زمین واژگون شد از آن تا نبیند
در ایینه ی آسمان واژگونش
بلی گوی عهدش بلا آزماید
زهی مرد و آن عهد و آن آزمونش
Printable View
زمین واژگون شد از آن تا نبیند
در ایینه ی آسمان واژگونش
بلی گوی عهدش بلا آزماید
زهی مرد و آن عهد و آن آزمونش
شما گناهی ندارین
این روزگار بی وفاست
تو خلوت شبونه ام
خالی فقط جای شماست
تو جام می تموم شب
نقش دو چشمای شماست
تیر دعا رهاست در این آسمان کجاست
مرغ دلی که سینه سپارد به تیر ما ؟
روزی به سر نیامده شامی به پای خاست
بنگر که تا چه زود رسیده است دیر ما
فریاد ما ز دشنه دشمن نبود دوست
خنجر برون کشید و بر آمد نفیر ما
آنان که لاف دایگی و مادری زدند
خوردند خون ما و بریدند شیر ما
از بیم محتسب مشکن ساغر ای حریف
می خواره را دریغ بود خدمت عسس
جز مرگ دیگرم چه کس اید به پیشباز
رفتیم و همچنان نگران تو باز پس
ساقیا بده جامی ، زان شراب روحانی
تا دمی بیاسایم زین حجاب جسمانی
بهر امتحان ای دوست ، گر طلب کنی جان را
آنچنان برافشانم ، کز طلب خجل مانی
يك شاخه گل بيد تقديم تو باد
رقصيدن برگ بيد تقديم تو باد
تنها دل ساده ايست سرمايه ي من
ان هم شب پاك عيد تقديم تو باد
سلام دل تنگم جان :نقل قول:
يك شاخه گل بيد تقديم تو باد
رقصيدن برگ بيد تقديم تو باد
تنها دل ساده ايست سرمايه ي من
ان هم شب پاك عيد تقديم تو باد
فکر میکنم درستش اینه
یک شاخه رز سپید تقدیم تو باد
رقصیدن شاخه بید تقدیم تو باد
تنها دل ساده ايست سرمايه ي من
آن هم شب عید تقدیم تو باد
========================
در ديده به جاي خواب آبست مرا
زيرا كه به ديدنت شتابست مرا
گويند بخواب تا كه به خوابش بيني
اي بيخبران چه جاي خوابست مرا
آن درخت كهن منم كه زمان
بر سرم راند بس بهار و خزان
دست و دامن تهي و پا در بند
سر كشيدم به آسمان بلند
____________________________
سلام از ماست دوست گرامی...
چه عجب ازین طرفا
می دونم...فرمایش شما متین
یکی از دوستان به منظوری در شعر دست برده بود...گفتم بنویسم..
به همین سادگی
دوست دارم سبد سبد
باز گل عشق جونه زد
دوست دارم یه عالمه
هر چی بگم بازم کمه
------------------------
دوست دارم یه آسمون
کجایی ای نا مهربون
نرم و نازك از آن نفس كه گياه
سر بر آرد ز خاك سرد و سياه
چشم سبزش به سوي خورشيدست
پيش از آتش به خواب مي ديدست