در کعبه اگر دل سوی غیرست ترا
طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا
ور دل به خدا و ساکن میکدهای
می نوش که عاقبت بخیرست ترا
Printable View
در کعبه اگر دل سوی غیرست ترا
طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا
ور دل به خدا و ساکن میکدهای
می نوش که عاقبت بخیرست ترا
آن كس كه تو را شناخت جان را چه كند
فرزند و عيال و خانمان را چه كند
ديوانه كني هر دو جهانش بخشي
ديوانه تو هر دو جهان را چه كند؟
دست و دامن تهي و پا در بند
سر كشيدم به آسمان بلند
شبم از بي ستارگي ، شب گور
در دلم گرمي ستاره ي دور
روزی به رنگ دنیا
و تو که زیبای تمام دریاهایی
چقدر دوستت دارم
هراس از فردا
هراس از ساحل های دل انگیز تابستان
زنی با کلاهی حصیری
ترانه ای می خواند
که معنی آن
بهانه هایی ست
که هرگز نگرفته ایم.
مرغ شب خوان كه با دلم مي خواند
رفت و اين آشيانه خالي ماند
آهوان گم شدند در شب دشت
آه از آن رفتگان بي برگشت
تو مرا خواهی کشت
من به ناباوری ات می گريم
تو به دل خستگی ام می خندی؟
ناز شست ای دوست چه تفاوتهایی؟
سخنم با تو بس است.............
چه تفاوتهايي
چه تفاوتهايي
...........
یک خرس مخملی خریده ام
برای دختری که
ندارم
و یک عینک
برای پدر
که چشم هایش دیگر نمی بیند
و حالا می روم
برای او که نیست
گل نسرین بچینم
شاد یا غمگین
زندگی ، زندگی ست
و اگر فردا
برای شکار پلنگ
به دریا رفتم
تعجب نکنید
دل دل دانه بزم ياران است
چون شب قدر نور باران است
عطر و رنگ و نگار گرد همند
تا سپيده دمان ز گل بدمند
دلم از تو چون نرنجد كه به وهم در نگنجد
كه جواب تلخ گويي تو به اين شكر زباني