتظار
صدایت را می کشد
بیا دلداده ی کسی شو
که وقتی به او فکر می کنی
دلت برایش هری بریزد
که وقتی بی هوا
تلاقی نگاهش با نگاهت
یکی می شود
انگار به یک باره کسی
نفس کشیدن را برایتان
ممنوع می کند
دوست داشتن هایی هست
که به یکباره اتفاق می افتد
می آید و آنچنان در دلت جا باز می کند
که جز در خلوت و از دور دوستش داشتن
از دست تو کاری بر نمی آید !
بیا و باور کن که هنوز
دوست داشتن هایی هست :
گم است اما
ناب
آرام است اما
خالص
و بوی ناب خدا می دهد ... !
بیا و باور کن جانم ...
پنج وارونه چه معنا دارد ؟!
خواهر کوچکم از من پرسيد
من به او خنديدم
کمي آزرده و حيرت زده گفت
روي ديوار و درختان ديدم
باز هم خنديدم
گفت ديروز خودم ديدم
مهران پسر همسايه
پنج وارونه به مينو ميداد
آنقَدَر خنده برم داشت که طفلک ترسيد
بغلش کردم و بوسيدم و با خود گفتم
بعدها وقتي غم
سقف کوتاه دلت را خم کرد
بي گمان مي فهمي
- پنج وارونه چه معنا دارد
فرستاده شده از LG-P713ِ من با Tapatalk
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کاش می شد در سایه ی مژگانت
لحظه ای هر چند کم
به تماشای دریای خوشرنگ چشمانت می نشستم
...
اون قدر خوابت ديدنی بود
كه ساعت خوابم عوض شدرستاكـــ
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یک شــب ِآروم میخــــواد
بــا آهنگــــی رومــــــانتیک
چنــــد تا شمــــــع
و یک عالمــــــه تــــو
که بــه دنیــــا بگـــــــم
خــــداحـــــافـــــــظ
دنیــای مــن کســــی ست
که در آغـــــوشش جــان میدهــــم
یعنـــی تــــــــــ♥ــــــو
منو بازيچه كن امشب به آغوش خودت بسپار
بزار آروم بسوزم من
در اين گرمای بی تكرار
خشايار جمارانی
زمستان را
با شال گردنی تو می شناسم
و هوس پارو کردن برفی از بامی
که روبروی پنجره خانه توست
برف آب می شود
و من همچنان تو را تماشا می کنم
با فنجان چای نیم خورده
و کتابی در دست
روی صندلی لهستانی با عینکی خسته
اتاقت مجموعه شعری ست
که هیچ ذهنی نمی تواند مسمومش کند
اتاقت موزه ی دوستت دارم هاست ...
/وحید پور زارع/
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هنوز هم عاشق ساحلم
ساحلی که موج هایش نگذاشت
نقش گام هایت ، برتنش، ابدی شود ...
ﻭ ﺣﺎﻻ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﮐﻮﭼﻪ ﯼ ﺷﻌﺮ
ﻣﻨﻢ ﺑﺎ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﯼ ﻣﺒﻬﻢ ﻭ ﺯﺭﺩ
ﻭﻟﯽ ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺟﺎﺩﻭﯼ ﻧﮕﺎﻫﺖ
ﻏﺰﻝ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺍ ﻏﺎﺭﺕ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩ ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در خاطری که ” تویـــی ” دیگران محکومند به فراموشی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
غلاف کن
شمشیر چشمانت را
بی جنگی
به نگاهت باخته ام
قدم بزنیم . . .
من با ” تـــــــــو ”
تو با هر که دلت خواست !
فقط بیــــــــــا قدم بزنیم . . .
اصلا بیا و بگذار . . .
سایه ات باشـــــــــــم . . .
سایه که آزار ندارد !
دارد ... ؟
چه خوب است آدمها
یک نفر را هر روز دوست داشته باشند
نه هر روز یک نفر را
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عاشق كه باشی
رفتن نمیدانی
می ما نی
سر حرفت می ما نی
كه گفته بودی: تا ته دنيا كنارش می ما نی...
تو مثل وطن ..... من مثل شهید
همه چیزم را در راه تو دادم ...
کبریـتهـای سـوختـه هـم ،
روزی درخـت های شادابـی بـوده انـد
مـثـل ما ،
کـه روزگـاری مـی خنـدیدیـم
قـبـل از ایـنـکـه عـشـق روشـنمان کـنـد . . .
بهاره منصوری
.
و خنکاي مرحمي
بر شعله زخمي
نه شور شعله
بر سرماي درون
آي عشق آي عشق
چهره سرخت پيدا نيست.
غبار تيره تسکيني
بر حضور ِ وهن
و دنج ِ رهائي
بر گريز حضور.
سياهي
بر آرامش آبي
و سبزه برگچه
بر ارغوان
آي عشق آي عشق
رنگ آشنايت پيدا نيست
زنده ياد احمد شاملو
.
کجای شعر را دوست داری ؟
بگو ...
بگو تا زیباترین عاشقانه ها را برای تو بنویسم
می دانم باز نخواهی خواند
و تمام عاشقانه هایم اینبار نیز غرق انتظار خواهند شد ...
شاعر: ساجد بهشتی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عاشقتر از همهی ما
موش کوریست
که زیبایی جفتش را
چشم بسته باور میکند
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ساغر شریفی
آغوش گرمم باش
بگذار فراموش کنم
لحظه هایی را که
در سرمای بی کسی لرزیدرم...
خیالت مثل چُرت صبحگاهی ست!
هی با خودم می گویم
فقط پنج دقیقه ی دیگر ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قتــــــل
جرمی ست که چشمانت هر روز به آن مرتکب اند...!
به قتل چند نفر محکومی؟
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زیر خاکستــر ذهنـــم باقـﮯ ست
آتشــﮯ سرکش و سوزنــده هـــنوز
یادگاریــست ز عشقــﮯ ســوزان
که بــود گـرم و فروزنــده هنــوز
عشقـﮯ آنگــونـه که بنیــان مــرا
سوخــت از ریشــه و خاکستــر کرد
غــرق در حیرتــم از اینـــکه چــرا
مانــده ام زنــده هنــوز
گاهـگاهــی که כلــــم مـﮯ گیــرد
پیش خود مﮯ گویــم
آن که جانـــــم را سوخــت
یاد می آرد از این بنـــده هنـــوز
سخــت جانــﮯ را بیـــن
که نمــردم از هجــر
مــرگ صـد بار بـه از
بـﮯ تـــو بـودن باشــد
گفتـــم از عشــق تــو من خواهـــم مـــرد
چون نمــردم، هستـــم پیــش چشمـــان تـو شرمنـــده هنــوز
گر چـه از فرط غــرور
اشکــم از دیــده نریخــت
بعد تو لیـــک پس از آنهــمه ســال
کس ندیده به لبــــم خنـــده هنـــوز
گفته بودنــد که از כل برود یـــار چو از دیـــده برفـــت
سالهـــا هست که از دیـــده ی من رفتــی لیـــک
כلـــم از مهــر تو آکنده هنـــوز
دفتـــر عمــر مرا
دست ایـــام ورقهـــا زده است
زیر بار غــم عشـــق
قامتــم خم شــد و پشتـــم بشکست
در خیالـــم اما همچـــنان روز نخــست
تویی آن قامــت بالنـــده هنـــوز
در قمـــار غــم عشــق כل من بـــردی و با دســت تهـــی
منم آن عاشــــق بازنده هنـــوز
آتــش عشـــق پس از مـــرگ نگردد خامــوش
گر که گـــورم بشکافنـــد عیــان مﮯ بینند
زیر خاکستــر ذهنــم باقــی ست
آتشـﮯ سرکـــش و سوزنــده هنــوز
"حمیـــد مصـــدق"
چقدر زیباست کسی را دوست بداریم
نه از روی نیاز ،
نه از روی اجبار ،
و نه از روی تنهایی ،
فقط برای اینکه
ارزش دوست داشتن دارد... :n12:
آخرین بهانه ام برای زندگی
چراغی بود
که در چشم های "تو" خاموش شد ...
راه که میروی عقب میمانم
نه برای اینکه نخواهم با تو همقدم باشم نه
میخواهم پا جای پایت بگذارم
و مواظبت باشممیخواهم رد پایت را هیچ خیابانی
در آغوش نکشد
تو فقط برای منی ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هر ستاره ای که می افتد
به گمان برآورده شدن آرزوهایم چشمانم را می بندم و... رسیدن به تو ...را از صمیم قلب آرزو می کنم !اما این هجوم هرلحظه ی تنهایی ام مرا به این فکر می اندازد ...شاید سوختن ستاره همان مرگ آرزوهای من استتو می گویی دوری ما فقط بر حسب فاصله استاما این روزها
سردی عاشقانه هایت را خووب حس می کنم حتی از فاصله ی دور
با کسی باش که “تو” را بخواهد
نه کسی که تو را “هم” بخواهد . . .
نـشـستـــــه ام بــــه یــاכ کــودکـﮯ هایـــم
כور غلـــط ها یــک خـط بستــه مــﮯ کشــم
כورِ تــــو … !
می دانستی ؟
تو را
شوقِ دیدنِ ماه ،
به کمینِ شب می کشاند
ستاره ها
بهانه ای بیش نیستند !
عشق
درکوچه ها سوت می زند
مرا
لابه لای لب هایت
زمزمه کن !
نگاهِ امروزت
چشمانِ دیروزِ من است
خواب شان برده !
هیچ کس نفهمید که"زلیخا" مرد بود
می دانی چرا؟؟؟
مردانگی می خواهد
ماندن پای عشق که مدام تورا پس می زند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ز تمام بودنیها تو فقط از آن من باش ❤❤❤ که به غیر با تو بودن دلم آرزو ندارد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دستهایمان را بهم قفل کن !فقط یادت باشد کلید را جایی بگذاری که یاد هیچ کداممان نماند !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مومنم کردی به عشق و جا زدی
تکلیف چیست
با مسلمانی که کافر میشود پیغمبرش؟!
جواد منفرد
كليد قلبم را بردار ولی گمنكن...:n12:
نه ! اینطور نمی شود
یا تو مرا ببوس
یا من تو را
یا تو اخم هایت را باز کن
یا من اخم هایت را باز می کنم
انقدر آن روزنامه را ورق نزن
در هیچ کدام از صفحه هایش
تصویرِ مرا پیدا نمی کنی
من رو به رویت نشسته ام
منتظرم !
بیا !
بیا و با همان غرورِ مردانه ات
از در و دیوار گلایه کن
اصلا بگو چرا گلدانِ کنارِ پنجره کج شده
بگو کتریِ چای خودش را کشت
بیا و بگذار من دست به دورِ گردنت بی اندازم
در چشمانت نگاه کنم
و آرام بگویم :
مردِ مغرورِ لجبازِ من؛ من هم دلم برایت تنگ شده
.
این ها که تا اخمی می کنند
تا دادی می زنند
تا هوایِ حوصله ابری می شود
کاسه کوزه ها را می شکنند
و راهیِ رفتن می شوند
هیچ نمی فمهند از لذتِ زن بودن
برایِ مردی که با تمامِ غرورش
دلتنگ می شود
هیچ نمی فهمند از لذتِ مرد بودن
برایِ زنی که با تمامِ محکم بودنش
دلش یک آغوشِ امن می خواهد
بچه ها عشق قشنــگ است ولـی، سهم عاشق دل تنــگ است ولـی
بین معشـــوقه و عاشــــق گه گـاه، زندگی صحنه ی جنــگ است ولـی
دل معشـــوقه و عاشـــــق با هـم، مثل آیینـــــه و سنــــگ است ولـی
با سیــــاهی و سفیــــــدی ترکیـب، عشق یعنی که دو رنگ است ولی
درد بسیــــار شکســت عشقـــی، بدتـــــــر از زخم پلنــــگ است ولـی
دوستــــانم همه تان می دانیـــــد، عشق بی زور تفنـــــگ اسـت ولـی
خودمـــانیم بــــــــدون عشقــــی، کـــــــار دنیا همه لنــــگ است ولـی
بچه ها بـا همـــه ی ایـن اوصــاف، بخـــــدا عشق قشنــــگ است ولی
سجاد صادقی
با تشکر مهران...