بهاران از توست .
از تو می گیرد وام،
هر بهار اینهمه زیبایی را .
هوس باغ و بهارانم نیست
ای بهین باغ و بهارانم !
Printable View
بهاران از توست .
از تو می گیرد وام،
هر بهار اینهمه زیبایی را .
هوس باغ و بهارانم نیست
ای بهین باغ و بهارانم !
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر میکنند
دل قوی دار،
سحر نزدیک است
دل من، در دل شب،
خواب پروانه شدن می بیند .
مهر در صبحدمان داس به دست
آسمانها آبی،
پر مرغان صداقت آبی ست
دیده در آینه صبح تو را می بیند .
در چمن پروانه ای آمد، ولی ننشسته رفت
با حریفان قهر بیجای توام آمد به یاد
دعوي حوصله تنها به قدح نوشي نيست
سخن تلخ اگر مي گذراني مردي
دلی دارم که از تنگی در اوج غم نمیگنجد
غمی دارم که در عالم نمیگنجد
دیدی دلا که خون تو آخر هدر نشد
کاین رنگ و بوی گل همه از نافه های توست
نهان شدی چو خنده در این کوهسار و باز
هر سو گذار قافله های صدای توست
تا تو را جاي شد اي سرو روان در دل من
هيچ كس مي نپسندم كه به جاي تو بود
دلی که در دو جهان جز تو هیچ یارش نیست
گرش تو یار نباشی جهان به کارش نیست
چنان ز لذت دریا پر است کشتی ماکه بیم ورطه و اندیشه ی کنارش نیست
تيره گون شد كوكب بخت همايون فال من
واژگون گشت از سپهر واژگون اقبال من