در کعبه اگر دل سوی غیرست ترا
طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا
ور دل به خدا و ساکن میکدهای
می نوش که عاقبت بخیرست ترا
Printable View
در کعبه اگر دل سوی غیرست ترا
طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا
ور دل به خدا و ساکن میکدهای
می نوش که عاقبت بخیرست ترا
آنان كه بسته اند كمر اندر شكست ما
غير از صفا ز آيينه ما چه ديده اند ؟
آنان كه ترك دولت جاويد گفته اند
زين پنج روز دولت دنيا چه ديده اند ؟
در چشم من آمد آن سهی سرو بلند
بر بود دلم ز دست و در پای فکند
این دیده شوخ می کشد دل بکمند
خواهی که بکس دل ندهی دیده ببند
...............................
درديست غير مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گويم کين درد را دوا کن
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم ....................دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا
ای عهد تو عهد دوستان سر پل
از مهر تو کین خیزد و از قهر تو ذل
پر مشغله و میان تهی همچو دهل
ای یک شبه همچو شمع و یک روزه چو گل
لب دوخت هر کِرا که بدو راز گفت دَهر
تا باز نشنود ز کَس این راز گفته را
لعلی نسُفت کِلکِ دُر افشانِ شهریار
در رشته چون کَشم دُر و لعل ِنسُفته را
از گردش افلاک و نفاق انجم
سر رشتهی کار خویشتن کردم گم
از پای فتادهام مرا دست بگیر
ای قبلهی هفتم ای امام هشتم
مکتب عشق به شاگرد قدیمت بسپار
شهریاری که درین شیوه شهیر آمده است