سوتي هامون ته كشيد..............................
Printable View
سوتي هامون ته كشيد..............................
دوستان سلام
این سوتی مربوط میشه به امروز فقط جای اسمها حروف انگلیسی میزارم
من یه همکلاسی دارم به اسم محسن دوتا دوست دیگه هم ما داریم به نامهای y و z (فرضا)
امروز من و محسن سر کلاس بودیم بعد از اینکه کلاس تموم شد رفتیم بیرون این آقای y به محسن
گفتش: که اس ام اسی رو که فرستادم خوندی
محسن گفت : نه مگه چی بوده
y گفت من یه اس ام اس برات فرستادم که توش نوشته بودم ( محسن Z فحش خواهرت داده)
محسن گفتش : نه هنوز که نفرستادی
y گفت : آره چطور مگه
محسن : گوشی دست خواهرمه
بنده خدا این همکلاسی ما خیلی ناراحت شد
سوتیو بیخیال اون قسمت اخریه مهم بود که حل شد و من بد بخت به دختر عمه هام سلامم با زور میکنم اینقد که قددن. اه اه اهنقل قول:
منم یه سوتی مثله این دادم درکت میکنم ادم وجدانش درد میگیرهنقل قول:
یه بار دختر داییم اینا تو اتاق بودن بعد من منم میخواستم در اتاقو باز کنم که یهو همزمان با اون درو باز کردیم اون به من گفت ترسیدم منم اصلا هیچی بهش نگفتم و همینطوری رد شدم هنوزم از بابت اون روز ناراحتم چون فکر میکنم اونم هنوز اون روزو یادش نرفته!!!:13:
بدون شرح...!!!نقل قول:
armin جان٬من منظورتونو نفهميدم!!!!!! اينكه اين همه كلمات تكراري نوشته بودم ٬براتون عجيب يا مسخره بود؟؟!!!
يه پيشنهاد به دوستاني که مدرسه ميرن:
ما اون موقع که هنرستان ميرفتيم با بچه ها هر کي سوتي ميداد (البته کلامي) مينوشتيم رو ديوار ته کلاس اسمه طرفم مينوشتيم جلوش واسه کسايي هم که وضعشون خيلي خراب بود يه ستون جدا درست کرده بوديم. يه ارشيو کامل از سوتي داشتيم ولي خب خطراتي هم داره مثلن ما سوتيه معلما رو هم مينوشتيم يه بار يکي از معلما حصه فضوليش گل کرد اومد شروع کرد به خوندن که [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] چشمش به سوتيه خودش افتاد سوتيش اين بود که به جاي سيم بسکر زبونش نچرخیده بود گفته بود سيم بسکل که البته اون موقع خودشم خنديد و فکر کرد که کسي يادش نميمونه که وقتي اينو رو ديوار ديد کفري شد رفت مديرو [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] صدا کرد که مديرم 4،5 تا از بچه هاي کلاس که ديگه تو طول سال تابلو شده بودن (مثل اينجانب) [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] دستمال داد دستمون ديوار به اون باحالي رو تميز کرديم ولي خداييش حيف بود
ولي به دردسرش مي ارزه حيفه حتما اينکارو بکنيد (شما برگزیده اید نمره انظباطه 20 ماله عوامه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
چند روز پيش با دوستم رفته بوديم خريد لباس٬ وقتي خريدامونو كرديم و اومديم حساب كنيم٬ طبق معمول هميشه مشغول صحبت كردن و گرم تمركز به حرفهاي همديگه بوديم٬ وقتي يارو قيمت رو زد و لباسها رو هم توي پلاستيك گذاشت بهمون داد٬ منم كه اصلا حواسم به اطراف نبود پلاستيك رو ورداشتم و با دوستم رفتيم بيرون٬ اصلا يادم رفته بود حساب كنم و پولشو بدم٬ تا دم در مغازه اومديم و نگو اون بدبخت كلي هم صدامون زده بود اما ما اصلا حواسمون نبوده٬ تا دم در اومد گفت ببخشيد خانم شما حساب نكردين٬ اقا جان انقدر حس بدي بود٬كلي خجالت كشيدم.از همه بدتر اين كه بقيه هم متوجه شدند چه گندي زديم٬ اخه يكي از پسرهاي همكلاسيمون هم از بخت بد من اونحا بود. كه ماشاالله كم هم اهل حرف و حديث نيست.
دوستان خدا دلتونو شاد کنه من که کلی به این سوتی ها خندیدم . :31:
منم سوتی زیاد میدم اما نه از این نوع ها . من وقتی عصبانی یا هیجان زده میشم کلماتو دیر پیدا می کنم به خاطر همین اشتباهاتم زیاد میشه البته الان خیلی بهتر شدم 2.3 سال پیش که وضع خیلی وخیم بود .:31: